امید مافی روزنامه نگار

آن سوتر از آب وقتی گَرد آفتاب پوک بر چهره‌ها‌ بنشیند،یازده کماندو تکه‌ها‌ی بهار را در قلب خود جا می‌نهند و سکوهای غریب را آکنده از اندوه می‌کنند.
اکیپ سرخ برای آنکه در جدال شش امتیازی زانوی غم بغل نگیرد و دست خالی به خانه برنگردد باید از همان نخستین سوت قاضی میدان،نشان قدم‌ها‌یش را در محوطه جریمه الوصل پیدا کند.یک نمایش تهاجمی همراه با بستن روزنه‌ها‌ی دفاعی و البته محکم کردن کمربند تیم در قلب زمین،می تواند عرب‌ها‌ را به قشونی شوریده وار بدل کند و سواران سرخ را از انبوه خارها و خس‌ها‌ عبور دهد.
این الوصل آن تیم خلع سلاح شده آزادی نیست. تیمی که زیر بارش نم نم ابرهای پریشان قافیه را باخت و دربند پروفسور و سی‌هزار آتش پاره حاضر در پایتخت شد. تکاوران الوصل برای آنکه از کورس عقب نمانند و با چمدان‌ها‌ی پر از درهم به جزیره ناکامی تبعید نشوند، چاره ای ندارند جز آنکه مسلخ را پیش روی قرمزها قرار دهند و تقاص نبرد تهران را در آن سوی خلیج فارس بگیرند.
در چنین شرایطی فراست پروفسور به داد گردان سرخ خواهد رسید،اگر مرد کروات دست از


محافظه کاری بردارد و همچون دربی پایتخت دست و پایش نلرزد. سینیور باید از شاگردانش بخواهد مشق صعود را دور از وطن بنویسند و براده آتشناک یورش های خود را بر قلب دفاع الوصل بریزند.
یک سناریوی مدون و یک نمایش بی عیب و نقص
از سوی پسران متهور این خاک،به حتم کاری خواهد کرد که ایوانکوویچ به مردی قوز کرده در کنار نیمکت شرجی بدل نشود.
راه رسیدن به مقصد از امارات متحده عربی
می گذرد.جایی که ارتش قرمز به خدمت
توپچی های پرادعای الوصل که با تکبر به شطرنج مرموز سه شنبه تن می دهند خواهد رسید تا غبار و عرق از رخسار بگیرند و شور و شبنم بنشانند.
تا لحظه موعود زمان زیادی نمانده.کشتی قرمز در میان سرفه ملاحان و غرش نهنگ ها به ساحل آرامش خواهد رسید اگر بردن برای مردن در دستور کار پرسپولیس قرار گیرد و با کوبش پاروها
در خلیج فارس،زورق الوصل در کرانه اقیانوس به گل
بنشیند.