آیا به وجود دولت نیاز است

سجاد وجدانیان- دولت به ادعای خودش زیاد تلاش می‌کند ولی نتیجه آن چیزی نیست که خوشایند مردم باشد‌.
دولت‌های قبلی هم ادعای تلاش‌های شبانه‌روزی داشتند ولی هر کدام از آنها نیز پس از دو دوره با ناکامی دولت‌شان را تحویل دادند‌. چه این دولت چه قبلی‌ها در مقابل تغییرات بازار، به اجبار یا به اختیار سکوت کرده‌اند و به زبان بی‌زبانی که نامناسب‌ترین راه برای بیان مسایلی است که مردم با آن درگیرند، شکست سیاست‌های خود را پذیرفته‌اند‌. اما چرا این دور باطل دائم تکرار می‌شود و چه الگویی برای مقابله با آن می‌توان به کار گرفت‌. در پاسخ ابتدا باید مروری بر نحوه سیاستگذاری‌ها کرد‌؛ سیاستگذاری‌هایی که انجام می‌شود، منطقا با توجه به قدرت تاثیرگذاری متغیرهای داخلی و خارجی و اینکه کدام یک ضریب تاثیر بزرگ‌‌تری دارد، در دو دوره کوتاه‌مدت و درازمدت صورت می‌گیرد‌. با ملاحظه وابستگی انکارناپذیر اقتصاد کشور به متغیر درآمدهای نفتی، سیاستگذاری‌ها عمدتا بر اساس پیش‌بینی متغیرهای خارجی و سپس بر اساس انعطاف‌پذیری متغیرهای داخلی صورت می‌گیرد‌. متغیرهای داخلی هم به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی می‌شوند که در مقابل نوسانات عمدی و غیرعمدی متغیرهای خارجی، مجهز به مکانیسم دفاعی باشند و بتوانند خود را با شرایط ایجادشده یا ساخته شده تطبیق دهند. اقتصاد مقاومتی هم محصول همین روند منطقی سیاستگذاری است‌. با توجه به این روند ملاحظه می‌شود که دلیل اصلی شکست‌ها و تکرار دورهای باطل، پیش‌بینی غیراقتضایی متغیرهاست‌ یعنی پیش‌بینی‌ها متناسب با شرایط نیست‌. به بیان دیگر ابتدا حوادث اتفاق می‌افتند بعد دولت واکنش نشان می‌دهد؛ یک واکنش کاملا انفعالی‌. اگر حوادث به حالت بحرانی برسند، دولت با سیاست‌هایی دستوری، موقتا اوضاع را بهبود می‌بخشد ولی در درازمدت دوباره همان آش است و همان کاسه‌. با توجه به تکرار این رویه نه در یک دولت بلکه در تمامی دولت‌ها، این پرسش مطرح می‌شود که پس چه نیازی به دولت است در جایی که بی‌نظمی‌ها در هر حال اتفاق می‌افتند؟ از یک طرف همه دولت‌ها همواره تاکید کرده‌اند که اختیارات کافی برای ساماندهی امور به ویژه امور اقتصادی ندارند و از طرف دیگر بنا بر تئوری انتظارات، مردم توقع دارند که دولتی بیاید و رفاه را برای آنها به ارمغان بیاورد‌. هیچ‌کدام از طرفین نیز نمی‌خواهند رویه خود را تغییر دهند یعنی هیچ دولتی تا به حال نخواسته که حتی اگر به قیمت عزلش تمام شود، سکاندار واقعی باشد و مردم هم انتظارات خود را تغییر نداده‌اند‌. در این شرایط بهترین الگوهایی که می‌تواند به کار گرفته شود، الگوهای نظم در بی‌نظمی است؛ الگوهایی که از آنها به نظریات آشوب یا مجموعه‌های پیچیده غیرقابل پیش‌بینی تعبیر می‌شود‌. بر اساس این نظریات، حتی در پدیده‌های کاملا غیرقابل پیش‌بینی هم الگویی از نظم وجود دارد‌. برای اینکه دولت بتواند از این نظریات به درستی استفاده کند، باید سکان امور را به‌طور واقعی به بخش خصوصی واگذار و خود از شیوه مدیریت بر مبنای استثنا استفاده کند بدین صورت که دولت فرض کند تخصیص منابع توسط نظام بازار به درستی انجام می‌شود و با شفاف‌سازی دقیق و جامع- هر آنچه لازم است، بدون ملاحظه بگوید- به بخش خصوصی کمک کند و در حالت بروز اختلال هم با مشارکت با بخش‌خصوصی، در جهت حل مشکلات اقدام کند.
s.vojdanian@chmail.ir