به انگيزه بيست‌وپنج فروردين هفتاد و چهارمين سالروز تولد استاد كامران فاني يگانه ‌اي تنها

 مرتضي   بيك‌بياتي
سخن گفتن از استاد كامران فاني واقعا مثل و مصداق عيني سهل و ممتنع‌گويي است. انساني با فضيلت‌هاي بسيار؛ نجيب و فرهيخته، مهربان و صميمي، اديب و آداب‌دان، دقيق و صديق و منضبط، ساده و بي‌ريا و بي‌ادعا، خوش‌رو و باصفا و همچنين صفات برجسته و خاص بسيار نادر ديگر كه در شخصيت فاني بسيار و به‌وفور وجود دارد. البته كه به همه اين موارد بايد فضل و احاطه بي‌نظير علمي بر دانش‌ها و انواع معارف بشري گوناگون و تمامي هنرها و وسعت دانايي و خرد استاد را هم افزود.
باري، سهل و ممتنع گفتم و از عهده ادعا برمي‌آيم كه فاني به‌واسطه افتادگي ذاتي و فروتني جبلي و جبروتي به بسياري از علوم و فنون و صنايع و هنرها و دانش‌ها و معلومات آراسته است كه آدمي هيچ نمي‌داند كه اين استاد دانشمند به چه موارد و رشته‌هاي ديگري نپرداخته يا بدان‌ها كمتر توجه نشان داده است، بلكه به همه‌چيز پرداخته و در ساده‌ترين شكل ممكن آنها را براي مخاطبان و مواجهان و علاقه‌مندان با مناعت طبع و بلندنظري خاص و يگانه‌اي عرضه و ارايه مي‌كند. بله داشتم مي‌گفتم كه شايد آدمي درآن‌واحد ساير وجوه و جلوه‌ها و بدايع رنگ‌رنگ و تنوع افكار و آثار ذهني و زباني و ذوقي فاني را به سبب افتادگي‌هايش نداند و واقعا هيچ‌كس نمي‌داند كه به چندين هنر آراسته است و به‌اصطلاح باقي فاني چه مواردي هستند، پس‌كاري بس ممتنع است اما درعين‌حال فاني بدون هيچ پيچيدگي بي‌نهايت ساده‌تر از اين اوصاف است و از بس مهربان و ميزبان در هر زمينه‌اي و با هركسي در هر رشته و صنف و طبقه و قشري از جامعه سر دوستي و الفت و ارادت دارد و نه‌تنها باني بلكه ساعي در دستگيري و خيرخواهي و سلسله‌جنبان تعامل‌گري و دوستي‌گرايي بين دانشمندان و صاحب‌نظران و دور و نزديك و اقصي نقاط ايران و جهان و البته منادي آزادي و آزادگي و مردم‌داري و مدارا مدار با هر سختي است.
پيرايش فرقي نمي‌كند شخص مراجعه‌كننده اهل كجا و با چه دين و مذهب و آييني و وابسته به چه ديدگاه اجتماعي و سياسي و با چه لباسي يا ساير معيارهاي ديگر به سراغش آمده باشد براي او فقط معماي ناگشوده و حل‌نشده مراجعه‌كننده مهم است و همچون عشق و معشوقش كتاب پاسخگوي پوياي هركسي است و جامع وسيع دانش بشري و هوش و حافظه بي‌نظير كه هر تشنه‌لبي را سيراب مي‌كند و مصداق بارز اين بيت مولوي است: (تشنگان‌گر آب جويند در جهان /آب هم جويد به عالم تشنگان) و پربيراه نيست كه چه در مهر و مرام و مراحم و اخلاق و داشتن عواطف انساني و روحاني زلال و پاك و بي‌پيرايه چه در شيوه‌هاي نوين علمي تحقيق و تحليل و آموزش و پژوهش و ايده گاه‌ها و ديدگاه‌هاي نامكشوف كه به آنها نائل‌آمده است و سبك تفكر مبتكرانه و خلاقانه‌اي كه دارد به وي لقب «دايره‌المعارف متحرك» داده‌اند.


فاني بسيار پرخوان و سير مطالعاتي مستمر و پيوسته‌اي دارد البته با دقت نظري و علمي و با تسلط و تمركزي عملي كه ايشان دارد هيچ نكته و مطلبي از هيچ كتابي از دنياي ذهن كنجكاو و پردازشگر استاد فاني دور و غافل نمي‌ماند، قدرت تحليل و انطباق ذهن منطقي و منضبط او شگفت‌آور است بدان حد كه توگويي آن موضوع علمي تئوري و نظريه‌مند فرضي و اعتباري را در عالم عمل و دنياي واقعي بارها و بارها تجربه كرده و به عبارت دقيق‌تر زيسته است. فاني يگانه‌اي تنهاست و تنها يگانه‌اي از جنس و سنخ دانشمندان بزرگ جهان است و كانت‌وار مهر و محبت‌ها و اخلاق فوق‌العاده مثبت او مانعي براي جديت علمي و دقت و هوشمندي اين‌همه‌چيزدان نمي‌شود و چه‌بسا در برابر مسائل علمي اهل هيچ‌گونه تعارفي نيست و در مواجهه با موضوعات غيرعلمي موضعي سرسخت و قاطع مي‌گيرد تا جايي كه آن موضوع و نظريه ارجاعات و استناداتش از بين برود اين موضوع هم شايد ريشه در مطالعه روزمره استاد دارد و آنقدر خواندن جزيي از زندگي او شده است در علوم و دانش هم به‌روزترين و روزآمدترين اخبار و اطلاعات علمي در هر رشته‌اي را دارا است.
در اينجا بايد يادي كنيم از دوست ديرين و يار محبوبش زنده‌ياد استاد داريوش شايگان كه مي‌دانم اين روزها فاني زندگي‌گرا بسيار بر فقدانش پريشان و ملول و رنجيده‌خاطر است. اهل قبول و پذيرش است تا اهل رد و همواره با همه هم‌داستان و هم‌عقيده است و اگر نظر بهتر يا مخالف آراي طرف مقابل داشته باشد به نحو خارق‌العاده‌اي با ذهن و دنياي فكر و تفكرات او همراه مي‌شود و با طرح و طرز نو و هوشمندانه‌اي درصدد رفع ابهام علمي آن شخص دارد. وقتي با فاني به صحبت بنشيني ساعت‌ها پيشت چون ثانيه‌ها مي‌گذرند و از بس بيان شيرين و شيوا و با طنزي مليح و ظريف و نكته‌هاي نغز و ناب و دقيق دارد نه تو از مصاحبتش و نه او از پرسشگري خسته و رنجه مي‌شود. هيچ اصراري ندارد نظرش مطلق و حرفش حكم مطلق و صد در صد است اما در روش علمي‌اش قاطع و معتدل و منصف و با همه احساسات نيكوي اخلاقي به ‌دور از احساس و ايدئولوژي است.‌ اي منشور جام جهان‌نما هر جان بي‌روح و ملول و مرده‌اي چون نگارنده اين خطوط را مسيحانه و مشفقانه زنده و بيدار مي‌كند و با وجود دوستي‌ها و رفاقت‌هاي به‌اصطلاح با عالم و آدم اين علامه آنچنان صميمي در محبت ورزي و بذر مهرپاشي است كه هركسي چون شعر حافظ خود را در آيينه دوستان يگانه و صميمي و نزديك با او مي‌داند اما فاني تعداد معدود و محدودي را براي دوستي صميمي‌ترش انتخاب و گزينش مي‌كند دريغ و درد از اين چرخ ناموزون كه با اين جام جم هستي دوستان و ياران نزديك‌ترش را در همين سال‌هاي اخير يك‌به‌يك گلچين كرد و از باغ‌هاي معنايش چيد از استاد و رفيق شفيقش زنده‌ياد استاد ايرج افشار تا استاد ديگرش روانشاد پوري سلطاني و بالاخره جفت جدايي‌ناپذيرش داريوش شايگان كه با رفتنش بهار همه‌مان را خزان كرد و رفت البته كه در گلستان دوستان و عزيزان كامران فاني بوستان‌هايي همچون استاد بهاءالدين خرمشاهي، دكتر سعيد حميديان و استاد حسن انوشه مانند ريشه‌ها و سروهاي هميشه‌بهار و پرافتخار حضوري سرسبز و زيبا و دل‌انگيزي دارند. نكات ديگري كه در اين مجال درباره فاني بايد با مخاطبان اين نوشته به اشتراك بگذارم اينكه از همه علوم مختلفي كه فاني را احاطه و فاني جهان دانش را احاطه كرده است بيشتر شور و دلبستگي و اشتياق بي‌حدي به موسيقي ملل دارد كه فقط اين رشته نقطه مقابل مطالعات فاني است و از شخصيت‌هاي دانشمند ايراني بيشتر علاقه‌مند غلامحسين مصاحب است.
حال ممكن است خوانندگان محترم بگويند كه بنده نوعي نوجوان يار غار چندين و چندساله استاد فاني‌ام و شايد بهتر بود كساني چون بهاءالدين خرمشاهي، يا حسين معصومي‌همداني يا نصرالله پورجوادي يا سيد مصطفي محقق‌داماد يا ژاله آموزگار يا عبدالله انوار يا محمدعلي موحد يا حسن انوشه يا سعيد حميديان يا نورالله مرادي يا عبدالحسين آذرنگ يا خشايار ديهيمي يا نوش‌آفرين انصاري يا مراكزي همچون دايره‌المعارف‌ها، كتابخانه‌ها و مراكز اسناد يا فرهنگستان‌ها و بسيار نهادها و بنيادهاي علمي ديگر درباره او بگويند و بنويسند كه سال‌ها 30 سال متمادي با ايشانم زندگي كرده‌اند اما به خاطر لطف و صفا و مهرورزي و تشويق‌هاي خاصي كه استاد فاني و دوست دلبندش بهاءالدين خرمشاهي نسبت به نسل جوان دارند و از هيچ كمك و امداد‌هاي علمي و غيبي و مادي و معنوي همه جوره‌اي كه دارند حدود يك دهه از حضور پرشور و سراسر نور فاني بهره‌ها گرفته‌ام كه مپرس و شايد اگر اين متن را حتي وقتي خودش بخواند از فرط افتادگي از خودش خجالت بكشد با آنكه از مايه‌هاي مباهات و افتخارات فرهنگ ايراني و ايران فرهنگي است و روح استاد حسين كريمان شاد كه اگر در همان سال اول دانشكده علوم پزشكي نمي‌بود مسير فرهنگ و علوم ما با فاني اين‌همه زيبا و دلنشين‌تر نمي‌شد و همچون خرمشاهي و داريوش شايگان و عزت‌الله فولادوند و اگر فاني حتي پزشكي هم خوانده بود شايد مسير و جهان فرهنگي هم جور ديگري بود حال كه اين مطلب را گفتم به ياد آوردم كه چندي پيش براي تبريك تولد استاد فولادوند مي‌گفتم كه آقاي فولادوند اگر شما حتي پزشكي هم مي‌خوانديد ابن‌سيناي زمانه خود بوديد همچنان ‌كه در فلسفه از ابن‌سيناهاي روزگاريد به‌هرحال براي همه استادان و به‌خصوص استاد كامران فاني آرزوي سلامت و سعادت و سربلندي روزافزون دارم و در پايان چند رباعي به حضور استاد پيشكش مي‌كنم:
اسطوره تاريخي و عرفاني ما
گنج ادب و فلسفه كاني ما
پويايي فرهنگ و هنرداني ما
اين كامرواي كامران فاني ما
 
بسيار نوشته است دانشنامه
فرهنگ‌نگار نامي و علامه
هر دانش و ذوق او چنان باغ و بهشت
تا بازكني دري نوازد شامه
 
افتادگي‌اش چون آبشار است اين مرد
ازبس‌كه به هركسي قرار است اين مرد
در فصل خزان علم و دانش انگار
سالي است نكو و نوبهار است اين مرد
 
از دانش بي‌كرانه دريا درياست
آرام و زلال هميشه او در ژرفاست
فرهنگ جهان كجا نظيرش دارد
فرهنگ جهان جهان فرهنگي ماست
 
«علامه قزويني ثاني فاني»٭
داريم مگر دوباره فاني ثاني؟
از ترجمه چخوف به فرهنگ كتاب...
 
استاد بزرگ دانش ايراني