پیش‌شرط‌های کارآمدی

انتظار می‌رفت نظریه پردازان و نخبه‌های جریان اصلاح طلبی با شناسایی موانع اجرایی شدن اصلاحات در دهه‌های گذشته در «منش نخبه محورانه» خود تجدید نظر کنند. اما رصد رویکرد اتخاذی این جریان، نشان از تداوم این منش دارد. گویا فراموش شده است که مردم تماشاگرانی صرف و منفعل نیستند و جوهر اصلی عملی شدن اصلاحات نه انتخاب نخبگان و رهبران روشنفکر، بلکه بازتاب قدرت مردم است. بر این اساس حتی اگر نیروهای اصلاح طلب به کمک فشارهای مختلف غیر مردمی، موفق شوند نهادهای مورد نظر خود را اصلاح کنند، این اصلاحات نهادی سطحی خواهد بود و کارآمدی لازم را نخواهد داشت. در این صورت حتی «خطر رجعت به دوره پیش از اصلاحات» همچنان باقی خواهد ماند!
اگر حمایت مردمی را ملاک ارزیابی قرار بدهیم و اگر آرای روحانی را به حساب حمایت از اصلاح طلبان تلقی کنیم در خوشبینانه‌ترین حالت، جریان اصلاحات کمتر از 60 درصد در میان مردم حامی دارد. معنای این جمله آن است که هنوز جایگاه اقتدارگرایان در میان مردم به حدی تنزل نیافته است که آنها را مجبور به امتیازدهی در جهت تن دادن به اصلاحات بکند!
استیلای «رویکرد نخبه محوری» در میان اصلاح طلبان باعث شد تا از خلاء موجود، پوپولیسم رشد کند و کشور را به خاک سیاه بنشاند. این خطر به شکلی دیگر همچنان پا برجاست. متاسفانه اصلاح طلبان مشغول گفتگوهای درونی با همدیگر و یا مجادله مستقیم و غیر مستقیم با دیگر گروه‌های سیاسی هستند. آنها استراتژی مشخصی برای مخاطب قرار دادن اقشار مختلف مردم به ویژه در لایه‌های میانی و پایین ندارند. با گذشت چند دهه هنوز هم بیشتر مطالبات و ادبیاتی که برای طرح آنها به کار می‌گیرند مبهم است. هنوز هم اقتدارگرایان به راحتی با چند کلیپ ساده می‌توانند با برچسب‌های مختلف جایگاه آنها را در میان اقشار پایین و سنتی جامعه زیر سوال ببرند. اقتدارگرایان هنوز هم می‌توانند حدود 40 درصد از مردم را در حمایت از خود همراه کنند.
اصلاح طلبان برای طراحی اصلاح طلبی کارآمد لازم است محدوده گسترده‌تری از اقشار مردم را با خود همراه کند. برای این منظور:


الف- در اولویت مطالبات خود ارتباط آنها را با زندگی مردم در نظر بگیرد. به قول عبدالله نوری وزیر کشور دولت اصلاحات برای مردمی که نان شب ندارند، دغدغه هایی حتی مانند رفع ‏حصر ‏‏‏کمتر مطرح ‏است، هیچ کس انتظار ندارد کسی که چند جوان بیکار در ‏خانه دارد، اولویت ‏‏اولش مواردی همچون ‏رفع حصر باشد.
مردم ما هنوز نمی‌دانند اگر اصلاح طلبان به قدرت برسند چه تغییراتی در زندگی آنها نمودار خواهد شد که در استیلای اصول‌گرایان محقق نشده است!
ب- تصویر روشنی از مطالبات اصلاح طلبانه به ویژه در بعد اقتصادی ارائه شود. این‌که اقتصاد اصلاح‌طلبانه چه تفاوتی با اقتصاد حاکم فعلی یا گذشته کشور خواهد داشت برای مردم و حتی بسیاری از نخبه‌ها مبهم است.
ج- مصادیق و مثال‌های روشنی از نتایج تحقق مطالبات اصلاح طلبانه به مردم ارائه شود. این‌کار به‌ویژه درباره مطالباتی که بر پایه مفاهیم انتزاعی همانند آزادی، عدالت، جامعه مدنی و. . . مطرح می‌شوند ضرورت دارد.
د- لازم است مفاهیم اصلاح طلبانه در اتاق فکر اصلاحات به زبانی ساده و عامه فهم و در صورت امکان با جلوه‌های زیبای تصویری و بصری تدوین و ارایه شود.
ه- حضور مستقیم در میان مردم به ویژه روستاها و شهرهای کوچک و گفتگو با آنها می‌تواند کمک کند که در اولویت‌بندی مطالبات اصلاح طلبانه تجدید نظر شود.
و-  یکی از تاکتیک‌های مهم برای آگاهی مردم در ضرورت حمایت از اصلاحات کشور «تاکتیک فوران حیرت و پرسشگری در میان افکار عمومی» بر اساس نشان دادن تصویر واقعی لایه‌های قدرت در کشور است. تاکتیکی که روحانی درباره واقعیت‌های بودجه کشور و میزان اختیارات واقعی قوه مجریه به کار گرفت توسط اصلاح طلبان نیز می‌تواند در ابعادی دیگر به کار گرفته شود.
کوتاه سخن آنکه اصلاح طلبی بدون در نظر گرفتن قدرت مردم و درک آنها از تغییرات پیش رو، اصلاح طلبی کارآمدی نخواهد بود. چراکه حتی پس از اجرای این اصلاحات نهادی، خود آنها مانع اصلی تحقق اهداف اصلاح طلبانه خواهند بود. در این حالت  «خطر رجعت به دوره پیش از اصلاحات»  همچنان وجود خواهد داشت.