چاره‌ای جز ترمیم ریل وجود ندارد

آنچه را کـــه در مورد وعده‌های رئیس جمهور و میزان تحقق آنها برای سال 96 می‌توان گفت، باید در کنار بقیه تحولات اجتماعی-سیاسی سال96 دید. نگرشی که درمجموع نشان می‌دهد چقدر شرایط ایران استثنایی و ویژه است و چقدر نیاز به تحقق وفاق ملی در تمام سطوح جامعه وجود دارد تا بتوان این وعده‌ها را محقق کرد. درواقع تجربه سال 96 که بیشتر تلخ بود تا شیرین، به ما نشان می‌دهد که دیگر اقتصاد ایران، دیگر ساختار سیاسی-فرهنگی ایران و دیگر ساختار مدیریتی و نظم موجود در ایران بدون تحقق یک وفاق ملی و توافق بر سر موضوعات مهم پیش نخواهد رفت و مسائل مهم حل نخواهد شد. این تجربه به ما نشان داد که صرف درآمد نفت کافی نیست. صرف دسترسی به منابع مالی ریالی و ارزی برای تحقق وعده‌ها کافی نیست. صرف پیروزی‌های بزرگ و کوچک در انتخابات رنگارنگ دیگر کافی نیست و جواب کافی برای اداره نسبی تمام امور کشور را نمی‌دهد بلکه ما به ترمیم ریل در اقتصاد و در ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیازمندیم. این ترمیم ریل جز اینکه به وضعیت دوگانه خاتمه داده شود، عملی نیست. می‌دانید که وضعیت دوگانه مستلزم این است که دو طبقه اجتماعی نمایندگان خودشان را در قدرت سیاسی یک کشور تبلور می‌دهند و ماهیت یک چنین وضعیتی، موقتی بودن است. اما به نظر می‌رسد که این موقتی بودن در ساختار سیاسی بیش از 30 سال یا به‌اندازه سه دهه طول کشیده و الان تمام ظرفیت‌های سخت افزاری، نرم افزاری، مالی و معنوی کشور را به خودش مشغول کرده است. مشکلاتی که در عرصه‌های مختلف می‌بینیم، تماما یا بیشتر ناشی از عدم وفاق است. یعنی اگر سقوطی در هواپیماست، باید بگردیم تا ببینم چرا این اتفاق می‌افتد. از این منظر که از یک طرف کشور می‌خواهد شعارهای خود را حفظ کند اما به لوازم آن در حوزه امنیت پرواز و تکنولوژی هواپیماها ملتزم نیست. وقتی برجامی تصویب می‌شود، از این فرصت دو، سه یا چهارساله استفاده حداکثری در حوزه‌های تکنولوژیک و استفاده از فضای باز بین‌المللی به دلیل عدم وفاق داخلی یا دعواهایی که در داخل کشور وجود دارد، ممکن نمی‌شود. وقتی یک گشایش در عرصه بین‌المللی پیش می‌آید، کشور قادر به استفاده از فضای بین‌المللی در حوزه مالی نیست، به دلیل اینکه دعواهای داخلی اجازه نمی‌دهد ما از میوه توافق‌های بین‌المللی مثل برجام استفاده کنیم. حتی امکان استفاده از درآمد نفت هم در حد مطلوب وجود ندارد. یا حتی وقتی زلزله‌ای پدید می‌آید به قدری روی ناتوانی‌های دولت تمرکز کرده و سیاه‌نمایی می‌شود که اگر مجموعه این حوادث کنار هم جمع شود، ممکن است حوادثی که به تنهایی مهم نیستند، به نارضایتی عظیم بینجامد. اگر به سال 96 نگاه کنیم، می‌بینیم مثلا یک هواپیما با 66 سرنشین سقوط کرد، یک کشتی با 32 سرنشین در دریا غرق شد و یک زلزله با 400 تا 600 نفر کشته حادث شد و همه اینها جان‌های عزیزی بودند که از دست رفتند اما هیچکدام در مجموع قابل مقایسه با جان‌باختگان تصادفات جاده‌ای نیست. با این همه چنان حول محور این سه اتفاق در ایران بزرگ‌نمایی علیه دولت حسن روحانی شکل گرفت که بخش مهمی از نارضایتی‌هایی که منجر به حوادث دی‌ماه شد را می‌توان حاکی از فشار روانی وارد بر جامعه دانست. به رسانه‌های سراسری توجه می‌کنیم، گاه شاهد چنان حملات غیرمنصفانه به دولت هستیم که خیلی نمی‌توان فرق این را با رسانه‌های بیرونی به درستی تشخیص دهیم! در رسانه‌های رسمی عمومی که عنوان رسانه ملی را هم بیشتر اوقات یدک می‌کشند، یک روز از رنجی که بر تولیدکنندگان برنج می‌رود صحبت می‌کنند و ضرورت حمایت از تولید برنج، اما روزی دیگر با بیان اینکه چرا در اثر کم شدن واردات، برنج داخلی گران شده به دولت حمله می‌شود! یک روز به تولیدات داخلی خودرو حمله می‌کنند و یک روز به واردکنندگان خودرو! یک روز به کسانی که درصدد حمایت از تولیدات داخلی در هر رشته‌ای که هستند حمله می‌کند که چرا کیفیت کالاهایشان پایین یا قیمت کالاهایشان بالاست و روز دیگر حمله می‌کند که چرا واردکنندگان عرصه را بر تولیدکنندگان و کارگران سیاه کرده‌اند!
ادامه صفحه16