ماجرای واردات سنگ های تزیینی ایرانی از چین و اروپا !

حسین بردبار- یکی از مصادیق بارز حمایت از کالای ایرانی شاید در بخش معادن و صنایع معدنی کشور نمود دارد که سهم زیادی را به خود اختصاص داده است به طوری که بر اساس گزارش چندی پیش مرکز پژوهش‌های مجلس ،ایران با داشتن یک درصد جمعیت جهان، بیش از ۷ درصد منابع معدنی دنیا را در اختیار دارد اما شرایط کنونی بخش نشان می دهد که بازدهی شایسته ای را که باید داشته باشد، ندارد. این درحالی است که به گفته رئیس کمیسیون معادن و صنایع معدنی اتاق بازرگانی ایران این بخش می تواند تا معادل 60 درصد از درآمدهای نفتی را در اقتصاد کشور تامین کند و پوشش دهد. دکتر بهرام شکوری که دکترای خود را در رشته مدیریت بازرگانی با گرایش بازاریابی بین المللی از دانشگاه شهید بهشتی دریافت کرده است، بحثی کلی درباره ریشه ناکامی بسیاری از نشان های تجاری داخلی را که در گذشته اعتبار ویژه ای داشتند نظیر آزمایش و ارج مطرح می کند. رئیس انجمن مس ایران که سال گذشته کتابی با عنوان "الگوی توسعه صادرات سنگ های تزیینی ایران" تالیف کرد، نکات قابل تاملی درباره برش سنگ های تزیینی ایران در چین و اروپا و واردات آن ها به کشور نیز بیان می کند از جمله این که با برش توده های چند تنی سنگ های تزیینی ایرانی سنگی را که به طور معمول 8تا 12 متر باید باشد، با استفاده از فناوری های جدید بعضا تا 460 متر هم می رسانند، وی معتقد است که این ها شیوه هایی است که در دنیا عمل می کنند و ما باید برای ایجاد ارزش افزوده بیشتر و باهدف حمایت از تولید محصولات داخلی، به این سمت و سو برویم که جزئیات بیشتر آن را در ادامه مطلب می خوانید: *با عنایت به نام گذاری امسال به عنوان سال حمایت از کالای ایرانی ،اگر بخواهیم بحث را به صورت تخصصی در حوزه معادن و صنایع معدنی دنبال کنیم، متاسفانه شاهد هستیم که با وجود ظرفیت فراوان معادن و سنگ های معدنی خاصه از نوع تزیینی در کشور، واردات این نوع سنگ‌ها در ابعاد زیادی صورت می گیرد که این موضوع به صنایع داخلی در این حوزه آسیب می زند. جناب عالی با توجه به مسئولیت تان به عنوان رئیس کمیسیون معادن و صنایع معدنی اتاق بازرگانی ایران، بفرمایید برای اصلاح این شرایط چه باید کرد؟ - شاید این موضوع برای دیگر کالاها یک تهدید نیز باشد ولی واقعیت این است که در دنیا حمایت از تولید داخلی فقط تعرفه بستن بر کالاهای خارجی نیست، یعنی باید سیاست های اقتصاد مقاومتی از جمله راهبرد حمایت از توسعه صادرات و توسعه صنعتی را در نظر بگیریم که در دنیا نیز عمل کرده اند و یکی از بحث های آن راهبردهای درون نگر و سیاست جایگزینی واردات است. یعنی ما صنایع داخلی مان را حمایت کنیم تا تقویت شود منتها این حمایت نمی تواند تا ابدالدهر اتفاق بیفتد. دولت ها نوعا بعد از جنگ جهانی به صنایع شان کمک کرده اند تا به یک بلوغی برسند و مزیت رقابتی با دنیا پیدا کنند. در نتیجه دولت ها کمک های فنی و مالی برای R&D (تحقیق و توسعه) کرده اند که بتوانند کیفیت و قیمت تمام شده محصولشان را بهتر کنند تا در آینده بتوانند با برندهای مشابه در بازار رقابت کنند و سهمی مشخص را در دنیا به خود اختصاص دهند، همچنین یارانه هایی را در انرژی یا معافیت های مالیاتی یا وام های کم بهره داده و به گونه ای حمایت کرده اند تا این اتفاق (حمایت از کالا و تولید داخلی) بیفتد. زمانی هم تعرفه ها را بالا برده اند که مشابه آن کالا وارد نشود و بتوانند نیاز داخل را تامین کنند و بعد بتوانند بازارهای صادراتی را هم بگیرند. البته متاسفانه مسئله قاچاق در این میان شاید حتی مهم‌تر از تعرفه باشد. یعنی اگر نتوانید مرزهای تان را کنترل کنید، هرچه دیوار تعرفه را بالا ببرید، عملا قاچاق را تقویت می کنید. این ها کمک هایی است که دولت ها به صنایع و معادن داخلی شان کرده اند تا بتوانند محصولشان را به گونه ای تولید کنند که در دنیا با موارد مشابه رقابت کنند. بخشی را هم دولت ها در زیرساخت ها هزینه کردند تا هزینه های حمل و نقل را کاهش دهند و اسبابی را فراهم کنند که صادرکنندگان محصولاتشان را در بازارهای رقابتی با قیمت مناسب عرضه کنند. این اتفاق در کشور ما متاسفانه نیفتاده است و شما می بینید که برخی از صنایع را حمایت کرده اند ولی به جایی نرسیده اند چون ریشه اشکال دارد و ریشه آن بوده است که در دنیا اگر برخی از صنایع را حمایت و فعال کرده اند در نهایت تعدیل ساختاری را در کشور انجام داده اند یعنی قوانین و مقررات زاید را برداشته و خصوصی سازی واقعی را انجام داده اند. شما اگر گذشته کشورمان را ببینید، ما ارج و آزمایش را در صنایع لوازم خانگی داشتیم یا در صنایع غذایی ،شرکت قو را داشتیم که روغن نباتی تولید می کرد یا نساجی مازندران که در خاطرم هست؛ این نشان نوعا در تولید داخلی فعال و در مقابل مشابه خارجی آن ارزان و باکیفیت بود، یا نساجی قائمشهر را داشتیم یا در حوزه ماشین آلات معدنی هپکو را داشتیم که همین الان درکشورهای اطراف غلتک آن جزو برندهای معروفی است که در مقابل برندهای خارجی همین الان ترجیح راه سازها آن است که از این غلتک ها بیشتر استفاده کنند یا بسیاری از صنایع دیگر که پدربزرگ های ما به خوبی به یاد دارند... *چرا درباره برخی از این ها از فعل گذشته"داشتیم" استفاده می کنید، مگر الان این نشان ها را نداریم؟ -نه الان همان هپکو تبدیل به یک معضل شده است. باید ببینیم چه اتفاقی افتاد که آزمایش از بین رفت یا ارج یا روغن نباتی قو از بین رفتند و بعضا برخی از نساجی ها به مخروبه تبدیل شدند. چرا نساجی مازندران را نداریم؟ وقتی ریشه را بررسی می کنیم یکی از ریشه های این که چرا این اتفاق ها افتاده، این است که به هرحال ما این ها را مصادره و درنهایت دولتی اداره کردیم نه این که به بخش خصوصی بدهیم. وقتی که ما به عنوان حاکمیت و دولت بلد نیستیم این را اداره کنیم، چرا به بخش خصوصی ندادیم؟ چرا مالکیت را خودمان نگه نداشتیم و مدیریت اش را به بخش خصوصی ندادیم؟ اگر این کار را می کردیم همین امروز هم می توانستیم ارج و آزمایش را داشته باشیم و جایگزین سامسونگ و ال جی و دیگر برندها کنیم. *اجازه می خواهم بحث را تخصصی تر کنم، الان ما واردات صنایع معدنی و سنگ های تزیینی را داریم در حالی که می توانیم روی برندهای داخلی بیشتر کار کنیم، چرا با وجود معادن فراوان سنگ های تزیینی که داریم، بعضا شاهد واردات آن ها هستیم؟ -من حرفم همین است، بحث من روی تمام محصولات است به خصوص محصولات معدنی، الان سنگ ها را از ایران به چین می برند و تبدیل اش می کنند به تایل و بر می گردانند به ایران و ارزان تر از کارخانه های داخلی تمام می شود. تایل چیست؟ -موزاییک یا کاشی را در ابعاد مختلف دیده اید، {سنگ‌های برش داده شده} در این ابعاد موزاییک ها یا کاشی هایی را که شما استفاده می کنید تایل می گویند. بعضی وقت ها کف ساختمان ها را می بینید که از سنگ سرامیک استفاده می کنند، این کاشی و سرامیک ها را تایل می گویند. گاهی ابعاد آن بزرگ تر و کوچک تر است که در ساختمان به صورت نما یا کف استفاده می کنند. در واقع سنگ هایی که از کوه سنگ {معدن} استخراج می شود را با قله برها به ابعاد استانداردی برش می دهند یعنی کوپ سنگ دو یا سه یا چند تنی را به چین می فرستند برش می دهند یا به اصطلاح لمینت (Laminate) می شوند. این یک فناوری جدید است چون {به طور معمول} از هر تن سنگ معدن حدود 8 تا 12 متر سنگ ایجاد می شد چون ضخامت سنگ ها را بیشتر می گرفتیم اما در دنیا الان می گویند که این سنگ خیلی ارزشمند است، بعد ما فقط یک لایه بیرونی از سنگ را می بینیم و بخش عمده ای از ضخامت آن در دیوار یا درون زمین محو می شود، درنتیجه می گویند که سنگ نامرغوب ، فدای سنگ مرغوب می شود، یعنی سنگ مرغوب را میلی متری برش می دهند ، اما چون این سنگی که میلی متری برش داده شده است، طبیعتا استحکام لازم را ندارد ، آن را می چسبانند روی سنگ هایی که بی کیفیت هستند یا بعضا برای این که ساختمان ها سبک بشود روی آلومینیوم ها می چسبانند. این کار در کشور چین انجام می شود؟ بله. در اروپا هم انجام می شود. گاهی هم می چسبانند روی شیشه یا سرامیک هایی که کیفیت کمی دارند و درجه سه هستند و در ساختمان ها استفاده می کنند. با این شیوه سنگ هشت تا 12 متر را بعضا تا 460 متر هم می رسانند. این ها شیوه هایی است که در دنیا عمل می کنند و ما باید به این سمت و سو برویم. شما هر قدر دیوار تعرفه را هم بالا ببرید، باز قیمت تمام شده این محصول کم خواهد بود و درنهایت یکی از رسالت هایی که دولت ها دارند درکنار حمایت از تولید، حمایت از مصرف هم هست. ببینید، از طرفی رسالت ما حمایت از تولید داخلی است ولی یک رسالت دیگر هم این است که مصرف کننده ما جنس ارزان و با کیفیت خوب استفاده کند. هرقدر دیوار تعرفه را بالا ببریم و آن ها با این فناوری جدید بتوانند قیمت تمام شده سنگ شان را که من می توانم در خانه ام استفاده کنم، با قیمت کمتر از قیمت تولید شده داخلی به بازار عرضه کنند، ما آن وقت چه می توانیم بکنیم؟ آیا ما می توانیم به مردم اصرار کنیم که این کالا را گران استفاده کنید؟ آیا آماری هم در زمینه واردات سنگ های تزیینی از خارج دارید؟ -الان آمار دقیقی ندارم. یکی از مشکلات ما در اقتصاد در زمینه آمار آن است که گاهی دو سال عقب هستیم. مثلا آمار رسمی که اعلام شده است {در زمینه معادن و صنایع معدنی} مربوط به سال 94 بوده است که فکر می کنم به تازگی آمار سال 95 را  اعلام می کنند. مبنای ما برای آمار، مرکز آمار ایران است چون در کشور مرجع رسمی آمارها مرکز آمار ایران است؛ یعنی برای آمارهایی که به آن استناد می کنند، گاهی می بینیم که آمار رسمی مربوط به دو سال قبل است. این خود معضلی در کشور است که امکان برنامه ریزی برای آینده و تحلیل گذشته را دچار مشکل می کند. ما متاسفانه نتوانسته ایم از ظرفیت معادن و صنایع معدنی کشور آن چنان که شایسته است، استفاده کنیم. به طوری که حتی چندی پیش تاکید رهبری را دراین زمینه داشتیم که باید همپایه نفت از معادن و صنایع معدنی استفاده کرد اما با وجود ظرفیت های عظیمی که در کشورمان هست، دراین زمینه نتوانستیم آن چنان که شایسته است به کامیابی برسیم. تحلیل شما از علت این مسئله چیست؟ -این حرف درستی است و مختص معادن و صنایع معدنی نیست. مگر ظرفیت های گردشگری ما کمتر از معدن است؟ کشور ترکیه نصف ما جاذبه های گردشگری دارد ولی درآمدشان ازاین صنعت 38 میلیارد دلار است با این حساب ما باید دو برابر ترکیه درآمد گردشگری داشته باشیم که بیش از دو برابر درآمدهای نفتی مان می شود. طبیعتا معدن هم همین طور است اما اگر اهداف توسعه در بخش معدن و صنایع معدنی محقق شود، در سال 1404 این بخش می تواند حدود 60 درصد از درآمدهای نفتی کشور را پوشش دهد ولی لازمه آن این است   فضایی ایجاد شود که این اتفاق خوب بیفتد. یکی از فضاسازی هایی که باید ایجاد شود و مقام معظم رهبری تاکید و آن را قانونی کردند و همه دولت ها به آن اذعان دارند ولی متاسفانه در عمل اتفاق نمی افتد، خصوصی سازی واقعی است. متاسفانه یکی از بسترهایی که می تواند این اتفاق را در کشور رقم بزند، خصوصی سازی واقعی است. اما می بینید که کل واگذاری هایی که تا الان اتفاق افتاده است، 150 هزار میلیارد است درحالی که در بودجه می بینید که بودجه شرکت های دولتی از شش هزار میلیارد به 760 هزار میلیارد درسال گذشته رسیده و برای سال آینده بیش از 830 هزار میلیارد است که این نشان می‌دهد، 150 هزار میلیارد خروجی داشته ایم ولی ورودی به شرکت های دولتی چندین برابر آن بوده است. یعنی بدنه دولت بزرگ تر شده است. طبیعتا کشور را داریم گران اداره می کنیم، با این شرایط چگونه می شود فعالیت های اقتصادی پا بگیرد و از این ظرفیت ها استفاده کرد پس باید خصوصی سازی اتفاق بیفتد. یکی از شکل های خصوصی سازی انتقال مالکیت است درحالی که شکل های دیگری هم در قانون تعبیه شده است از جمله این که بتوانیم مالکیت را داشته باشیم اما مدیریت را انتقال دهیم که این خوشبختانه در ایمیدرو شروع شده و در معدن مهدی آباد استارت خورده است و خیلی از طرح های دیگر را نیز ایمیدرو و شرکت های تحت پوشش آن انجام می دهند، به طوری که مالکیت دست دولت است اما بهره برداری از معادن بزرگ را در اختیار بخش خصوصی واقعی قرار داده اند و درنهایت آن ها از قبل برای هر تن خاکی که استخراج می کنند، باید رقمی را به دولت پرداخت کنند . بنابراین هم دولت منتفع و هم معادن فعال می شود و هم تاکیدات مقام معظم رهبری می تواند اجرایی شود و هم بخش خصوصی فعال می شود. این را در همه صنایع و واحدها می توان اجرایی کرد به طوری که مالکیت دست دولت بماند ولی مدیریت را دست بخش خصوصی بدهند، مثل ایران خودرو، ذوب آهن و ... . نکته دیگر آن است که باید بستر برای سرمایه گذاری چه داخلی یا خارجی آماده شود. اگر شاخص های رقابت پذیری و کسب وکار را نگاه کنید ما شرایط خوبی نداریم، بعضی از شاخص های ما گرچه رشد هم داشته است، اما در مقایسه با منطقه و کشورهای جهان وضعیت خوبی نداریم در نتیجه سرمایه گذاران این رتبه بندی ها را نگاه می کنند و درنهایت تصمیم می گیرند که آیا کشور برای سرمایه گذاری ایمن هست یا نه و درنتیجه ورود نمی کنند ... فرمودید که با استفاده از معادن و صنایع معدنی می توان تا 60 درصد از درآمدهای نفتی را پوشش داد، آیا این رقم مستند به دلایل خاصی است؟ -در این باره مقاله ای را در روزنامه دنیای اقتصاد منتشر کردیم. ما می گوییم که 350 میلیون تن مواد معدنی تولید می کنیم که در افق 1404 باید به 700 میلیون تن برسد. این مواد معدنی قیمت و عدد خاص خود را دارد. تولید فولاد الان 18 میلیون تن است ولی در 1404 باید 55 میلیون تن تولید فولاد داشته باشیم. قیمت این ها تنی است و نفت را نیز بر اساس تن محاسبه و مقایسه کردیم و به این رقم رسیدیم که بخش معادن می تواند 60 درصد از درآمدهای نفتی را محقق کند. البته این محاسبات برای سال 1404 انجام شده و اعداد آن مشخص است و از روی حدس و گمان نیست. می توان مردم ایران را در نعمت و رفاه اداره کرد. اگر نمی توانیم، ما در مدیریت کردن کشورمان مشکل داریم و اشکال به ما بر می گردد. بالاخره ما یک درصد از جمعیت و مساحت دنیا و حداقل 7درصد از منابع و ذخایر دنیا را داریم. در تولید گاز رتبه دوم و رتبه چهارم را در تولید نفت و البته در مجموع ذخایر نفت و گاز رتبه اول را در جهان داریم. دراین فضا چه چیزی کم داریم، جز مدیریت؟