برجام و سیاست صبر و انتظار ایران

رئیس جمهور دیروز در بزرگداشت روز فناوری هسته‌ای به تلاش 15 ماهه نافرجام ترامپ درخصوص شکستن برجام اشاره کرد و گفت بعضی فکر می‌کنند حرکت هسته‌ای ما کند شده، ما برای مشکلات راه حل نداریم درحالی که هرچقدر آن مشکل بزرگ باشد ملت ما از آن بزرگ‌تر است. این اظهارنظر این پرسش را به ذهن متبادر می‌سازد که آیا سیاست صبر و انتظار ایران در رابطه با برجام ‌رو به پایان است؟ در واقع صحبت‌های رئیس جمهور یک اقدام عکس‌العملی است به آنچه تا الان در ارتباط با برجام اتفاق افتاده که طی آن ایران براساس اصل حسن نیت و با در نظر داشتن اراده سیاسی قاطع برای حل یک مسأله، وارد مذاکرات هسته‌ای شد و هدف اصلی‌اش هم رفع یک سوءتفاهم برای غرب بود. با استدلال‌هایی که ایران در مذاکرات ارائه داد، نوعی اعتماد بین کشورهایی که چنین تصوری را داشتند، حاصل شد. نکته دوم، آنچه در نتیجه برجام اتفاق افتاد، پایبندی ایران براساس تعهداتی که درباره برجام داشت بود، این موضوع نشان داد که ایران حقوق و رژیم‌های بین‌المللی را به عنوان معیار رفتار خود در عرصه بین‌المللی قرارداده است نکته سوم، به‌رغم تعهد و پایبندی که ایران به تعهداتش داشت، کشورهای 1+5 یا به طور مشخص‌تر ایالات متحده آمریکا به‌طور جدی از اجرای تعهدات خود سرباز زد و در عین حال برخلاف روح برجام مانع از اجرایی شدن تمام و کمال برجام آنگونه که 1+5 تعهد کرده بودند و آنگونه که در برجام آمده بود، شدند. اروپایی‌ها هم نوعی سیاست مماشات را در پیش گرفتند و با اینکه بر اجرای برجام تاکید کردند، سعی کردند با بازی کردن در زمین ایالات متحده آمریکا به نوعی تعهدات جدیدی را برای ایران در حوزه‌های دیگر از جمله موشکی به وجود بیاورند. تمام این گزاره‌ها به ما می‌گوید که در روابط بین‌الملل اعتماد به توافق‌ها، رژیم‌ها، نهادها و اعتماد به مدیریت قدرت‌های بزرگ به نوعی سلب شده و در نتیجه ایران اکنون در موقعیتی است که سیاست «صبر و انتظار» را در پیش گرفته و منتظر است تا ببیند در مجموع خروجی برجام برای ایران چه خواهد بود؟ با اینکه تا الان برجام برای ایران ممکن است منافعی را به خصوص از نظر روانی به دنبال داشته باشد اما به لحاظ مادی آنگونه که ایران انتظار داشت برجام نتوانسته برآورده کند. آنچه غربی‌ها و به‌ویژه ایالات متحده آمریکا را وادار کرده که نسبت به برجام بی‌اعتنا باشند و حتی درصدد محدودسازی ایران در سایر حوزه‌ها برآیند، به شدت متاثر از شرایط داخلی ایران است. یعنی غربی‌ها و به‌ویژه ایالات متحده آمریکا هم نوعی صبر و انتظار را پیشه کرده‌اند و حتی دارند بر اقدامات خود برای محدودسازی بیشتر ایران می‌افزایند، با این تصور که ممکن است این محدودیت‌ها بر اوضاع و احوال داخل ایران تاثیر بگذارد. بنابراین یکی از تجدیدنظرهایی که ایران باید به طور جدی در سیاست‌هایش صورت دهد، سامان بخشی به اوضاع داخلی است. یعنی آنچه را که از دید غرب علائم و نشانه‌ای از ضعف در داخل ایران تلقی می‌شود، بلافاصله برطرف کند و این سخن به معنی ساماندهی به اقتصاد، امنیت، سیاست و فرهنگ است. این ساماندهی‌ها ارتباط مستقیم با ایجاد اعتماد بیشتر بین مردم و نظام دارد.
ادامه صفحه 16