«همدلی» ناهماهنگی خطاهای راهبردی اصلاح‌طلبان را بررسی کرد اصلاحاتِ بی‌اصلاح

گروه سیاسی- هرمز شریفیان: رخدادهای امروز شورای شهر تهران و ناهماهنگی‌ها و نبود وحدت نظر، اذهان اهالی پایتخت و سایر ایرانیان را به سمت شورای شهر اول تهران می‌برد. جایی که نخوت و ناهماهنگی برخی از اعضای آن موجب زمین خوردن اصلاح‌طلبان در این نهاد بسیار مهم شد به‌طوری که این مجموعه بزرگ سال‌ها و به دلیل غفلت اصلاح‌طلبان به دست رقیب افتاد.
آنچه امروز در نزد اصلاح‌طلبان باید دیده شود، دیده نمی‌شود و این نابینایی نه‌تنها باعث زمین خوردن می‌شود بلکه پیامدهای آن دامن حوزه شهری را خواهد گرفت و کلانشهر تهران را علاوه‌بر مشکلات اجتماعی و شهری دچار مشکلات سیاسی نیز می‌کند. انتظارها این بود که اعضای فعلی شورای شهر که اکثریت قاطع آنان از اصلاح‌طلبان هستند، از شورای شهر اول درس‌های لازم را گرفته باشند اما گویا چنین نشده و این شورا هم به ورطه ناهماهنگی گرفتار آمده و مشخص نیست این ناهماهنگی از کجا نشات می‌گیرد.
استعفای چندباره شهردار تهران علاوه‌بر مشکلاتی که با کانون‌های قدرت داشت، این پیام را رساند که اصلاح‌طلبان نیز به شکل تمام و کمال پشت او نایستادند و همه روشی را در پیش گرفتند که در زمان تصدی او بر سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، گرفته بودند. اصلاح‌طلبان اگر کماکان در پیچ و خم‌های تئوری‌های فردی باقی بمانند و به همان شیوه شورای شهر اول گام بردارند یک بار دیگر باید با تحقیر تمام این شورا را ترک کنند و فرصت چندانی برای ترمیم خود ندارند. (این مطلب نظر نویسنده است که روزنامه صرفا برای احترام به گفت‌وگوی انتقادی و واقعیت‌های موجود پیرامون موقعیت اصلاح‌طلبان آن‌را چاپ می‌کند/همدلی)
از آنجایی که قصد این نوشتار بازبینی تاریخچه و رفتارشناسی اصلاحات در ایران نیست و در این خصوص به قدر کافی گفته و نوشته شده است، بررسی ـ از دوم خرداد آغاز می‌شود تا به فراز و فرودهای این جنبش اجتماعی وامانده در 20 سال اخیر بیشتر پرداخته شود.


موفقیت و پیروزی اصلاحات تابع متغیرهای چندگانه و گزاره‌های متفاوتی در سال‌های میانی دهه 70 بود اما نکته مهم برای بسیاری از اصلاح‌طلبان این بود که وارد حکومت شوند و برای همین شماری از آنان به «اصلاح‌طلبان حکومتی» مشهور شدند اما از آنجایی که برخی از آنان این عنوان را برنتابیده و مکدر شدند، آنان را در ادامه «اصلاح‌طلبان نزدیک به حکومت» می‌نامیم.
مشکل این جریان از آنجا شروع شد که اصلاح‌طلبان خود را با مفهوم اصلاح‌طلبی مخلوط کردند در حالی که این دو عنصر تفاوت‌های بسیاری با هم دارند و همین اختلاط ذهنی سبب شد تا برخی اصلاح‌طلبان روز به روز از مفهوم اصلاح‌طلبی یا اصلاح‌گری فاصله بگیرند.
اگر به این فرض یا قاعده باور داشته باشیم که اصلاحات به پایگاه‌های اجتماعی و نهادهای مدنی مانند احزاب، تشکل‌های دانشجویی و سمن‌ها و از سوی دیگر نیاز به پژوهش‌های تحلیلی ـ دانشگاهی، کانون‌های هواداری حزبی، کادرسازی و ...داشته باشد باید بگوییم که جنبش اصلاحات در ایران و پس از دوم خرداد، فاقد چنین داشته‌های ارزشمندی بود و البته هست.
با کمال احترام به برخی برجستگان این جنبش مانند «سیدمصطفی تاجزاده»، «بهزاد نبوی» و چند تن دیگر، باید گفت که سران و تصمیم‌گیرندگان آن به‌ویژه در «جبهه مشارکت ایران اسلامی» تنها به حضور در بدنه حاکمیت می‌اندیشیدند و هیچ برنامه دیگری برای ادامه این روند اصلاحی که در آن زمان اقبال همگانی گسترده‌ای در حمایت از آن وجود داشت؛ نداشتند.
یک دلیل عمده آن این بود که چپ‌های دیروز و اصلاح‌طلبان امروز خود را صاحب بی قید و شرط این جنبش اجتماعی می‌پنداشتند و به‌واسطه اقبال وسیع عمومی به شخص «سیدمحمد خاتمی»، دچار اعوجاجی نادرست شدند و گمان کردند هرچه آنان می‌گویند، اصل است و سایر گروه‌ها و احزاب قدیمی‌تر که پیشینه‌ بیشتری زیر چتر اصلاحات داشتند باید از آنان پیروی کنند.
این نخوت که در گفتار و رفتار برخی از اصلاح‌طلبان دیده می‌شد سبب شد تا بیش از اینکه جاذبه ایجاد کنند، تولید دافعه کرده و به‌جای تمرکز روی مبانی تئوریک و تعاریف مشخص و جستن راهکارهای مناسب برای رویارویی با جریان اقتدارگرای رقیب، تنها به فکر صندلی‌هایشان در بدنه حکومت باشند.
نخستین نمونه این نبود اندیشه و برنامه نزد اصلاح‌طلبان انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 بود که جریان اصلاحات با وجود داشتن اقبال عمومی نتوانست نامزد مستقلی بهتر از «مصطفی معین» برای این انتخابات سرنوشت ساز معرفی کند و برای همین پذیرای شکستی ناباورانه و سنگین در این انتخابات شد.
این درست است که جریان تمامیت‌خواه یا دولت در سایه به‌صورت تمام قد در برابر اصلاحات ایستاده بود اما انشقاق‌سازی خودآگاهانه یا ناخودآگاهانه و تک‌بعدی نگریستن برخی از اصلاح‌طلبان نزدیک به حکومت سبب شد تا تشکل‌ها و احزاب ریشه‌دارتر از آنان فاصله بگیرند.
این بی‌تدبیری در حالی صورت گرفت که پارلمان و دولت در اختیار اصلاح‌طلبان بود اما آنان ظرف 8 سال ریاست و در قدرت و بدنه حکومت بودن نتوانستند جانشینی وزین برای سیدمحمد خاتمی پیدا کرده و روی او به اجماع برسند و شد آنچه نباید می‌شد و در پی این بی تدبیری، دولتی برای 8 سال زمام امور را در دست گرفت که کشور را هر لحظه به پرتگاه سقوط نزدیک‌تر کرد و در این میان اصلاح‌طلبان نیز بی تقصیر نبودند.
پس از آن نیز اصلاح‌طلبان هیچگاه نتوانستند همه گروه‌ها، تشکل‌ها و احزاب حامی جامعه مدنی را به خود نزدیک کنند و در این میان با اظهارنظرهای برخی سبب شدند تا این نیروها نیز از آنان فاصله بگیرند و این فاصله‌گیری سبب شد تا عقبه‌ی اجرایی و تئوریک این جریان ضعیف باقی بماند و این ضعف باعث رویگردانی عمومی از آنان شد.
پیش از این نیز اصلاح‌طلبان در دوره نخست شورای شهر تهران دچار تشتت و چند دستگی شدند و در انتخاب شهردار وارد مناقشاتی شدند که بیش از همه به وجهه‌ی این جریان خدشه وارد کرد. در آن برهه نیز برخی از اعضای شورای شهر تهران که همگی از اصلاح‌طلبان بودند ساز خودرا کوک کردند و عدم اجماع و توانایی آنان سبب شد تا پس از آنان شورای شهر بیش از یک دهه در اختیار جریان رقیب قرار گیرد. شکست در این انتخابات هم سبب شد تا جریانی که بعدا به «پاستور» رسید، عقبه مالی و اجرایی خود را در «بهشت» قدرتمند کند و این نیز از اشتباهات تاکتیکی و غیر قابل جبران جریان اصلاحات در آن دوران بود.
منیت‌ها اما همچنان ادامه داشت و این صفت نادرست سبب ریزش بسیاری از نیروها در اطراف جنبش اصلاح‌طلبی شد. توقیف روزنامه‌ها و به حبس رفتن روزنامه‌نگاران و سپس بیکاری و عدم امنیت شغلی برای یکی از قوی‌ترین بازوهای اصلاحات در شرایطی صورت گرفت که تصمیم‌گیرندگان این جریان واکنش مناسبی به آن نشان ندادند و نداشتن رسانه مستقل باز سبب عقب ماندن این جریان از رقیب شد.
پس از 8 سال باز هم اصلاح‌طلبان نتوانستد باب تدبیر را طوری باز کنند تا دیوار بلند و محکم مقابل خود را دور بزنند و مجبور شدند با اعتدالیونی که پیشتر از افراطیون و اصولگرایان بودند، ائتلاف کنند. در این بازه زمانی نیز اصلاح‌طلبان باز تئوری مشخصی برای حمایت از دولت مستقر و خواسته‌های مدنی خود نداشتند و بابت حمایت خود هیچ ضمانتی نگرفتند و اگر گرفتند به‌طور مشخص به آگاهی مردم نرساندند.
تازه در انتخابات 7 اسفند 94 این اصلاح‌طلبان نبودند که موازنه قوا را به نفع «لیست امید» تغییر دادند بلکه حمایت سیدمحمد خاتمی و «تَکرار می‌کنم» معروف او بود که سبب شد مردم یک بار دیگر روی او را زمین ننداخته و وارد کارزار انتخاباتی شوند اگر نه معلوم نبود اکنون چه کسانی روی صندلی‌های مجلسین نشسته باشند. نکته‌ای که نباید از خاطر برد این است که همین اعتبار رئیس دولت اصلاحات نزد مردم بود که برخی از آنان که در زمان اصلاحات، پروژه «عبور از خاتمی» را کلید زده بودند و یا حامیان این تفکر بودند توانستند وارد مجلس شوند.
اگر اصلاح‌طلبان گمان می‌کنند که در هر انتخاباتی می‌توانند از اعتبار خاتمی برای پیروزی استفاده کنند سخت در اشتباهند چرا که نه او هربار می‌تواند اعتبار خود را حراج کند و نه مردم هربار به پشتوانه اعتبار شخصی و نه گروهی وارد عرصه انتخابات می‌شوند.
اصلاح‌طلبان از سال 1376 هنوز نتوانسته‌اند مدیریت این جریان را از «شخص محوری» به سوی «جمع محوری» و «تشکل محوری» ببرند. تشکل‌های هویت‌دار این جریان اکنون کجا و مشغول کدام کارند؟ از کدام اشتباه گذشته خود پند و درس گرفته‌اند و در صدد رفع کدامیک برآمده‌اند؟ سقف مطالبات آنان پیروزی در انتخابات است و پس از پیروزی آنچنان در باد کاذب آن می‌خوابند که حالاحالاها نمی‌توان آنان را از این خواب سنگین بیدار کرد.
شبه احزاب جدید اصلاح‌طلبان تا کنون کدام کار مفید را انجام داده و چقدر در تکمیل جمع خودشان از تشکل به حزب تلاش کرده‌اند؟ کدامیک از پله‌های فعالیت و کنش حزبی را طی کرده و از آن بالا رفته‌اند؟ مصاحبه، مصاحبه و مصاحبه تنها کاری است که برجستگان جریان اصلاح‌طلبی به آن اهتمام می‌ورزند و برخی از آنان آنچنان هرروز در رسانه‌ها حضور دارند که یک روز غیبت‌شان به پای ناخوشی مزاج آنان نوشته می‌شود.
جریان اصلاحات و اصلاح‌طلبان در حال سقوطند. این اندیشه نیاز به اصلاح از درون و بازتولید تئوریک در مبانی نظری دارد. نیاز به ساختارهای مدنی دارد، این جریان خود نیازمند آموزش است، نیازمند پیروی از کار، کنش و واکنش جمعی است. اعضای این جریان گاه باید سکوت کنند و نظر جمعی را ارجح به نظر شخصی بدانند.‌ در مورد هر چیزی نظر ندهند، پیش از اظهار نظر با یکدیگر هماهنگ باشند، یک خط را دنبال کنند و سوژه‌ی لطیفه‌سازی نشوند.
آخرین شاهکار اصلاح‌طلبان همین موضوع شهردار تهران است. اگر «محمدعلی نجفی» نمی‌خواهد در برابر مخالفانش بایستد که نمی‌خواهد. پس دلیل اصرارهای سایر اعضا بر ماندنش چیست؟ اگر می خواهد بایستد نیاز به حمایت کل جریان اصلاح‌طلبی و به شکل محکم از بالا تا پایین دارد. آنچه از شواهد بر می‌آید این است که در همان شورای شهر هستند کسانی که برای رسیدن به صندلی شهرداری دورخیز کرده‌اند و خبر استعفا و بیماری نجفی را نو به نو رسانه‌ای می‌کنند. بدون پرده‌پوشی، «محسن هاشمی» یکی از آنهاست که بارها صحبت از شهردار شدنش رسانه‌ای شده است. اگر بپذیریم که شهرداری تهران رکاب خوبی برای بر زین ریاست جمهوری نشستن است، محسن هاشمی از تواناترین سوارکارهاست که ژنتیک، هم توانایی یکی به نعل زدن دارد و از سویی میخ کوبیدن را نیز بلد است.
تقریر این سطور نه از سر نصیحت که در این کشور هستند ناصحانی خوش اندیش، خوش پیشینه و بزرگ که بارها و بارها نصایحشان به گوش همه رسیده است. غرض تنها نشان دادن نشتی در قایق بادی اصلاحات است که اگر برای ترمیم آن اقدام نشود، به‌زودی غرق خواهد شد.
سایر اخبار این روزنامه
«همدلی» از گسیختگی تلخ اجتماعی در کشور گزارش می‌دهد رکورد طلاق گزارش میدانی «همدلی» از چهارراه استانبول و هیجان برخی شهروندان در نخستین روز تک نرخی شدن دلار اف‌بی‌آی با هجوم به دفتر و منزل مایکل کوهن وکیل ترامپ اقدام به ضبط اسناد و مدارک کرد «همدلی» ناهماهنگی خطاهای راهبردی اصلاح‌طلبان را بررسی کرد اصلاحاتِ بی‌اصلاح گزارش میدانی «همدلی» از چهارراه استانبول و هیجان برخی شهروندان در نخستین روز تک نرخی شدن دلار واکنش باشگاه رم به سانسور لوگویش در صدا و سیمای ایران توئیتر فارسی گرگ شیرده راه‌اندازی شد! رئیس جمهور: اساسی‌ترین مساله در حمایت از کالای ایرانی، فرهنگ‌سازی است بررسی تاثیر افزایش قیمت دلار بر محصولات کشاورزی گرانی 20 درصدی در راه است اصغر سمیعی آقای جهانگیری؛ این تک نرخی کردن واقعی نیست با رای موافق 15عضو شورای شهر تهران نجفی از بهشت رفت گزارش میدانی «همدلی» از چهارراه استانبول و هیجان برخی شهروندان در نخستین روز تک نرخی شدن دلار گزارش میدانی «همدلی» از چهارراه استانبول و هیجان برخی شهروندان در نخستین روز تک نرخی شدن دلار