سياست و آموزش

بنياد توسعه هر كشور، بيش از هر چيز، بر آموزش استوار است. آموزش يكي از مهم‌ترين ابزارهاي ايجاد برابري ميان فرزندان يك كشور است. اينكه فرزندي در چه خانه‌اي چشم به جهان گشايد، در اختيار او نيست. اما او اين حق را دارد تا از آموزشي يكسان نسبت به ديگر فرزندان كشور برخوردار شود تا بر اساس استعداد و تلاش خود به رفيع‌ترين موفقيت‌هاي انساني دست يابد. وظيفه ايجاد چنين شرايطي بر عهده دولت است. دولت موظف به مهيا‌كردن شرايط مناسب آموزش براي فرزندان و جوانان كشور است تا آنها بتوانند حيات كشور را تضمين كرده و بهبود بخشند. از سوي ديگر، در جهان پر تحول معاصر، آموزش به دوره‌اي خاص از زندگي محدود نمي‌شود و مفهوم آموزش در طول زندگي بسيار رواج يافته و از اهميت بالايي برخوردار است.
شهروندان هر كشور، به دليل سرعت تحول در پيشرفت علوم و فنون، همواره بايد در شرايط آموزش كارآمد باشند تا بتوانند خود را با اين تحول به گونه‌اي تطيبق دهند كه در طول زندگي همواره براي جامعه مفيد باقي بمانند.
در زمينه آموزش در ايران ذكر ملاحظاتي مناسب است. بر اساس قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، آموزش در كشور اجباري است. بنابراين دولت امكانات آموزش را تا پيش از دانشگاه براي تمام فرزندان كشور فراهم مي‌سازد. همچنين، شمار دانشگاه‌ها و مراكز آموزش عالي كشور در دهه‌هاي اخير بسيار توسعه يافته است و اين امكان براي تمام متقاضيان آموزش عالي فراهم شده كه جايي در دانشگاه براي ادامه تحصيل بيابند.
خانواده‌هاي ايراني به آموزش فرزندان خود اهتمام زيادي مي‌ورزند، زيرا آنها به خوبي واقفند كه يكي از بهترين راه‌هاي تحرك طبقاتي و حركت به سوي طبقه بالاتر، بهره‌گيري از آموزش است. بدين‌ترتيب، خانواده‌هاي مستمند و خانواده‌هايي كه در رده‌هاي مختلف طبقه متوسط جا دارند، بخشي جدي از اهتمام و امكانات مالي خود را به اين موضوع اختصاص مي‌دهند. اگر فرزندي در ايران، خوب تلاش كند و آموزش نسبتا مناسبي در اختيار داشته باشد، چشم‌انداز تحرك طبقاتي براي او قطعي خواهد بود. اينچنين است كه به دليل نظام آموزشي كشور نسلي از مهندسان و پزشكان و متخصصان ديگر حوزه‌ها كه به طبقه مستمند تعلق داشته يا در رده‌هاي پايين و متوسط طبقه متوسط بوده‌‌اند، اكنون در رده‌هاي بالاي طبقه متوسط و حتي در طبقه ثروتمند جا يافته‌‌اند.