دوپینگ آمریکایی برای تروریست‌ها

تا زمانی که این گزارش در حال تحریر است، یعنی آخرین دقایق عصر چهارشنبه، شرایط منطقه هر دقیقه متشنج‌تر می‌شود؛ از فضای مجازی گرفته تا زمین سوریه و آب‌های مدیترانه، تنش میان غرب و شرق بر سر سوریه بالا گرفته، بعد از اعلام بازه 48 ساعته برای حمله به سوریه، ترامپ در توییتر مستقیما تهدید به جنگ می‌کند، کرملین پاسخ می‌دهد، چاووش اوغلو از آنکارا یکی به نعل می‌زند و یکی به میخ، زیردریایی‌های روسیه آرایش عوض می‌کنند، ناوهای آمریکایی و فرانسوی در آب‌های غربی‌تر استقرار خود را کامل می‌کنند و ده‌ها اتفاق ریز و درشت دیگر که هرکدام‌شان در نوع خود مهم هستند. حتی این جنگِ فعلا لفظی متحدان و دشمنان سوریه روی مسائل دیگر هم تاثیر گذاشته است؛ ترافیک هوایی نشان می‌دهد هواپیماهای مسافری و باری 24 ساعتی هست که ترجیح داده‌اند از چند 10 کیلومتری سوریه هم رد نشوند، بازار‌های جهانی قدری ملتهب شده‌اند و قیمت نفت هم که می‌گویند بیش از 60 درصدش از جنوب غرب آسیا استحصال می‌شود، اندکی بالا کشیده است. التهاب اما بخش اصلی‌اش برای زمین سوریه است. تروریست‌ها دل خوش کرده‌اند که قرار است گشایشی بشود و در مقابل هم نیروهای ارتش آماده‌باش هستند.   خبرهای دیگری هم هست. می‌گویند فاطمیون، زینبیون و حتی حزب‌ا... لبنان طی چند ساعت گذشته تحرکات مهمی داشته‌اند. برخی البته حمله پهپادی یمنی‌ها به تاسیسات نفتی  آرامکو و فرودگاه ابها را هم بخشی از ماجرا می‌دانند و می‌گویند ممکن است به محض حمله به سوریه آتشی هم در عربستان به پا شود.  انصار ا... یمن اعلام کرده  وزارت دفاع سعودی و چند هدف دیگر در ریاض را هدف موشک های بالستیک خود قرار داده است. در این میان، اضطراب مردم سوریه البته قابل اندازه‌گیری نیست؛ کسانی که 6 سال درگیر جنگ خانمان‌سوز بوده‌اند و یحتمل حالا در انتظار شلیک موشک‌های آمریکایی. در این گزارش تلاش می‌کنیم با بررسی وضعیت میدانی در سوریه و ارزیابی چند واقعه اخیر در سطح بین‌المللی مهم‌ترین ابعاد چالش اخیر در غرب و جنوب غرب آسیا را بررسی کنیم.   تقریبا واضح است آمریکا هر بار که می‌خواهد تجاوزی بکند، یک بهانه برای آن پیدا می‌کند و اگر بهانه‌ای نیابد، آن را می‌سازد؛ دقیقا مانند ماجرای 11 سپتامبر. حالا در مورد سوریه حمله شیمیایی به دوما بهانه ماجرا شده است. ترامپ به همین بهانه گفته دولت سوریه عامل حمله شیمیایی بوده و ظرف 48 ساعت پاسخ آن را خواهد داد؛ ضرب‌الاجلی نظامی که نیمه‌شب 22 فروردین پایان می‌یابد. البته این ماجرا چیزی خیلی غیرقابل پیش‌بینی نبود و دلایلی برای آن هست؛ وقایعی که در یک ماه اخیر نشانه‌هایی را درپی داشته است. تجربه ثابت کرده که هرگاه تنش میان ایران و آمریکا بالا می‌گیرد، وزیر امور خارجه عمان بیش از آنکه در مسقط باشد، در تهران مشغول رایزنی و گفت‌وگو است. روزهای پایانی اسفندماه که یوسف بن علوی، وزیر امور خارجه عمان به‌منظور دیدار و گفت‌وگو با مقامات کشورمان وارد تهران شد، پیش‌بینی‌ها به این سمت رفت که ظاهرا دوباره ماجرا جدی‌تر شده است. در آن زمان چند اتفاق همزمان روی داده بود؛ تهدید دوباره آمریکا درخصوص موشک‌های ایران و حضور منطقه‌ای و همراهی با جریان مقاومت، پیشنهاد تحریمی اروپایی‌ها علیه ایران و نهایتا تحولات مهم در سوریه، جایی که خیلی‌ها گفتند و حالا هم دوباره تاکید می‌کنند که گرانیگاه بسیاری از معادلات و تغییرات منطقه است، بخش مهمی از این نوشتار هم البته همین ماجراست.
  روند تحولات سوریه در یک سال و نیم گذشته نشان می‌دهد اهداف غرب در سوریه نه‌تنها محقق نشده، بلکه مواضع آنها نسبت به ایام پیشین جنگ نیز عقب رفته است.  اول آمریکایی‌ها زمانی اولین شکست رسمی را متحمل شدند که برنامه‌ریزی بلندمدت آنها برای حضور دولت اسلامی عراق و شام در منطقه منتفی شد؛ یعنی داعش از عراق به‌طور کامل خارج و در سوریه نیز آنقدر مواضعش محدود شد که سران آن فراری و نیروهای باقی‌مانده زیرزمینی شدند و نهایتا سردار سلیمانی پایان رسمی حکومت آنها را در سوریه اعلام کرد. آنها در این مسیر البته نقاط مختلفی از شکست‌ را تجربه کرده‌ بودند. ماجرای بوکمال و تصرف کامل آن توسط نیروهای مقاومت قطعا برای آمریکایی‌ها هم سخت بود. همچنین عدم توفیق‌شان در سه‌راهی التنف. دوم آمریکایی‌ها در شمال سوریه اما هزینه بیشتری دادند و توفیق کمتری کسب کردند. فرماندهان نظامی آمریکا با حمایت از نیروهای کرد متحد خود چندماهی است که تلاش می‌کنند خودمختاری کردستان سوریه را رقم بزنند و بعدا آن را به عراق و ترکیه و نهایتا ایران تسری دهند. نیروهای دموکراتیک کرد و هم‌پیمانان آنها که مدت‌هاست از سوی مستشاران آمریکایی آموزش می‌بینند، تلاش داشتند از عفرین تا الباب و از منبج تا مرز عراق را به تصرف خود درآورده و اعلام خودمختاری کنند؛ طرحی که ‌نیروهای مقاومت در مقابل آن ایستادند و سپس حمله نیروهای ترکیه و ورود آنها به شهر عفرین آن را متلاشی کرد. شکست ایده آمریکا در شمال سوریه و از دست رفتن بخش مهمی از مناطق نفت‌خیز این کشور، مرحله دیگری از ناکامی ایالات متحده در رسیدن به اهدافش در سوریه بود. سوم ماجرای آخر اما شاید از بقیه مهم‌تر بلکه حیاتی‌تر باشد. همه می‌دانند که سند امنیت ملی آمریکا و اهداف امنیتی اسرائیل همپوشانی مهمی دارند و در این مساله متفقند که مقاومت به هیچ عنوان نباید به مرزهای سرزمین اشغالی فلسطین نزدیک شود. پس از آنکه نیروهای مقاومت توانستند داعش را سرکوب کرده و بسیاری از شهرهای مهم و مراکز استان‌های سوریه از جمله حلب، حمص، حما، حسکه، تدمر، رقه و دیرالزور را از چنگال تروریست‌های داعشی و... . رها کنند، سرشان خلوت شد و کم‌کم از شرق به غرب سوریه رفتند و مشغول پاکسازی دمشق و شهرهای اطراف آن شدند. مهم‌ترین توفیق نیروهای مقاومت و ارتش سوریه در این مرحله از جنگ پاکسازی کامل غوطه شرقی و حرکت آنها به سمت جنوب و غرب دمشق بود؛ مناطقی که تروریست‌های وابسته به عربستان سعودی ماموریت یافته بودند به هیچ عنوان آنجا را از دست ندهند، چراکه حیاتی‌ترین نقاط از نظر ژئواستراتژی بودند. دمشق در جنوب غرب سوریه قرار دارد و دشمنان این کشور به خوبی می‌دانند که اگر خیال ارتش و مقاومت از امنیت آن راحت و ریف این شهر پاکسازی شود، آن موقع جریان مقاومت و مستشاران آن یعنی فرماندهان ایران به راحتی به دو قسمت مهم و استراتژیک می‌رسند؛ اول دریای مدیترانه و دوم مرزهای جولان اشغالی و سرزمین غصب‌شده فلسطین توسط صهیونیست‌ها. رسیدن جریان مقاومت به این مناطق هم همان کابوسی است که سال‌های سال اسرائیلی‌ها را آزار داده و حالا در شرف تحقق قرار گرفته است. از دید کارشناسان البته همین دلیل آخر علت حمله اخیر صهیونیست‌ها به پایگاه هوایی T4 بود؛ حمله‌ای که نشان می‌داد اسرائیل به سیم آخر زده و برای جلوگیری از تهدید بیشتر امنیت مرزهایش، پیش‌دستی کرده و جایی را زده که مستشاران ایرانی در آن حضور فعال داشته‌اند.   بخش دیگر ماجرای تنش کنونی، مربوط به روابط کشورها فرای جغرافیای سوریه است. اول، آمریکا- روسیه: بسیاری از کارشناسان هم نظر هستند که جنگ سرد میان آمریکا و متحدانش و روسیه و متحدانش مدت‌هاست دوباره آغاز شده و امروز آنقدر جدی شده که منتظر یک جرقه برای گرم شدن است. اخیرا آمریکایی‌ها و متحدان اروپایی آن بعد از ماجرای تحریم‌های روسیه، پرونده جدیدی را برای تحت فشار قرار دادن هرچه بیشتر این کشور باز کرده‌اند و به بهانه ترور مبهم یک دیپلمات، تنش سیاسی با روسیه را گسترش داده و ظرف چند روز با غوغای وسیع رسانه‌ای تعداد زیادی از دیپلمات‌های روسیه را از پایتخت‌های خود اخراج کردند، اقدامی که مقابل به‌مثل مسکو را هم در پی داشت و سطوح درگیری را ارتقا داد. دوم، آمریکا- عربستان: سعودی‌ها امروز بیش از هر زمان دیگری احساس حقارت می‌کنند. آنها عدم توفیق‌شان در یمن و شکست جدی نایبان‌شان در سوریه و عراق را از چشم ایران می‌بینند و با کمک گرفتن از ترامپ می‌خواهند این حس شکست را ترمیم و صحنه جدیدی علیه ایران ترسیم کنند. شاهزاده جوان و جویای نام سعودی در روزهای اخیر یک خط در میان مسیر کاخ سفید و کاخ الیزه را در پیش گرفته و تلاش می‌کند آنها را با خود علیه ایران متحد کرده و با دلارهای نفتی به حمله به مواضع ایران یا جریان مقاومت ترغیب کند. بستن قراردادهای سنگین مانند قرارداد 100 میلیارد دلاری تسلیحات میان واشنگتن و ریاض هم البته چیزی نیست که ترامپ به سادگی از آن بگذرد و حاضر نباشد برای آن چند میلیون دلار هزینه کند. فرانسه هم البته از این قاعده مستثنی نیست. همه شواهد می‌‌گوید که سعودی‌ها و ولیعهد جوان‌شان برای تامین هزینه این جنگ آماده هستند. سوم، ایران- آمریکا: ترامپ در جریان رقابت‌های انتخاباتی خود که البته چیزی متفاوت از استراتژی کلی سیاستمداران این کشور نبود، قول داده بود برجام را پاره و فشارها به ایران را چندین برابر کند. او در همین مسیر چند ماهی هست که تحریم‌های ایران را گسترش داده و ضرب‌الاجلی نیز برای تغییر نظر اروپایی‌ها نسبت به برجام در نظر گرفته و گفته اگر تا اردیبهشت تغییری در برجام حاصل نشود، از آن خارج خواهد شد. او حالا با فرارسیدن آن ایام، نیاز به دستاویزهای دیگری هم دارد و تلاش می‌کند به بهانه‌های مختلف مواضع ایران در منطقه را مورد حمله قرار داده و آن را تضعیف کند و پیش‌دستانه نگذارد ایران واکنش‌های آتی خود را برنامه‌ریزی کند.  وجه دیگر این ماجرا نوع مواجهه طرف‌های ماجرا با درگیری احتمالی خواهد بود. گفته شده که احتمالا موشک‌های کروز از نوع تام‌هواک موقعیت‌های مد نظر آمریکا و متحدانش را مورد هدف قرار خواهند داد؛ موشک‌هایی که ناوگان دریایی ایالات متحده به آنها تجهیز شده‌اند. برای این عملیات چندین ناوگروه آمریکایی از جمله ناوهای مجهز «USS Donald Cook» و «USS Porter» در نزدیکی سوریه مستقر شده‌اند و البته چندین ناوگروه دیگر نیز برای پشتیبانی و حمایت کمی‌عقب‌تر استقرار دارند. ناو هواپیمابر «Harry S. Truman » با همراهی هفت کشتی تهاجمی مسلح به موشک‌های کروز و بیش از 6 هزار ملوان کشتی‌های ضربت نیروی دریایی آمریکا در این عملیات هستند. علاوه‌بر اینها ناو هواپیمابر «آیزنهاور» هم حالت تهاجمی به خود گرفته است. هواپیماهای  F- 18 این ناو، به مهمات سنگین تجهیز شده‌اند. در مقابل «والری گراسیموف»، رئیس ستادکل نیروهای مسلح روسیه در واکنش به تهدید آمریکا گفته است: «در صورتی که هر نوع خطری نظامیان روسی در سوریه را تهدید کند، نه‌تنها موشک‌های آمریکایی، بلکه ناوها و هواپیماهای آمریکایی که این موشک‌ها از آنها شلیک شود، نیز مورد حمله قرار خواهند گرفت.» سفیر روسیه در لبنان هم هشدار داده که «اگر موشکی آمریکایی به سوی سوریه شلیک شود، نیروهای روسیه آن را ساقط می‌کنند و در اقدامی تلافی‌جویانه پایگاه شلیک موشک را هدف خواهند گرفت.»آنچه از اخبار برمی‌آید، این است که روسیه در زمین آماده به‌کارگیری سامانه‌های پیشرفته اس400 و اس 300 و همچنین موشک‌های ضدکشتی از نوع «خ – ۳۵ کیاک» است و در دریا هم مجهز به چند ناوگروه و چند زیردریایی اتمی است. روسیا الیوم به نقل از یک منبع روس اعلام کرده که نیروی دریایی روسیه در آب‌های دریای مدیترانه تنها مجهز به کشتی‌های معمولی نیست، بلکه شامل زیردریایی‌ها از جمله زیردریایی‌های هسته‌ای مجهز به موشک‌های «کالیبر» مخصوص نابودی اهداف دریایی و زمینی نیز هست. گفته می‌شود که زیردریایی هسته‌ای «شوکا – بی» و یک زیردریایی از نوع «پالتوس» از جمله تجهیزات روسیه در مدیترانه هستند. علاوه‌بر اینها، الدیار هم گزارش داده که نتانیاهو طی جلسه امنیتی گفت روسیه حدود 70 موشک بین‌قاره‌ای برای شلیک آماده کرده است. این اخبار حالا همگی از شدت بالای درگیری احتمالی خبر می‌دهند. در این میان البته این گزاره را هم نباید فراموش کرد که تجربه ثابت کرده در هر شرایطی هرچند پرتنش و پرچالش دیپلمات‌ها و سیاستمداران مشغول کار خواهند بود. خیلی‌ها در همین اوضاع پرتنش گفته‌اند که سرنوشت جنگ به رایزنی‌های با واسطه و بی‌واسطه میان طرف‌های درگیر گره خورده است، چنانکه قبلا نیز در وقایع مشابه در آخرین لحظات جلوی یک اتفاق بزرگ گرفته شده است. علاوه‌بر این نظرات دیگری هم وجود دارد که می‌گوید شلیک چند عدد یا حتی چند ده فروند موشک به سمت سوریه به خودی خود معنای آغاز جنگ را به دنبال نخواهد داشت، چنانکه حمله چندماه قبل آمریکا به پایگاه العشیرات باعث جنگ نشد. کارشناسان می‌گویند این نوع حمله اهداف اولیه آمریکا یعنی احیای تروریست‌های ازرمق‌افتاده را تامین خواهد کرد اما  برای اینکه جنگ جهانی سوم روی دهد، حماقت‌ها باید در بالاترین سطح اتفاق بیفتد؛ مثلا اینکه آمریکا و متحدانش مستقیما نیروهای روس را هدف قرار دهند و روسیه نیز بلافاصله به آن واکنش نشان دهد، چیزی که هنوز وقوع آن قطعی و یقینی نیست. از این‌رو به نظر می‌رسد علاوه بر ارزیابی میدانی وقایع باید منتظر تصمیم نهایی واشنگتن و مسکو نیز بود. اینکه توییت‌های تند و کند ترامپ فضای مجازی و احتمالات را سینوسی کرده هم موید همین مساله است. باید منتظر بود و دید که غربی‌ها خود را برای پرداخت چه هزینه‌هایی آماده کرده‌اند، به عبارتی باید منتظر بود و دید که کاسب نشسته بر کرسی کاخ سفید چقدر حاضر است برای سوریه هزینه بپردازد. آنها تصمیم دارند بشار را شکار کنند؟ می‌خواهند نیروهای ایرانی را هدف قرار دهند و یا اینکه زدن برای زدن روس‌ها برنامه ریزی کرده‌اند.؟ مقامات روس و ایران گفته‌اند که در سطوح مختلف به همان شدت کنش واکنش نشان می‌دهند لذا باید دید که چه اتفاقی رخ خواهد داد. هرکدام از اینها که رخ دهد واکنش‌های متفاوتی را در پی دارد.