جامعه و برنامه‌های دولتی

محمد هدایتی- در مقاله‌ای با عنوان «تبارشناسی سیاسی طرح‌های بزرگ عمرانی در ایران»، کانون تاکید نویسنده1 دلالت‌های به ویژه سیاسی این طرح‌هاست و نشان می‌دهد در تقریبا همه آنها، منطقی مشابه در کار بوده است؛ اینکه دولتمردان، این طرح‌ها را طرح‌هایی ملی و معطوف به منافع عموم جا زده‌اند، فواید این طرح‌ها را بسیار بیشتر از آنچه در واقع بوده است نشان داده‌اند و اینکه باب هرگونه گفت‌وگوی اجتماعی- انتقادی درباره این طرح‌ها را بسته و مخالفان را خائنان به وطن معرفی کرده‌اند. می‌توان نشان داد که برای هرکدام از طرح‌ها، بدیل‌هایی وجود داشت؛ بدیل‌هایی کم‌هزینه‌تر و با بازدهی بیشتر. اما دولتمردان با هدف نوعی مهندسی اجتماعی همه این بدیل‌های ممکن را کنار گذاشتند و پروژه‌هایشان را پیش بردند. این پروژه‌ها در عین حال وسیله‌ای بودند از یک سو برای کنار زدن رقبای سیاسی و از سوی دیگر کنترل جامعه یعنی ابزاری برای قبضه فضای سیاسی و همچنین اداره بدون خشونت جامعه. مساله این است که جامعه همواره هزینه تصمیم‌های اغلب نامناسب سیاسی را می‌دهد اما در اتخاذ تصمیم‌ها نقش چندانی ندارد.
منطق زیربنایی در تمام این موارد و البته بسیاری دیگر از برنامه‌های دولتی در ایران، بی‌توجهی به تصمیم گیری‌های دموکراتیک است و عدم حضور مردم. قرار نیست تمام افراد درباره جزییات طرح‌ها نظر دهند، تخصص و توانایی اش را هم ندارند. اما ویژگی‌های این طرح‌ها، چگونگی پیشرفت آنها و منافع‌شان باید در اختیار جامعه قرار گیرد و گروه‌ها و اصناف مختلف اجتماعی بتوانند درباره آنها گفت‌وگو کنند، بدیل‌ها را در نظر بگیرند و نتیجه این چانه‌زنی‌ها حتی می‌تواند تغییر خود طرح‌ها باشد. سازوکار دموکراتیک تنها صندوق رای نیست، سهیم کردنِ هرچه بیشتر جامعه در تصمیم‌گیری‌هایی است که زندگی شهروندان را به صورت مستقیم متاثر می‌سازد. ما به عنوان شهروند و به عنوان جامعه، حق داریم بدانیم که دولتمردان چه می‌کنند و حق داریم سیاست‌هایشان را نقد کنیم و به چالش بکشیم.
پی‌نوشت:
1- کاوه احسانی، مجله گفتگو/ شماره 54/ آذر 88
hedayati.mohammad@yahoo.com