اخبار ویژه


بلومبرگ: برجام علیه ایران است ترامپ چرا باید آن را لغو کند؟!
یک تحلیلگر حامی دولت ترامپ تصریح کرد استراتژی ترامپ موفقیت‌آمیز است و آمریکا برای فشار به ایران نیازی به لغو برجام ندارد(؟)
الی کیک در بلومبرگ نوشت: در شرایط فعلی که هیچ کشور و گروهی به خاطر فشارهای ترامپ مایل به سرمایه‌گذاری در ایران نیست و عملا برجام از اعتبار افتاده بنابراین لغو و خارج شدن از آن اشتباه است وقتی هم‌اکنون به این شکل می‌توان به هدف دست پیدا کرد چرا باید از آن خارج شد و درگیری و تولید هزینه کرد،استراتژی ترامپ جواب داده است.
ترامپ در حال حاضر مشغول آماده کردن سیاست‌های جدید خودش است. او یکی از سخت‌ترین منتقدان برجام یعنی، مایک پومپئو، رئیس سابق سیا را جانشین رکس تیلرسون کرده است. سپس جان بولتون، مشاور جدید امنیتی ملی، که شش‌ماه پیش استراتژی‌ای را برای خروج کامل ایالات متحده از توافقنامه طراحی کرد نیز در کنار او قرار گرفته است.


توافق هسته‌ای امکان سرمایه‌گذاری در ایران و پیشرفت اقتصادی این کشور را فراهم می‌کند هرچند که اکنون با کارشکنی آمریکا برجام این هدف را محقق نساخته، اما هدف اصلی برجام همین بوده است.
با این حال با توجه به شرایط فعلی، خروج از برجام اشتباه است. ایالات متحده و متحدان آن در حال حاضر به بهترین شکل در حال بهره‌برداری از برجام هستند به طوری که ایران به آن پایبند است اما خودشان آن را اجرا نمی‌کنند. بانک‌های اروپایی به کسب و کار در ایران اطمینان ندارند مقامات ایالات متحده گفته‌اند که اروپا از اداره خزانه‌داری بیشتر توضیح می‌خواهد که چه نوع سرمایه‌گذاری این تحریم‌های موجود را نقض نمی‌کند تخفیف‌هایی مانند فروش هواپیمای چند میلیارد دلاری بوئینگ با شک و تردید مواجه شده است.دنیس راس: خروج آمریکا از برجام موجب برتری ایران می‌شود
یک مقام سابق آمریکایی تصریح کرد خروج آمریکا از برجام موجب برتری ایران می‌شود.
دنیس راس که در دولت‌های کارتر، ریگان، بوش، مسئولیت‌های مختلفی داشته، مشاور کلینتون و دستیار ارشد اوباما بود. راس در واشنگتن پست نوشت: ترامپ احتمالا فکر می‌کند که خروج از توافق او را نسبت به تهران سخت‌گیر نشان می‌دهد، در حالی که خروج از توافق هسته‌ای موجب برتری ایران خواهد شد.
توافق هسته‌ای محدودیت‌هایی را برای برنامه‌ هسته‌ای ایران داشته است. خطر ایران هسته‌ای در برجام محدود شده، و اگر ترامپ از توافق خارج شود متاسفانه اروپایی‌ها دردسر زیادی خواهند کشید تا ایران را در توافق نگه دارند و ایران می‌داند چطور با این ترس اروپایی‌ها بازی کند.
تهران اعلام کرده که می‌تواند سانتریفیوژ‌های جدید و بسیار موثرتری بدون محدودیت در تعداد آن تولید کند. این مطمئنا ترس اروپایی‌ها را افزایش می‌دهد.
اما عمق نگرانی‌ها در مورد خروج آمریکا از توافق بیشتر می‌شود. گسترش نیروهای ایران و نایبان آن و پیشرفت نظامی آنها در سوریه باید در کانون توجه دولت ترامپ قرار گیرد.
ترامپ شاید فکر می‌کند که خروج از توافق هسته‌ای او را نسبت به تهران سخت‌گیر نشان می‌دهد این طور نیست، این تهدید واقعی نادیده گرفته می‌شود و به ایران برتری می‌دهد.
ایران می‌داند آمریکا تنهاست و فشار معنی‌داری برای توقف آنچه آنها در منطقه انجام می‌دهند وجود نخواهد داشت.فیگارو: غرب به ناتوانی استراتژیک رسیده است
یک روزنامه فرانسوی تأکید کرد غرب به ناتوانی استراتژیک رسیده است و در مقابل محورهای قدرتی مانند ائتلاف ایران و روسیه در حال بروز است.
روزنامه فیگارو در تحلیلی نوشت: واپسین دهه سده بیستم میلادی برای غرب یعنی زوج آمریکای شمالی و اروپا، یک دهه استراتژیک طلائی بود. زوجی که - اگر نه از سر عشق دست‌کم از سر مصلحت - در پی جنگ جهانی دوم پیمان زناشوئی بسته بودند. این زوج خانواده کوچکی را تشکیل می‌داد که از جنگ سرد پیروز سر بر کرده بود و کشورهای چین، روسیه و تا حدودی هند رسماً سودای همانندی با آن را در سر می‌پروراندند. آقای آمریکا و خانم اروپا، که هیچ ابری آسمان‌شان را تیره نمی‌کرد، خوش و خرم دنیا را در می‌نوردیدند و از چپ و راست به جهان درس اقتصاد بازار و حقوق بشر می‌دادند. جهانیان هم در همه جا با احترام به این درس‌ها گوش می‌سپردند. هر کس هم که جرأت به چالش کشیدن این زوج را به خود می‌داد به سرعت به اظهار ندامت و توبه وادار می‌شد. واپسین دهه سده بیستم، دهه‌ای بود که با یک جنگ (علیه عراق که کویت را اشغال کرده بود) آغاز شد و با جنگی دیگر (این بار علیه صربستان که برای حفظ کوزوو در درون خود کوشش می‌کرد) به پایان رسید. در هر دو مورد، غرب که یک ائتلاف مسلح گسترده و پردامنه را از قوه به فعل درآورده بود، تنها با مشتی انتقادهای دیپلماتیک و رسانه‌ای روبه‌رو شد و توانست در کمتر از شش ماه با توسل به عملیات نظامی نقطه نظرهای استراتژیک خود را به کرسی بنشاند. در پی این پیروزی‌ها، هر گاه که از هزاره جدید سخن به میان می‌آمد، تردیدی نبود که این غرب به زانو درآورنده نازیسم و کمونیسم است که ارزش‌ها و قوانین و قواعد خود بر سرتاسر جهان حاکم می‌کند. فوکویاما، یک فیلسوف آمریکایی، با سخن گفتن از «پایان تاریخ» به توصیف این وضعیت پرداخته بود.
اما همه چیز در آغاز قرن 21 به خاطر واکنش بیش از حد شدید رهبران آمریکا به حملات تروریستی یازدهم سپتامبر 2001 دستخوش تغییر و دگرگونی شد. «مفهوم» استراتژیک تازه «جنگ پیشگیرانه»، برساخته نومحافظه‌کاران آمریکایی که از سال 2003 به مرحله اجرا گذاشته شد، دارای پیامدهای سرنوشت ساز بود.
از زمان این نقض آشکار منشور سازمان ملل متحد به خوبی می‌توان مشاهده کرد که رهبری غرب بر جهان به گونه‌ای مستمر با فروپاشی همراه بوده است. غرب داد سخن می‌دهد، حکم می‌کند، داد و بیداد به راه می‌اندازد و بمباران می‌کند اما واقعیت‌های استراتژیک به گونه‌ای روزافزون از او روی پنهان می‌کنند.
در جهان عربی- اسلامی، ریزش و از دست رفتن رهبری غرب چشمگیر است.
در خاورمیانه، آمریکائیان هنوز قادر به قدرت‌نمایی نظامی هستند. اما سوای جنگ با داعش، آمریکائیان دارای هیچگونه استراتژی نوآورانه ثبات‌آفرین در این منطقه نیستند. در دراز مدت، نفوذ آمریکائیان در شام و بین‌النهرین در برابر محور در حال تشکیل ایران و روسیه و ترکیه رو به کاهش خواهد داشت.
روابط آمریکا و اروپا نیز به گونه‌ای مستمر دچار تنش بوده و با کاهش روبه‌روست. آمریکا از سوئی اروپا را به مسلح شدن مجدد و یا تقویت تسلیحاتی فرا می‌خواند اما از دیگر سو برای حفظ وابستگی حقوقی و فنی صنایع نظامی اروپائیان از هیچ کوششی کوتاه نمی‌آید.
اتحادیه اروپا ضعف خود را به نمایش می‌گذارد و قادر نیست احترام به مرزهای خویش را تضمین و از صنایع خود پاسداری کند. اعضای این اتحادیه با به وجود آمدن دو گروه فدرالیست‌ها و کشورهای خواهان داشتن وطنی مستقل و حاکم بر سرنوشت خویش با دو دستگی روبه‌روست. جمع یک اروپای ضعیف و آمریکایی که فاقد بینشی جهانی است ما را به سوی ناتوانی استراتژیک غرب سوق می‌دهد.عقل یعنی زمین زدن تولید و راه انداختن موج تورم‌زای نقدینگی؟!
«دولت باید اعتراف کند در طول 5 سال گذشته نتوانسته سرمایه‌گذار را به تولید تشویق کند؛ بلکه بسیاری از تولیدکنندگان را که در برابر رکود مقاومت می‌کردند، با زیان‌های مالی مجبور به عقب‌نشینی از تولید کرده است».
به گزارش خبرگزاری دانشجو؛ درتولید ملی با سیاست‌های انقباضی دولت ضعیف شده است. فقط حجم نقدینگی را این دست و آن دست می‌کنند تا انفجار تورمی گریبان تدبیر و امیدشان را نگیرد. دولتی که قریب به چهارسال با بهره‌های سنگین، نظام بانکی را بدهکار مردم کرده و با راه انداختن مسابقه جذب سرمایه بین بانک‌ها مشکلات موسسات مالی و اعتباری را به بار آورده. بعد از دستور کاهش نرخ سود به زیر 20 درصد، توان کنترل بازار دلار، طلا و مسکن از دستش در رفت. عقب‌نشینی شکیل به سبک دولتی یعنی دستورالعمل کاهش نرخ سود بانکی را زیر پا گذاشتن و به روش‌های مختلف  سرمایه را مجددا جمع‌آوری کردن!
در این میان، رئیس‌جمهور در راستای توهین‌های همیشگی که برای کارشناسان به پدیده‌ای عادی تبدیل شده است افاضه‌ای جدید فرموده‌اند؛ به شرح زیر: «ما امروز به تورم تک‌رقمی رسیدیم و این دستاورد بزرگی است که باید آن را حفظ کنیم. بی‌خبر نیستم از افرادی که تلاش می‌کنند این دستاورد صدمه ببیند. البته این از روی کم‌عقلی است. وقتی حساب می‌کنم،  می‌بینم کسانی که با دولت مخالفت می‌کنند، بیشتر بر مبنای کمبود عقل است.»!
در رابطه با کنترل تورم به عنوان دستاوردی بزرگ که دولت را برآن داشته تا خود را در جایگاه عقلانیت بپندارد ذکر نکاتی ضروری است.
مهم‌ترین علت تورم مربوط به حجم پولی است که در جامعه جریان دارد. توجه کنید که در اینجا تورم را ناشی از دو مولفه می‌دانیم. حجم پول و جریان پول. به عنوان مثال برای تبیین نقش حجم پول باید بگوییم اگر شما 3 سیب داشته باشید و در اقتصاد 3 سکه برای خرید آنها وجود داشته باشد، قیمت هر سیب 1 سکه خواهد شد. اما اگر این 3 سکه تبدیل به 6 سکه شود، قیمت هر سیب 2 سکه خواهد بود.
عامل دیگری نیز برای وقوع تورم لازم است و آن افزایش سرعت گردش پول است. در شرایط طبیعی افزایش سرعت گردش پول در بلندمدت همراه با افزایش حجم پول اتفاق می‌افتد و اگر در کوتاه مدت افزایش حجم پول منجر به تورم نشده باشد یا به همان اندازه در اقتصاد تولیدی صورت گرفته است (یعنی سیب‌ها دو برابر شده‌اند) و یا سرعت گردش پول تغییری نکرده و در بلندمدت با افزایش سرعت گردش پول وقوع تورم قطعی است.
بانک‌ها نقش اساسی را در اقتصاد به عهده دارند. آنها قدرت و اختیار خلق پول و تخصیص آن را به طور هم زمان دارند و قادرند منابع پولی ایجاد شده را به هر سمتی که مایل باشند سوق دهند. اگر این منابع صرف تولید کالا و خدمات در کشور شود به دلیل اضافه شدن مقادیر عینی به واقعیت اقتصاد مشکلاتی از قبیل: تورم و ورشکستگی بنگاه‌های تولیدی پیش نمی‌آید، اما در صورتی که منابع به سمت سفته‌بازی و بازارهایی نظیر طلا، سکه، ارز و امثال‌ اینها سوق داده شود به دلیل افزایش حجم پول و عدم تغییر اساسی در واقعیت اقتصاد شاهد تورم و حباب‌های اقتصادی خواهیم بود.
دولت باید اعتراف کند و بپذیرد هیچگاه در طول 5 سال گذشته نتوانسته سرمایه و سرمایه‌گذار را به تولید تشویق کند بلکه بسیاری از تولیدکنندگان را که در برابر رکود مقاومت می‌کردند و فقط از سر علاقه در مشاغل خود ثابت قدم ماندند با زیان‌های مالی مجبور به عقب‌نشینی از تولید کرده است. دلیل بر این مدعا کاهش سود بانکی و سرازیر شدن نقدینگی برای واسطه‌گری و آشفتگی‌ بازار دلار، سکه و مسکن بود که دولت نهایتا مجبور به عقب‌نشینی و جمع‌آوری آب به جوی ریخته شد و نتیجه‌اش فقط تحمیل تورم بیشتر بر اقشار آسیب‌پذیر شد.سایه شوم شورای منحله بر سر شورای شهر پنجم
سایه شورای شهر منحله اول تهران بر سر شورای شهر پنجم سنگینی می‌کند.
روزنامه جوان در این زمینه نوشت: سایه شوم شورای شهر اول بر سر شورای شهر پنجم سنگینی می‌کند.  خاطرات تلخ انحلال شورای اول تهران و استعفاهای چندباره شهردار وقت و درنهایت تعطیلی شهر تهران، با رویه در پیش گرفته شده شورای فعلی شهر تهران و استعفاهای چندباره نجفی در حال تکرار شدن است.
تنها چیزی که در مدت هشت ماه گذشته در مجموعه مدیریت شهری مورد توجه اولی و اصلی نبوده، کار و تلاش برای ایجاد و نگهداری از شهری در‌خور پایتخت در کانون توجهات جهانی است. انگار نه انگار تهران نیازمند مدیریت شهری قوی و کار جهادی است تا بتواند آبروی کسب شده 10، 15 سال گذشته‌اش را که نتیجه کار انقلابی بوده حفظ کند.
استعفاهای چندباره نجفی عملا کار شهر تهران را مختل کرده است. شورای شهر تهران هم که به جای کار و عمل به شدت درگیر منازعات سیاسی است، با حواله دادن تصمیم‌گیری راجع به استعفای نجفی به هفته آتی، «بازی استعفا» را کار ویژه خود در سال 97 قرار داده است.
جلسه هم‌اندیشی شورای شهر پایتخت برای نپذیرفتن استعفای شهردار تهران در حالی بی‌نتیجه پایان یافت که نجفی بر استعفایش به دلیل بیماری تأکید دارد و شورای پایتخت نیز بر نپذیرفتن استعفای شهردار پافشاری می‌کند. این در حالی است که گمانه‌زنی‌ها از انتخاب سرپرست برای شهرداری هم حکایت دارد. اخبار ضد و نقیض این رویداد در رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی نشان از بلاتکلیفی مدیریت شهری در شهر 10 میلیونی دارد و شورای شهر در سرگردانی، بحث تعیین تکلیف استعفای شهردار را باز هم به روزهای آینده موکول کرد. به هر حال رفتن یا ماندن با حاشیه نجفی از شهرداری استخوان در گلوی اصلاح‌طلبان شده است.
در حالی که حدود شش تا هفت ماهی از انتخاب شهردار تهران می‌گذرد و این ابرشهر چند میلیونی در اداره شهر در‌جا می‌زند، استعفای شهردار خواب اصلاح‌طلبان را بر‌آشفته کرده است تا آنجایی که حالا اعضای شورا که همگی از یک طیف هستند پشت وعده‌های داده شده و عملی نشده در‌مانده‌اند. بر این اساس محمدعلی نجفی، شهردار تهران روز 23 اسفندماه استعفای خود را به شورای شهر پنجم تهران اعلام و دلیل آن را نیز باز هم بیماری معرفی کرد.
 بی‌برنامگی و در‌جا زدن مدیریت جدید شهری کار را به جایی رسانده که حالا اعلام شده است که رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان گفته است میثاق‌نامه خود را پس بگیرند، میثاق‌نامه‌ای که در آن قرار بود هیچ یک از اعضای شورا از شورای شهر برای تصدی‌گری پست شهرداری خارج نشوند!
تجربه‌های تلخ شورای شهر اول تهران در حال تکرار شدن است؛ ای کاش مجموعه مدیریت شهری کمی هم در کنار سیاسی کاری و بازی استعفا به فکر کار برای تهران باشند.سردبیر پناهنده به آمریکا و بدگویی روزنامه به وابستگی!
یک روزنامه اجاره‌ای می‌گوید وابستگی بد است.
روزنامه آفتاب یزد که سردبیرش متواری است و به آمریکا پناهنده شده، دیروز تیتر زد: وابستگی بد است، حتی به شرق.
این تیتر آفتاب یزد در حالی است که این روزنامه طی چند سال اخیر بارها از سر ذوق‌زدگی و شیفتگی برای آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها تیتر زده است. از جمله همین چند وقت قبل و برخلاف واقعیات، کنار عکس بزرگ موگرینی تیتر زد؛ «هر چه تهران بگوید»!
این روزنامه در بزک توافق با آمریکا و ادعای رفع تحریم‌ها و لزوم بستن با غرب نیز جد و جهد وافری به خرج داده است. آفتاب یزد حتی زمانی مشتاق ملاقات ظریف با وزیر خارجه آمریکا با وجود نقض برجام بود و تیتر زد «دنیا چشم به راه ملاقات ظریف با تیلرسون»!