افشاگری‌های معاون احمدی‌نژاد درباره بقایی

روح‌الله احمدزاده کرمانی در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۰ با حکم محمود احمدی‌نژاد به ریاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری جمهوری اسلامی ایران منصوب شد ولی در ۱۴ دی‌ماه ۱۳۹۰ به‌دلایل نامعلومی از این سمت استعفا داد.گزیده اظهارات احمدزاده در گفت‌وگو با «مشرق» را در ادامه می‌خوانید:
* آقای بقایی در دو سال آخر، اگر نگویم یک رئیس‌جمهور مثلاً غیر رسمی، تقریباً یک معاون اول و معاون اجرایی پرقدرت شده بود.
* در دو سال پایان دولت دهم، معاون اول دولت تقریبا در حاشیه بود. بارها شده بود که آقای رحیمی (محمدرضا) به من مراجعه می‌کرد و چون من رابطه نزدیک‌تری با آقای احمدی‌نژاد داشتم، از من خواهش می‌کرد که به آقای احمدی‌نژاد بگویم که آقای بقایی شان من را در دولت رعایت نمی‌کند و مصداق‌هایی برای من می‌آورد.
* در آن روزهایی که من تازه به سازمان میراث فرهنگی کشور رفته بودم، زمزمه‌هایی راجع به خروج اشیای تاریخی از انبارهای موزه ملی به گوشم می‌رسید تا اینکه یک روز در روزنامه کیهان دیدم متنی با این موضوع به نگارش درآمده بود که اشیایی از موزه ملی خارج‌ شده است. طرح این موضوع سبب شد بنده به این اتفاقات حساس شوم. بنده در راس سازمانی بودم که تکلیف بدوی‌اش این است که از فرهنگ و میراث تمدنی این مملکت محافظت کند و این مسئله نقش اولیه سازمان میراث فرهنگی است. این مسئله باعث شد به حوزه رسانه خودم ابلاغ کنم هر چه سریع‌تر بیانیه سازمان میراث فرهنگی را در آن مقطع صادر و درج کنیم که جناب آقای شریعتمداری، اگر این گزارش مبتنی بر اطلاعات و اسناد است، این اطلاعات را به دست ما برسانید تا ما آنها را به سیستم حراست و بازرسی برای پیگیری بدهیم و نتیجه را به افکار عمومی گزارش بدهیم تا مشوش نشوند. در این فرآیند بودیم که از دفتر آقای بقایی تماس گرفتند که باید برای جلسه مهمی بیایید. بنده به دفتر آقای بقایی رفتم و ایشان هم خیلی تشریفات و آداب را در ارتباطات فی‌مابین انسانی رعایت نمی‌کنند. یک برگه جلوی من پرت کردند و با صدای بلند فریاد زدند این را بردار بخوان. من برداشتم خواندم دیدم که یک‌ مشت بد و بیراه و توهین و شعار داخل آن نوشته‌ شده بود. ادبیاتی که خیلی نازل بود و به جایگاه یک دولت‌مرد ربطی نداشت و نوشتن چنین جوابیه‌ای مصداق بی‌تربیتی و ادب معمول و مرسوم در نظام اجتماعی است. گفتم آقای بقایی، این جوابیه که از مختصات ادب و متانت خارج است. شما اجازه بدهید ما یک متن خیلی شفاف‌تر برای کیهان بنویسم. بنده پرسیدم آقای بقایی شما از چه چیزی نگران هستید؟ به ایشان گفتم «آن را که حساب پاک است،


از محاسبه چه باک است؟» اگر اشیا سامان‌دهی شده است، خب بسم‌الله، هر نهادی ناظری دارد، بازرسی دارد، ذی‌حسابی دارد و امین اموالی دارد. بیایند ماجرا را بررسی کنند و گزارش بدهند. مگر حضرت‌عالی اشیای خارج‌شده را در جیب‌تان گذاشته‌اید؟ مگر در خانه‌تان گذاشته‌اید یا به رفقایتان داده‌اید؟ یا خدای‌ناکرده به‌صورت غیرقانونی آنها را جایی برده و فروخته‌اید که اینقدر نگران هستید؟ بقایی گفت «هدف آقای شریعتمداری تخریب دولت است». گفتم اگر هدف ایشان تخریب دولت باشد من هم بخشی از این دولت هستم به‌خصوص اینکه ریاست سازمان میراث فرهنگی را بنده برعهده‌گرفته‌ام و باید جواب بدهم. خلاصه از ما اصرار و از او انکار. من زیر بار جوابیه تند ایشان به کیهان نرفتم.
* طبق قانون، اشیای تاریخی که کاوش می‌شود وقتی وارد سیستم موزه ملی می‌شود مشمول اشیای تاریخی می‌شود و تحویل امین اموال می‌شود. من تصمیم گرفتم برای اینکه این موضوع واکاوی و شکافته شود، تمام امنای اموال موزه ملی را به اتاقم دعوت کنم. تعدادی خانم و آقا بودند. رئیس موزه ملی در آن مقطع استنکاف کرد و گزارشی به بنده ندادند. این خانم منصوب آقای بقایی بود. او یکی از گزینه‌های معاونت ریاست جمهوری و رئیس سازمان میراث فرهنگی هم بودند که البته بنا به هر دلیلی به نتیجه نرسید. در آن جلسه به امنای اموال گفتم خانم‌ها، آقایان به من توضیح بدهید، طبق این گزارشی که در دست بنده است، نزدیک به 600 هزار شیء، تحت عنوان «طرح سامان‌دهی اشیای منقول تاریخی و فرهنگی» سامان‌دهی شده است. موزه‌های ما از بعد از انقلاب (وابسته به سازمان میراث)، ۹۷ موزه بوده و از سال ۱۳۸۴ تاکنون ۱۰۰ موزه ساختیم و ۱۹۷ موزه داریم. تصور کنید ۲۰۰ موزه در سراسر کشور داریم، ما ۶۰۰ هزار شیء را تقسیم‌ بر ۲۰۰ موزه بکنیم یعنی در هر موزه چند شی‌ء باید وجود داشته باشد؟ در هر موزه تقریباً باید ۳هزار شیء وجود داشته باشد. ولی این ۲۰۰ موزه، همه موزه‌های ملی ایران نیستند. شائبه‌ای که برای رئیس سازمان میراث فرهنگی ایجاد می‌شود این است که چرا باید این تعداد شیء تاریخی از انبارهای موزه ملی ایران، فک پلمب شده و خارج شوند؟ این اشیاء به کجا منتقل‌شده است؟ این اشیاء به‌تدریج در مسیر روند قانونی ثبت می‌شده و اعتبار سنجی می‌شده و وارد سیستم نمایش قرار می‌گرفته است. البته فک پلمب قاعده مشخصی ندارد اما چرا این کار تا آن مقطع انجام نشده، برای این است که کار مهم، حساس و خطرناکی است و کسی جرئت نکرده دست به چنین کاری بزند. اشیاء شناسنامه یک ملت است. شما باید از شناسنامه یک ملت طوری مراقبت کنید که آسیبی نبیند. مراقبت کنید سر جای خودشان و در کدام موزه قرار بگیرد. ما ظرفیت نمایش 600 هزار شیء را همین الآن نداریم. این تعداد شیء کجا قرار بود نمایش داده شود؟ بدوی‌ترین چیزی که به ذهن مخاطب خواهد رسید این است که این دوستان 600 هزار شیء را خارج کردند و این اشیاء کجا رفته است؟ من بدوی‌ترین سوالم از آقای بقایی این بود که این اشیاء کجا رفته و بیا فهرستش را به من بگو. چند عدد بوده و کجا رفته؟ شبهه کیهان آن زمان، کاملاً درست و به‌جا بود.
* در همان مقطع بر اساس گزارش حراست سازمان میراث، تعداد دوربین‌های موزه ملی بالغ‌ بر ۱۰۰ دوربین می‌شد که حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد آنها از کار افتاده بود یا در جهت غیر هدف، رصد می‌کرد و ما متوجه شدیم که متاسفانه شاید یک‌سالی هست که این دوربین‌ها از کار افتاده است. مگر ما چقدر نیرو داریم و چقدر می‌شود این مسئله را کنترل کرد؟ حراست پس‌ از این عکس‌العمل بنده، گزارش داد که یکسری از این دوربین‌ها دارند از آسمان فیلمبرداری می‌کنند. دوربین سالم است اما سر دوربین رو به آسمان است. بالاخره این اتفاق معمولی نبود و قطعا عواملی در این مسئله نقش داشتند. از ۱۰۰ دوربینی که ما داشتیم یک تعداد زاویه انحرافی را می‌گرفته و یک سری هم از کار افتاده بود. چطور می‌شود میراث یک ملت، یک تمدن بزرگ را به شما بسپارند و بعد دوربین‌هایش از کار بیفتد؟ مگر می‌شود فقط با عامل انسانی نظارت کرد؟ ۵۰ الی ۶۰ دوربین از کار افتاده بود. تا این خبر منتشر شد به اتاق مانیتورینگ موزه ملی رفتم و دیدم یکسری از تلویزیون‌ها کاملا خاموش است. گفتم چرا تلویزیون‌ها خاموش است؟ گفتند پول ندادند دوربین‌ها را تعمیر کنیم. گفتم: مگر می‌شود؟ خانم اردکانی به من جواب نمی‌داد. خانم اردکانی را سریعا عزل کردم. ایشان اصلاً به من جوابگو نبود.
* آن زمان سازمان میراث فرهنگی چهار هتل در سراسر کشور داشت. هتل لاله چابهار، هتل لاله یزد و هتل لاله سرعین به‌اضافه مجتمع آب گرم و تفریحی بسیار خوب در سرعین. زمانی بنده به دوحه رفتم و آقای سهرابی سفیر وقت ایران، اعلام کرد آقایی به دنبال خرید هتل لاله تهران است. آن موقع با آقای بقایی صحبت کردیم، آمدند تهران مذاکره کردند و قیمت هتل را بین ۹۵ تا ۹۷ میلیارد اعلام کردند. سال ۸۹ بود. به هر جهت توافق حاصل نشد ولی ما متوجه شدیم بدون اطلاع بنده، شرکت توسعه گردشگری رفته در فرابورس، ارزیابی‌شده و دارند آن را واگذار می‌کنند. آقای دکتر سجادی معاون سرمایه‌گذاری به من پیغام داد که آقای احمدزاده زودتر بیایید که دولت دارد شرکت را واگذار می‌کند. گفتم چه چیزی را دارند واگذار می‌کنند؟ گفت شرکت توسعه گردشگری را. ظاهرا در دوره آقای بقایی امور مقدماتی این واگذاری انجام‌شده بود. کل شرکت را می‌خواستند حدوداً با ۱۲۰ یا ۱۲۵ میلیارد تومان واگذار کنند درحالی‌که فقط قیمت هتل لاله را در سال ۸۹، مبلغ ۹۷ میلیارد تومان قیمت‌گذاری کرده بودند.
* کسی که به دنبال خرید شرکت توسعه گردشگری بود، می‌گفتند مالک شرکتی است که در کرج یک مجموعه اسب‌دوانی دارد. من نمی‌دانم چه مناسباتی میان آقایان وجود دارد. وقتی شخصی در دولت می‌آید یقه من را می‌گیرد که به چه اجازه‌ای مانع از فروش شرکت توسعه گردشگری شدی، به نظر شما پشت این ماجرا نیست؟
* آقای احمدی‌نژاد! ما از تو بودیم و از جنس شما بودیم، ما از گفتمان شما بودیم، آقای بقایی کجا سوار اتوبوس احمدی‌نژاد شد؟ چرا بقایی باید میدان‌دار بشود ؟