نشست آنکارا، اهمیت گفت‌وگو

صادق ملکی
تحلیلگر و کارشناس
ارشد سیاسی



همیشه خصوصاً در شرایط بحرانی گفت‌و‌گو بهتر از عدم گفت‌و‌گوست، به‌شرطی که هدف آن نه خرید زمان با هدف تجدید قوا و... بلکه برای دستیابی به راه حل خروج از بحران باشد. اگر هدف نشست سوچی و آنکارا خروج از بحران تحقق راه حل سیاسی در سوریه باشد، این نشست‌ها را می‌توان نقطه عطف تلقی نمود.
با وجود برگزاری چندین نشست آستانه و برگزاری اجلاس سوچی و نشست آنکارا، حل بحران سوریه با برخی ابهامات  مواجه است. در حالی که پرچم‌های ترکیه بر فراز عفرین برافراشته شده و اردوغان اعلام داشته  این شهر قرار است تابع فرمانداری هاتای گردد، دومین نشست سه‌جانبه ایران، ترکیه و روسیه در آنکارا برگزار شد. مهم‌ترین هدف نشست سوچی و آنکارا تأکید بر تداوم همکاری سه کشور ایران، ترکیه و روسیه به‌عنوان ضامن حل و فصل سیاسی بحران و تضمین‌کننده اجرای مناطق کاهش تنش، تأکید بر مسائلی چون ضرورت حفظ تمامیت ارضی سوریه، تداوم مبارزه با تروریسم، برقراری ثبات و امنیت، تهیه قانون اساسی و بسترسازی برای دوره انتقال و... بوده است.
 روند مذاکرات میان ایران، ترکیه و روسیه که به ابتکار مسکو، موافقت آنکارا و همراهی تهران آغاز شده اگرچه به‌طور نسبی از تنش‌ها کاسته است، اما تا رسیدن به نتیجه نهایی و پایان بحران فاصله دارد. از منظری نشست‌های آستانه و سوچی عامل گسترش نفوذ و تثبیت موقعیت بازیگران اصلی در مناطق استراتژیک شده است. در این میان رویکرد ترکیه و اقداماتی نظیر اشغال عفرین که با هدف پیگیری حفظ تمامیت ارضی و حاکمیت ملی سوریه در تضاد است نمی تواند از نقد دو بازیگر دیگر این روند دور بماند چنانکه رئیس‌جمهوری کشورمان به صراحت تأکید کرد که عفرین باید در اختیار ارتش سوریه قرار گیرد.
 نشست آنکارا با محور قرار دادن ضرورت تداوم تلاش برای دستیابی به
راه حل سیاسی، تأکید بر مبارزه با تروریسم، حفظ تمامیت ارضی سوریه و... در حالی پایان یافت که نگاه ایران، ترکیه و روسیه به حاکمیت مستقر در دمشق یکسان نبوده و در ماه‌های اخیر علاوه بر نقض تمامیت ارضی سوریه توسط ترکیه، آنکارا همچنان تأکید بر عدم پایبندی به تداوم سیادت اسد بر سوریه داشته است. با این حال تأکید هر سه کشور بر حفظ تمامیت ارضی سوریه در بیانیه پایانی نشست آنکارا جای امیدواری دارد.
سفر روحانی و پوتین به ترکیه در کنار شرکت در نشست آنکارا، سفری
دو جانبه بود که در عمق خود پیام برای ایران، روسیه و در عین حال کشورهای منطقه و نظام بین‌الملل داشت. ترک‌ها روند بازی باخته در سوریه را با چرخشی معقول تغییر داده و توانسته‌اند روابط مسکو- آنکارا را از سایه خنجر فرو رفته بر پشت پوتین، به مرحله‌ای برسانند که در کنار برگزاری اجلاس
سه جانبه، رئیس جمهوری روسیه پروژه احداث نیروگاه‌های هسته‌ای به ارزش 20 میلیارد دلار را افتتاح نماید. تحولاتی چون پذیرش اسد در قدرت از سوی سعودی، درج اخبار احتمال بازگشت دمشق به اتحادیه عرب، تمایل ورود فرانسه به بحران سوریه، سیاست اعلام خروج ترامپ از سوریه و تبعات آن، نشان از آن دارد که بحران سوریه می‌تواند وارد مرحله جدیدی از تحولاتی شود که باید ایران با آمادگی برای تبعات آن دوراندیشی کند.
اجلاس دوم سران ایران، ترکیه و روسیه در آنکارا پایان یافت، اما بحران سوریه پایان نیافته و احتمال تبدیل آن به دامی بزرگ‌تر از جغرافیای سوریه وجود دارد. بحران سوریه نه تنها ظرفیت‌های زیادی از منطقه تخلیه نموده و حاشیه امن برای اسرائیل ایجاد کرد، بلکه شرایط عادی شدن روابط منطقه با تل‌آویو و نشانه گرفتن ایران را فراهم نموده است. نکته مهم آن است که ما به‌عنوان ایران باید تفاوت میان قابلیت‌های کشورهای درگیر در بحران و بده بستان‌های جهانی و منطقه‌ای و جایگاه ایران در آن را درک کرده و برای شرایط پیش رو نه یک راهبرد بلکه چندین راهبرد جایگزین داشته و درک کنیم دنیای سیاست مرد و نامرد نداشته و تنها و تنها منافع است که در آن نقطه تعیین‌کننده است.