عقب‌نشینی یا پیشروی

مدتی است چپ و راست، معارضان داخلی و خارجی، حامیان جریان‌های فتنه و انحرافی همسو و همراستا و همزبان با دشمنان قسم‌خورده انقلاب اسلامی در جبهه وسیع استکبار جهانی، رژیم منحوس صهیونیستی و ارتجاع سیاه عرب منطقه درصدد القای پیام‌ها و موضوعاتی مانند فروپاشی جمهوری اسلامی و پایان انقلاب اسلامی به دلیل وجود بحران‌های عمیق و لاینحل در جامعه ایران هستند. این جریانات با تغییر دادن جهت مطالبات و مبنای اعتراضات مردم در دی‌ماه 96 که واقعا اقتصادی و در اعتراض به مسائل معیشتی و بی‌توجهی مسئولان به مسائل و مشکلات مردم درباره موسسات مالی بود، روی موج این اعتراضات سوار شدند و فرصت‌طلبانه تلاش کردند این‌گونه القا کنند که ریشه اعتراضات مردم نه اقتصادی و حتی نه اجتماعی بلکه سیاسی است.
این دغل‌کاری دو آورده مهم برای همه این جریانات داشت؛ اولا دولت اعتدال را از کانون حملات نجات می‌داد و دوم زمینه را برای عقده‌گشایی نسبت به ارکان حاکمیت و اصل نظام که مقتدرانه و با حمایت مردم توانسته بود کام منافقان، سلطنت‌طلبان و فتنه‌گران و حامیان بیرونی آنها را تلخ کند، فراهم می‌آورد تا بتوانند از نظام برای اجرای طرح‌های آینده خود امتیاز بگیرند. آنچه از زبان این طیف وسیع شنیده می‌شود و در رفتارشان قابل مشاهده است در کلیدواژه‌هایی نظیر «تغییر» و «اصلاحات ‌اساسی» خلاصه شده ‌است. به‌زعم آنان سال 1397 سال امتیاز‌گیری حداکثری از نظام برای عبور از 40 سالگی انقلاب است. درست گفته بود آنکه انتخابات دوازدهم را نه‌فقط برای تصمیم‌گیری چهار سال آینده کشور بلکه برای 40 سال بعد مهم و سرنوشت‌ساز خوانده بود. البته این واقعیت هر روز بیش از پیش رخ می‌نمایاند که در ورای اتحاد و همزبانی همه این جریان‌ها و گروه‌های سیاسی علیه انقلاب اسلامی، لایه‌ای پنهان از جنگ قدرت در آن نیز مشاهده می‌شود. آنان از هم‌اکنون جنگ قدرتی پنهان برای فردای پساجمهوری اسلامی را آغاز کرده‌اند، حال با شعار امتداد انقلاب یا جریان سوم. بر این اساس سال 1397 سال رویارویی دو رویکرد در چهلمین سال انقلاب اسلامی ایران است؛ رویکرد پیشروی در برابر رویکرد عقب‌نشینی. این همان نقطه بزنگاهی است که امت‌ها، ملت‌ها و مردم در اعصار و امصار گوناگون در آن مورد امتحان قرار گرفته‌اند. مهم‌ترین و موثرترین مولفه در این میان ذهن، اراده و قدرت تحلیل مردم است. دشمنان و بدخواهان در این طیف وسیع، درصدد تحمیل باور به فروپاشی در اذهان مردم و سست‌کردن اراده‌ها برای همراهی و همگامی، با انقلاب و تردید در درستی راهی هستند که به‌رغم همه مشکلات و موانع، انقلاب اسلامی توانسته‌ است با کمک مردم و اتکا به توان و عزم خلل‌ناپذیر آنان بپیماید. این خطر برای اقشار حزب‌اللهی و نیروهای انقلاب بسیار بیشتر است و آنان به شکل وسیع‌تری در مظان این آزمون تاریخی قرار گرفته‌اند؛ چراکه نقش آنان در دعوت رهبران به عقب‌نشینی یا پیشرفت بسیار تعیین‌کننده است.  در جبهه صفین این معاویه و یارانش نبودند که علی علیه‌السلام را به عقب‌نشینی وادار کردند و مالک را از یک‌قدمی خیمه معاویه برگرداندند بلکه این اهالی فاقد قدرت تحلیل در جبهه علی علیه‌السلام بودند که با تمرکز بر شخص رهبر، او را وادار به پذیرش حکمیت کردند.  برای اجرای پروژه عقب‌نشینی باید قداست رهبری شکسته شود. طرح شعار منافقانه «لاحکم الا لله» طرح یک موضوع مقدس برای زمینه‌سازی قداست‌زدایی از امارت امیر مومنان علی علیه‌السلام بود؛ مردم فاقد تحلیل قداست قرآن صامت را بهانه‌ای برای قداست‌شکنی از امام حق و عدل یعنی علی‌بن‌ابیطالب علیه‌السلام قرار دادند.  «عرفی‌سازی قدرت» علی علیه‌السلام رمز پیروزی خوارج نهروانی، جریان انحرافی و فتنه‌گران فریب‌خورده در برابر حیله و مکر سیاستمداران سیاسی نظام سلطه بنی‌امیه ازجمله معاویه و عمروعاص بود. این همان نقطه‌ای است که اجتماع همه مخالفان، معارضان، منافقان، بیگانگان، بدخواهان و دشمنان قسم‌خورده دین و آیین، خاک و سرزمین در آن به عیان قابل مشاهده است. همان‌گونه که گفته شد باید مردم خود را برای برون‌رفت از این فضا تجهیز و تقویت کنند و بدانند ماندگاری آنان در راه انقلاب و وفاداری به آرمان شهیدان و دل سپردن به راه روشنی که چراغ آن را امام‌خمینی(ره) برافروخت و با دلیری و شجاعت مثال‌زدنی سلف صالح او فروزان نگاه داشته شده است، رمز ماندگاری و پیشرفت انقلاب و پیشروی آن به سمت اهداف بلند و آرمان‌های الهی است. این همان تجربه شیرینی است که مسلمانان در معیت پیامبر اکرم(ص) طعم آن را چشیدند و در پاسخ تهدیدات دلهره‌آور دشمن ایستادگی را به‌جای خالی کردن سنگر برگزیدند و گوش به فرمان پیامبر(ص) با وجود همه آسیب‌ها و مشکلات در برابر دشمن صف‌آرایی کردند و با تکیه به الطاف الهی، دشمن را به عقب‌نشینی وادار کردند. باید دانست امروز نیز همچون همه تجربیات تاریخی گذشته نقطه کانونی حملات، «رهبری» نظام است. پروژه شکست انقلاب اسلامی از طریق تحمیل عقب‌نشینی به رهبری معظم انقلاب اسلامی تعقیب می‌شود، هرچند این عقب‌نشینی با القای شعارهایی فریبنده نظیر «تغییر»، «اصلاحات اساسی»، «کارآمدی» و... توجیه شود. بحرانی نشان دادن وضعیت کشور و عامدانه چشم بستن بر پیشرفت‌ها و برجسته‌سازی ناکامی‌ها و هشدار برای فروپاشی، همه و همه زمینه‌ساز برای تحمیل عقب‌نشینی به رهبری معظم انقلاب و مردم همیشه در صحنه است. در چنین وضعیتی عقب‌نشینی یعنی قطع کردن پای نهاد روحانیت از نهاد قدرت؛ یعنی محترمانه از ایده و نظریه ولایت فقیه چشم ‌پوشیدن؛ فراموش کردن انقلاب و انقلابیگری با این توجیه که برای همیشه نمی‌توان مردم را در حالت انقلابی نگاه داشت؛ ارائه قرائتی سازش‌گونه از عزت، حکمت و مصلحت در سیاست خارجی چون سایه جنگ بالای سر ماست و چالش هزینه‌زاست؛ نشستن پای میز مذاکره با آمریکا و دست دادن با دست‌های آهنی در پوشش مخملین آمریکایی‌ها؛ برگشتن مالک‌ها از صفین منطقه و پذیرفتن حکمیت عمروعاصی سازمان‌های بین‌المللی که بارها نشان داده‌اند دل در گروی دشمن دارند؛ برگزار کردن انتخابات آزاد و حذف نظارت استصوابی و زمینه‌سازی برای نفوذ نفوذی‌های دشمن در مراکز تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری نظام؛ آغاز اصلاحات اساسی و به قدرت نشاندن آن‌کس که گروه ما می‌گوید؛ اختیاری‌کردن حجاب و وادار کردن جمهوری اسلامی به سیره عملی آتاتورک و رضاشاه ملعون. و البته تجربه تاریخی نشان می‌دهد این‌گونه عقب‌نشینی‌ها حد یقف نخواهد داشت و دومینو‌وار همه ارزش‌ها و شعارهای برآمده از انقلاب اسلامی و مکتب خمینی(ره) را فرو خواهد ریخت.  اما یک نکته مهم و اساسی؛ باید دانست عقب‌نشینی نکردن منافاتی با آسیب‌شناسی حرکت انقلاب و تلاش برای رفع نقاط ضعف و عقب‌ماندگی‌های آن ندارد. ما معتقدیم در طول حرکت توفنده انقلاب اسلامی غبارهایی بر دامن آن نشسته که یا لازمه حرکت بوده یا بر اثر بی‌توجهی مسئولان به وجود آمده است. باید در اسرع وقت این غبارها را از چهره انقلاب زدود و بر کم‌کاری و مسئولیت‌ناپذیری مسئولان نهیب‌ زد و نسبت به بروز و دیردرمانی آنها هشدار داد، اما همه اینها باید در چارچوب نظام اسلامی انجام شود نه در میدانی که دشمن برای انتقام‌گیری از انقلاب به وجود آورده است. بی‌تردید در این مرحله انقلاب توانایی بسیار زیاد و امید‌بخشی برای برون‌رفت از مشکلات دارد به شرط آنکه تفکر انقلابی بر جامعه و به‌خصوص بر اذهان مسئولان و دستگاه محاسباتی آنان حاکم شود. متاسفانه این روزها شاهد هستیم برای از سکه انداختن انقلاب، گروه‌های سیاسی و سیاسیون با یکدیگر در حال رقابتی بی‌فرجام هستند. در چنین شرایطی باید روحیه انقلابی را احیا کرد و چراغ امید به انقلاب را در دل‌ها روشن نگاه داشت. طی این مرحله بی‌همرهی خضر ممکن نیست و این را بارها در دوران امام‌خمینی(ره) و رهبر بزرگوارمان در حوادث سخت و جانکاه تجربه کرده‌ایم. باید به این ستون تکیه داد و کاروان‌سالاری‌اش را ارج نهاد و خدای‌ناکرده تخفیف در منزلت این نهاد مستحکم برنتافت. منابع در دفتر روزنامه موجود است