روزنامه قانون
1396/12/22
ناگفته هایی ازدلایل سقوط هواپیمای سران ارشد نظامی سال ۶۰
به اعتقاد من ژن خوب همين شهدا هستندپدرم همانند شهيد رجايي دستفروشي ميكرد
بسياري از افراد نظامي حال حاضر كشور از شاگردان پدر بودهاند
به نظر بنده، رزم آرا شخصيت مثبتي به نظر ميرسد. در نحوه مرگ او نيز ابهاماتي ديدهميشود
پس از حقوقهاي نجومي نامهاي در سايتها منتشر کردیم به لحاظ فرهنگ سازی و تذکر كه پدر بنده و برخي از افراد از دريافت بخشی از حقوق امتناع ميكردند
بسياري از روي عمد يا جهل معتقد به انحلال ارتش بودند. ارتش فرزند ملت بود
با حفظ ارتش بسياري از غائله ها در گوشه و كنار كشور خنثي شد
به اتكاي همين ارتش بسياري از اين فتنهها ختم به خير شد
پدر در وحدت ارتش و سپاه نقش بسياري ايفا كرد
بسياري از افراد از جمله امير موسوي، صالحي، ستاري، کلاهدوز، صیاد شیرازی، سیاری، دادرس، پوردستان و ... از شاگردان پدر محسوب ميشدند
در اصل 110 قانون اساسی، شوراي عالي دفاع نقش پررنگي برايش قائل شده بود
امام(س) برخلاف رفتار بنيصدر به ايده مشاوران نظامي اهميت ميداد و پشتيبان آنها بود
دستهبنديهاي مردم به ژن خوب وبد از طرف آقازادهها خيانت به نظام است
سهميه شاهد اضافه بر سازمان در نظر گرفتهميشود و ارتباطي با ظرفيت اصلي دانشگاهها ندارد
ما فرزندان شهيد وقتي دور یکدیگر جمع ميشويم، ميگوييم فرزندان اتوبانها و خيابانها كنار هم نشستهاند
مشي و رفتارمان را بر اين اصل استوار كردهايم كه آقازاده به معنای منفی نباشیم
آقازاده به معنای رعایت یک سری خطمشیها و سیره ها در زندگی فردی و اجتماعی است که بر مسئولیت افراد میافزاید
بنده مدت طولانی اكراه داشتم كه خودرو خارجي سوار شوم چرا كه دوست نداشتم بگويند فلاني اين ماشين را سوار ميشود
كارخانهاي كه عموی من مديرعامل آن بود، به صورت اسمي چسب ملي نام داشت درحاليكه در آن برهه مسئوليت توليد برخي ادوات نظامي بر عهده آن بودهاست
معتقدم در فيلم «چ» شخصيت شهيد فلاحي با واقعيت فاصله دارد. پسر شهيد كشوري نيز از ابراهيم حاتميكيا انتقاداتي كرد.
شايد يكي از غريبترين روزهاي تقويم در ايران، 22 اسفند يعني روز بزرگداشت شهيد است؛ روزي كه بايد همه اركان نظام و مردم بسيج شوند تا بزرگداشت اين عزيزان را به بهترين نحو ممكن برگزار كنند، ولي هرساله ما شاهد آن هستيم كه اين روز در غربت و تنهايي خاصي صبح را شب ميكند و به پايان ميرسد. سال گذشته همزمان با اين روز، برخي از خانوادههاي شهدا و ايثارگران در اعتراض به وضعيت معيشتشان مقابل ساختمان اصلي بنياد در خيابان طالقاني تجمعكرده بودند و حتي معبر را بستند تا شايد برخي از مسئولان از اين طريق به حرفشان گوش كنند. در آن زمان گزارشي نوشتيم و ناكارآمدي مسئولان بنياد شهيد را بازگو كرديم ولي از جانب برخي سرزنش شديم. امسال به اين بهانه گفتوگويي را از خانواده يك شهيد بزرگوار منتشر ميكنيم كه حق فراواني برگردن مردم ايران دارند. اين شهيد بزرگوار از سال 50 كه فعالیت سیاسیاش برای ارتش خطرناك شد، نامش در لیست رژیم شاه بود و بهگونهای كه اگر انقلاب نمیشد، امكان اعدامش وجود داشت. شهيد موسينامجو در ماجراي هواپیمای هركولس C-130 به همراه مقامات ارشد نظامي ايران به دیدار معبودش شتافت. خانواده شهيد عزيز سرلشكرموسي نامجو و در اصل فرزندان ايشان قدم بر چشمان ما گذاشته و در تحريريه «قانون» پاسخگوي سوالات ما بودند. از فعاليتهاي شهيد نامجو پيش از انقلاب، سمتهايش پس از انقلاب تا شهادت و دشواريهاي پس از آن با فرزندان وي بررسي شد كه در ادامه مشروح گفتوگو را ميخوانيد. گفتني است در اين مصاحبه آقايان ناصر و مهدي نامجو نكات مختلفي را به زبان آوردندو پسر ارشد خانواده يعني آقا ناصر بسيار روشنتر به سوالات ما پاسخ داد.
درباره پدرتان مختصري برايمان توضيح دهيد؟
شهيد نامجو در 26 آذر سال 1317 در شهرستان بندرانزلي در يك خانواده متوسط متولد شد. به نقل از دوستانش بنا بر شرايط زندگي در آن دوران همانند شهيد رجايي دستفروشي ميكرد. در حدود 10سال كه داشت به تهران مهاجرت كردند و در خيابان گرگان قديم كه امروزه به نام پدرم نامگذاري شدهاست، مستقر شدند. پدربزرگ بنده كارمند مخابرات بود كه براي ادامه تحصيل فرزندان و شرايط كاري خودش به تهران مهاجرت ميكند. خانواده پدري بنده هفت فرزند بودند. پس از چندي پدر به سيستم نيروهاي مسلح وارد ميشود. بسياري تصور ميكنند كه پدر بنده، نظامي صرف است در حاليكه تحصيلات ايشان در رشته نقشهبرداري بودهاست.
چه سالي ازدواج كردند؟
سال 1349 در سن 32 سالگي ازدواج ميكنند.
چه سالي وارد دانشكده افسري شدند؟
سال 1337
چه سالي از دانشكده افسري فارغ التحصيل شدند؟
سال 1340 از دانشكده افسري فارغ التحصيل شدند.
در رشته ورزشي سابقه فعاليتي داشتند؟
در كارنامههاي ايشان دورههاي مختلفي از جمله اسبسواري به چشم ميخورد. اما بهعلت اصالت شمالي ايشان، شناگر ماهري شناخته ميشد.
اينكه گفتهميشود در دهه 50 عضو هيات علمي ميشوند درست است؟
خير، پدر پس از فارغ التحصيلي از سال 1340به عضويت هيات علمي دانشكده افسري درآمدند و كرسي نقشهبرداري دانشكده افسري براي تدريس در دست ايشان بود. كسوتش نيز به عنوان دبير و استاد مطرح بودهاست.
از شرايط پدر در دانشكده افسري در آن سالها برايمان بگوييد؟
نظام پهلوي يك سيستم ميليتاريسمی محسوب ميشد و به همين علت به دانشكدههايي مانند دانشكده افسري اهميت خاصي قائل ميشد. در آن برهه به طور عمده افراد شاخصي براي ورود به دانشكده انتخاب ميشدند و از فيلتر آزمون جداگانهاي نيز عبور ميكردند. پدر در دوران تحصيل رتبه بالايي داشت از همين رو پس از اتمام تحصيلات به عضويت هيات علمي درآمد.
به چه علت پدرتان اين شغل را انتخاب كرد؟
ارتش از رستههاي مختلفي تشكيل ميشد. افراد براي ورود به رسته ها به طور معمول دو پيش شرط علاقه و معدل را پيش روي خود داشتند. در آن زمان مرسوم بود كه برخي از افراد كه نمرات بالايي داشتند پس از اتمام دوره به رسته توپخانه ميرفتند. پدر نيز به دليل نمرات بالا به اين رسته وارد شد.
چه شد كه به فكر ادامه تحصيل در خارج از كشور افتادند؟
براي ادامه تحصيل نيز به دانشكده جغرافيا تهران رفتند. بسیاری از افراد مستعد برای ادامه تحصیل به خارج از کشور می رفتند. پدر و مرحوم شکر ریز نیز مقرر شد برای ادامه تحصیل به کشور فرانسه اعزام شوند. همینگونه برادر شهید نامجو شهید سید رسول نامجو نیز به کشور انگلیس رفتند و در کنار آن دو نفر از دوستانش يعني آقايان جاسبي و تبريزي و سایرین جمعي بودند كه براي ادامه تحصيل هر يك به كشوري بورس شدند. دو نفر اول در رشتههاي مهندسی صنایع، مديريت و مكانيك انگليس را انتخاب كردند و پدر نيز براي رشته نقشهبرداري در فرانسه قبول شد. سال 54 در آزمون بورسيه براي اعزام به فرانسه در رشته نقشه برداری در مقطع دكتري پذيرش ميشود ولي بهدليل سابقه مذهبي و تحركات سياسياش در سال 55 از خروج وي از كشور ممانعت بهعمل مي آيد. اگر اجازه خروج به ايشان دادهميشد بنده متولد فرانسه بودم. در آن سالها شرايط برايش دشوار گذشت چرا كه پيش از خروج تمامي اموالش را فروختهبود تا بتواند در آن چندسال در فرانسه با آسايش زندگي كند ولي ممانعت از خروج وي تمامي برنامههايش را دچار اختلال كرد.
در زمينه تحصيلات پدر شما چندان اطلاعرساني نشدهاست، از اين موضوع گلهاي نداريد؟
بنده در بنيادشهيد كه مشغول فعاليت هستم يكبار به تابلويي برخوردم كه عكس پدر به همراه اطلاعات مختصري از او بود. در آنجا نوشته شدهبود رشته ليسانس نظامي، برايم تعجب برانگيز بود كه رشته نظامي چه معنياي دارد. همچنين رشتهاي تابهحال تعريف شدهاست. چرا اين حجم از فقدان اطلاعات وجود دارد. پدر تنها در رشتههاي علوم نظامي تدريس نداشت. يك نفر نقل ميكرد كه شهيد نامجو، مدرس نقشهبرداري در دانشگاه شريف بودهاست. بسياري از افراد نظامي حال حاضر كشور از شاگردان پدر بودهاند. من كارت تدريس پدر را در دانشگاه تهران ديدهام. برادر بنده پس از شهادت پدر بهدنيا آمدند.
شما اظهارنظري از پدر درباره شخصيت سرتيپ رزم آرا كه بهعنوان پدر علم جغرافياي نظامي مطرح است و همچنين در زمينه مرتبط با رشته تحصيلي پدرتان شاخص بودهاست، شنيدهايد؟
كتابهاي سرتيپ رزمآرا را در خانه وجود دارد. يك قبلهنما نيز در خانه ديدهام كه نام سرتيپ رزمآرا بهعنوان سازندهاش در پشت آن ذكر شدهاست. رزم آرا و ارفع در تاريخ كشور دو نفري هستند كه در تعارض با يكديگر قرار داشتهاند. يك برهه رزم آرا و در دوره ديگر نيز ارفع در قدرت ديده ميشدند. رزمآرا در زمينه تدريس علوم نظامي صاحبنام بود و از او كتاب هايي در كتابخانه پدر به چشم ميخورد. به نظر بنده رزم آرا شخصيت مثبتي به نظر ميرسد. در نحوه مرگ او نيز ابهاماتي ديدهميشود.
از سبك زندگي پدر كمي برايمان توضيح دهيد؟
كسوت معلمي در پدر پررنگ بود. بهعنوان فردي تلاشگر در بين دوستانش شناخته ميشد. در زمينه تدريس تسلط كافي بر محصلين خود داشت. پدر براي هر شخصي در دفتر خودش يك ديدگاه و نظر نوشتهبود. هركسي در هر زمينهاي مهارت داشت آن ويژگي را براي آن شخص با دید کادرسازی در آینده يادداشت ميكرد. بهطور كل پدر بسياري از رويدادها را يادداشت ميكرد. از او يادداشت هاي بسياري به يادگار مانده است.
خانوادهاش مذهبي بودند از اين رو در زمينههاي مذهبي مطالعات بسياري داشت. دوره های تفسير و همچنين کتابهای شهید مطهری و دكتر پاكنژاد را مطالعه کرده بود. پيش از انقلاب مادر از پدر خاطراتي نقل ميكند كه براي كمك به مردم حاشيهنشين شهر پيشگام بودهاست. از لحاظ شخصيتي نيز ساده زيست بود. يكي از دوستان پدر از سختكوشي او نقل ميكند كه شبهاي امتحان نيز دستفروشي ميكرد و با وجود اين در نمرات نيز از سايرين پيشتاز بود. با وجود تمام مشغلههايي كه داشت وقت بسياري براي خانواده ميگذاشت. مادر تعريف ميكنند زماني كه افت كوچكي از درس در خواهر مشاهده ميكرد علت آن را جويا ميشد و در صدد رفع آن برميآمد و به مدرسه ميرفت و پيگير امور خواهر ميشد. چهره اصلي پدر پیش از انقلاب به عنوان یک استاد نمونه شناخته شده بود و فعالیت های مبارزاتی به صورت مخفیانه بود و پس از انقلاب چهره ایشان به عنوان یکی از مبارزان و افراد باسابقه شناخته شده بود.
برخلاف قدمت بسيار دانشكده افسري چرا پدر شما را بنيانگذار آن عنوان ميكنند؟
دانشكدهافسري دارای سابقه طولانی بوده و در سال 1300 تاسيس شدهاست. از لحاظ تاريخي از بسياري از دانشگاهها مقدمتر بودهاست. پدر پس از انقلاب نقش بسياري از جهت تحول و همراستا كردن دانشكده با انقلاب ايفا كرد. از اين جهت پدر را بنيانگذار مكتبي دانشكده ميخوانند در حاليكه قدمت آن به سال 1300 برميگردد. در آن برهه براساس شرايط مجبور بودند كه از افراد بهخصوصي در دانشكده استفاده كنند و با بسياري نيز قطع همكاري كنند. در همين راستا پدر بسيار تهديد ميشدند و حتي نامههايي عليه فرزندان و خانواده نيز مطرح شدهبود. دانشكدهافسري براي پدر جايگاه والايي داشت. پدر همزمان مدرس و رييس دانشكده بود. دفتر ايشان هميشه روي مراجعين باز بود. گاهي اوقات كه با پدر كاري داشتيم و تا ديروقت در اداره مشغول بود براي ديدنش به دفتر مي رفتيم.
پدرتان پيش از انقلاب با شاه برخوردي داشتهاند؟
شاه شخصيت نظامي داشت، از همين جهت بارها به دانشكده افسري مراجعت ميكرد. چند عكس نيز از پدر ماندهاست كه نشان از بازديد شاه از دانشكده دارد. چندين مرتبه پدر به عنوان استاد نمونه تشويق شدند. با تمام وجود پدر از ابتداي دهه 50 در محفلي كه عليه شاه بود شركت داشتند. پدر نيز دوستاني داشتند. يكي از آنها مرحوم ناصر رحيمي كه از مبارزان عليه بهاييت محسوب ميشد و از تاثيرگذاران بر پدر شناخته ميشود سالها قبل از انقلاب بر اثر يك بيماري به بيمارستان رفت و در آنجا بهعلت كمكاري عمد به نقل از بسياري به شهادت رسيد. پدر به احترام وي، من را ناصر نامگذاري كرد.
به چه علت پدر شما از پذيرش خانههاي سازماني امتناع كردهاست؟
پيش از انقلاب پدر از لحاظ درآمدي وضعيت مناسبي داشت. به جهت شرايط معتقد بود كه افرادی که از من مستحق تر هستند بايد از اين خانهها استفاده كنند. به همين جهت هيچگاه استفاده نكرد. زمانيكه پدر در منطقه پيروزي اجارهنشين بود يك زمين را با قرض گرفتن از اطرافيان در صادقيه فعلي خريداري كرد. در وصيتنامهاش نيز نسبت به شهادت به عقاید شرعی و بدهكاري به اشخاصي متني را ذكر كرده است. خانهاي را در آن زمين طراحي كرد. تنها سه روز در آن خانه زندگي كرد و در نهايت نيز در حين بازگشت از مناطق عملياتي به شهادت رسيد. پس از حقوقهاي نجومي نامهاي در سايتها منتشر کردیم به لحاظ فرهنگ سازی و تذکر كه پدر بنده و برخي از افراد از دريافت بخشی از حقوق امتناع ميكردند.
در حين انقلاب، شهيد نامجو در چه زمينههايي فعاليت داشت؟
پدر در هستههاي مقاومت در ارتش بودند. در آن برهه خانواده را نيز به كار مي گرفت. در راهپيماييها با لباس مبدل شركت داشت. ارتش فرزند انقلاب بود از اين حيث بدنه اصلي آن از شاه فاصله داشتند.
در اوايل انقلاب هوشيار عمل كردند. آقاي محمودي در ابتدا به رياست دانشكده معرفي شد كه چندان مديريتش به درازا نكشيد و از سمتش بركنار شد. پس از آن پدر به رياست دانشكده منصوب شد.
برادر شهيد چمران از پدر خاطرهاي نقل ميكند كه پيش از انقلاب پدر را نزديك پارك لاله ديدند. شهيد نامجو پس از خوش و بش اعلاميه اي در جيب كت ايشان ميگذارد و مي رود. مهدي چمران ميگويد نامه را كه باز كرده و متوجه اعلاميه شده، جاخورد. نوار امام(س) و اعلاميه ها را پدر جابهجا ميكرد. زمانيكه محدوديت تردد و حكومت نظامي اعلام شده بود پدر با كسوت نظامي در شهر تردد مي كردند.
شرايط ارتش پس از انقلاب را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
پس از انقلاب شرايط خاصي بر ارتش حكمفرما بود. امام(س) با هوشياري و با مشورت با افراد دلسوز نظامي از انحلال ارتش خودداري كردند. در حاليكه بسياري از روي عمد يا جهل معتقد به انحلال ارتش بودند. ارتش فرزند ملت بود. برخي از سران آن از كشور خارج شدهبودند و برخي نيز به آن بازگشتند. ارتش پس از انقلاب باز سازماندهي شد. پدر هميشه خودش را به اسلام مديون ميدانست. بهخاطر اين بسياري از كارهايش رنگي مذهبي داشت. با حفظ ارتش بسياري از غائله ها در گوشه و كنار كشور خنثي شد. به اتكاي همين ارتش بسياري از اين فتنهها ختم به خير شد. شخصيت پدر بهشكلي بود كه با همه گروه ها پس از انقلاب تعامل داشتند. در ابتداي انقلاب پدر در برخي از گزينش هاي دانشكده از چهرههاي ديگر از جمله شهيد آيت استفاده ميكرد. پدر در وحدت ارتش و سپاه نقش بسياري ايفا كرد. گفتهميشود پدر تعدادي از دانشجويان افسري را براي گذراندن دوره به سپاه اعزام ميكرد.
كدام يك از افراد شاخص ارتش از شاگردان پدر شما بودند؟
بسياري از افراد از جمله امير موسوي، صالحي، ستاري، کلاهدوز، صیاد شیرازی، سیاری، دادرس، پوردستان و ... از شاگردان پدر محسوب ميشدند.
نقش ارتش در ابتداي جنگ را چگونه توصيف ميكنيد؟
ابتداي جنگ دانشجويان دانشكده افسري در جنگ نقش به سزايي داشتند. در اهواز و آبادان نقش پررنگي داشتند. دانشجويان در آموزش نيروهاي مردمي نقش پررنگي ايفا كردند. فرماندهان فعلي از باقيماندگان انتهايي شاگردان پدر هستند. شهيد نامجو تعدادي از دانشجويان را كه سردوشي نگرفتهبودند براي كمك به دفاع از كشور به خوزستان اعزام ميكند. به دلیل شرایط بحرانی این تصمیم سازماني را اتخاذ کردند. پس از سخنراني پدر در جمع دانشجويان تعداد زيادي لبيك ميگويند و به جنوب اعزام ميشوند. بي شك دانشجويان دانشگاه افسری ارتش نقش بزرگي در دفاع34 روزه در كنار نيروهاي مردمي، سپاه و تكاوران دريايي ارتش ايفا كردند كه كمتر از آنان ياد ميشود. اگر اين نيروها در بحث تجهيز و آموزش نبودند دفاع 34روزه ميسر نميشد.
در برخوردي كه با مسئولان داشتهايد چه اظهارنظرهايي از آنها درباره شهيد نامجو شنيدهايد؟
بسياري از شخصيت هاي سياسي از جمله مقام معظم رهبري، مرحوم آيتا..هاشمي و روسای جمهور ادوار مختلف از پدر به نيكي ياد مي كنند. مقام معظم رهبري ميفرمايند ارتش با اتكا به پدر شما از بسياري از فرآيندها سربلند بيرون آمد و فرمودند ایشان از نظامی هایی بود که من روی دوش ایشان تکیه کردم. شخصيت پدر به شكلي فراجناحي محسوب ميشود. همچنين از آقاي مدني داماد مرحوم آيتا..كاشاني دو جلد كتاب تاريخ نوشته شده و در ابتدا نيز از همت پدر براي چاپ آن در دانشكده افسري تقدير كردهاست. بحث نهضت ملي شدن صنعت نفت و سایر وقایع تاریخی در تاریخ معاصر در ابتدای انقلاب با همت افرادي از جمله پدر به كتابهاي درسي دانشکده وارد شد.
سفر پدرتان به كره شمالي در چه سالي صورت گرفت؟
در زماني كه وزير دفاع بودند و پس از شهادت رييس دولت(شهيد رجايي) انجام پذيرفت. پس از بازگشت از كرهشمالي نيز به منطقه عملياتي رفتند. هدف از سفر خريد تسليحات و انتقال تكنولوژي از كره بود. تحريمي كه مشابه آنچه امروز می بینیم در آن سالها هم وجود داشت و کمتر کشوری بود که تسلیحات به ایران بفروشد.
درباره ليست اعدام نظاميان كه نام پدرتان نيز در آن بود، اطلاعي داريد؟
بله تصور مي كنم به اواخر دوره پهلوي برمي گردد. ممانعت از خروج ايشان براي تحصيل به همين كارها و فعاليتش برميگردد.
ارتباط شهيد نامجو با مراجع پررنگ بود، علت اين موضوع به چه مسالهاي برميگردد؟
پيش از انقلاب با مراجع در ارتباط بودند. ايشان در دهه 30 براي ورود به ارتش نيز با يك واسطه از يكي از مراجع كسب تكليف كردند. زيرا در آن زمان حضور در ارتش از ديد بسياري از مردم مذهبي خوشايند نبود. در خاطراتشان نيز نقل ميكند كه با پدربزرگ به محضر يكي از مراجع تقليد ميروند. در يك رمان كه آقاي وردياني نوشته اين خاطره نقل شدهاست. پدر دانشجويانش را با حوزه عجين كرده بود. يك اقدام جالبي كه ايشان انجام ميدادند ديدار با علما و چاپ کتابهای تاریخ معاصر در چاپخانه دانشکده افسری و تدریس آن بود.
پدرتان پس از معرفي بهعنوان وزير دفاع چه ميزان راي اعتماد گرفتند؟
دو بار راي اعتماد گرفتند. زماني كه مرحوم مهدوي كني مسئوليت دولت موقت را گرفتند به علت شهادت برخي از اعضاي دولت دوباره كابينه به مجلس معرفي شد. پدر بيشترين آرا را در بين كابينه از مجلس گرفتند. پدر نظامي، سياسي محسوب ميشد.
شهيد فلاحي چگونه شخصيتي بودند؟
بدون شك مرد موثري بودهاست. پيش از انقلاب در مورد وي گزارشاتي نقل شده كه در زمان اذان در دفترش را قفل ميكند. احتمال ما اين است كه براي نماز خواندن آماده ميشود. همچنين در پرونده اش آمده بود كه هيچگاه منشي زن براي دفترش قبول نكردهاست و مناصب فرماندهی به ایشان واگذار نشود و فقط در حد آموزش مسئولیت داده شود.
تا چه ميزان در فيلم «چ» شخصيت واقعي شهيد فلاحي ترسيم شدهاست؟
من اين تصوير را نميپسندم و معتقدم با واقعيت شهيد فلاحي فاصله دارد. پسر شهيد كشوري نيز از ابراهيم حاتميكيا انتقاداتي كرد.
در ابتداي انقلاب افراد نظامي به پدرتان اتهاماتي وارد ميكردند؟
فضا در ابتدا غبارآلود بود. درباره پدر گاهي اوقات اظهارات نامناسبي صورت ميگرفت. برخي او را به علت ساقط نكردن نشان شير از سر در دانشكده طاغوتي ميدانستند و برخي نيز از جناح مقابل آنها او را متهم به پرورش آخوند به جای سرباز در ارتش ميكردند.
ارتباط پدرتان با دو وزير دفاع پس از انقلاب آقايان سرتيپ رياحي و مدني چگونه بوده است؟
اطلاع دقيقي ندارم.
از نحوه ورود پدر به كابينه شهيد باهنر اطلاعي داريد؟
شناخت سياسيون از وي و فعاليتش از پيش انقلاب باعث شد كه ايشان از سوي شهيد رجايي گزينه پيشنهادي وزارت دفاع انتخاب شودكه در ابتدا نيز نپذيرفت. زماني كه پيشنهاد ورود به كابينه شهيد باهنر را به پدر دادند. او از امام(س) كسب تكليف كرد. نزد امام خميني(س) رفت و گفت جايگاه فعلي من براي آينده ارتش بسيار حساس است. پدر از عدم علاقه خود نسبت به پذيرش وزارت دفاع پرده برداشت. پس از آن با تایید ایشان با حفظ سمت به عنوان نماینده حضرت امام در شوراي عالي دفاع و فرمانده دانشكده افسري تصميم گرفتند اين سمت را بپذيرند.
تشكيلات سري ايشان از چه كساني تشكيل ميشد؟
پدر از پيش از انقلاب عضو تشكيلاتي بود. شهيد بهشتی، آيت عباسپور و سايرين مثل دکتر جاسبی و ... حضور داشتند. شاخه نظامي محفلي كه پدر در آن حضور داشت، برعهده او بود. در اوايل انقلاب نقش پررنگي ايفا كرد. البته ابتدا به ساکن قرار بر حركت مسلحانه نبود بلكه چون ارتشي بودند اين مسئوليت نانوشته را پذيرفتند. افراد مستعد توسط پدر شناسايي و به جلسات مذهبي و سپس مذهبي سياسي وارد ميشدند. در گارد شاهنشاهي نيز آقاي طوطيايي و كلاهدوز عضو این گروه بودند و حتی نقشه قتل شاه هم مطرح بود كه البته رد شد. آقاي طوطيايي نقل ميكند كه يكبار از جمع خواست كه كار را تمام كنند ولي با اين كار مخالفت شد. تشكيلات در آن زمان از جمعي از نظاميان تشكيل شدهبود كه به شكل مخفيانه جلسه برگزار ميشد. آقای رحيمي كه از نظاميان بودند دستگير شد كه در حين بازداشت اسامي افراد را خوردهبود و نگذاشتهبود به دست ساواك بيفتد. اگر ليست لو ميرفت افراد اعدام مي شدند. حركت زيرزميني پدر در پيش از انقلاب كمتر منعكس شدهاست. آقاي جاسبي نيز در کتاب خاطرات خود از اين جمع صحبت به عمل آوردهاند.
در چه تاريخي به عضويت شوراي عالي دفاع درآمدند؟
در تير1360 و پس از شهادت مصطفي چمران ايشان به عضويت درآمدند. دوشادوش مقام معظم رهبري عضو شوراي عالي دفاع و نماينده حضرت امام(س) در شورا بودند. جالب است اين نكته را بگويم كه در اصل 110 قانون اساسی، شوراي عالي دفاع نقش پررنگي برايش قائل شده بود.
بين شهيد نامجو، كلاهدوز و فلاحي كه هر سه فارغالتحصيل دانشكده افسري بودند كدام يك انقلابيتر بودند؟
سنگ محك براي انسانها متفاوت است ولي پدر در آن برهه دست به خطر بزرگي زد. شهيد كلاهدوز از دانشجويان پدر محسوب ميشد و هفت سالي از پدر كوچكتر بودند. شهيد فلاحي نيز هفت سال از پدر بزرگتر بودند كه سلسله مراتب ايشان متفاوت بود. پدر به خاطر تشكيلات پنهاني فرد خطرپذيري بهشمار ميرفت. مرحوم سرلشكر سليمي مفسر قرآن بودند. به اعتقاد برخي ايشان براي خودش شيخي بود.
رابطه شهيد نامجو با كدام يك از انقلابيون بيشتر بود؟
با بسياري در ارتباط بوده و نمي توان به فرد مشخصي اشاره كرد. از مقام معظم رهبري تا شهيدان رجايي و باهنر، شهید بهشتی و آیت و عباسپور و ... را ميتوان نام برد. درباره پدرم از آقايان صالحي، حدادعادل و سايرين نيز خاطرات جالبي نقل شدهاست. همچنين شهيد بهشتي را به ياد دارم كه در خانه ما رفت و آمد داشتند.
اين گفته ها كه پدرتان به زبانهاي انگليسي و فرانسه تسلط داشته اند، صحت دارد؟
بله علاوه بر اين دو زبان به زبان عربي نيز آشنايي خوبي داشتند. در آن زمان تسلط به زبانهاي خارجي تا حدودي براي اهل علم الزامي محسوب ميشد. در منزل ما نوارهاي زبان انگليسي و فرانسوي همچنان موجود است. علت اينكه پدر به سمت يادگيري زبان فرانسه رفت، به مساله ادامه تحصيل ايشان برميگردد.
شهيد نامجو با بني صدر اختلاف نظر در بحثهاي تاكتيكي نداشت؟
در زمان جنگ اطلاعي از اختلاف نظر پدر با بنيصدر ندارم البته در خصوص مسائل نظامی اگرچه تحصیلات نظامی نداشت ولی فردی خودرای بود. در بحث رويكرد معتقدم كه اختلاف وجود داشتهاست. امام(س) برخلاف رفتار بنيصدر به ايده مشاوران نظامي اهميت ميداد و پشتيبان آنها بود. پدر با بني صدر روابط مناسبي نداشت. در انتخابات دوره نخست رياست جمهوري در محافل خصوصي از كانديداتوري بني صدر حمايت نكرد. در حاليكه بسياري روي بني صدر اتفاق نظر داشتند. يك مرتبه نيز پدر با بنيصدر تقابل داشت. رييسجمهور وقت در جريان حضورش در دانشكده افسري با شعار فرمانده كل قوا، خميني روح خدا مواجه شد. از اين جهت كه وي آن زمان فرمانده كل قوا بود شنيدن اين شعار برايش جالب نبود و با عصبانيت در حاليكه ميگفت در اين طويله را خواهم بست، از آنجا خارج شد. پس از آن پدر را مدتي توبيخ كردند. جريانشناسي پدر بسيار قوي بود.
شهيد نامجو چند فرزند داشتند؟
چهار فرزند، سه پسر و يك دختر كه به اشتباه برخي سايتها تعداد فرزندان خانواده ما را سه نفر اعلام كردند. برادر ديگر ما و فرزند اول خانواده كه سيد علي نام داشت بر اثر بيماري در سنين كودكي فوت كرد. پس از فوت فرزند اول خانواده خواهر ما متولد شد.
لحظهاي كه خبر شهادت را به خانواده اعلام كردند، به ياد داريد؟
يك مستند درباره شهادت پدر بهتازگي توسط آقاي دزفولي ساخته و در مهر نيز رونمايي شدهاست. مستند مذكور بيشتر يك تحقيق تاريخي بودهاست. جمعه صبح در مراجعت از عمليات ثامن الائمه آن سانحه رخ داد.
بهتازگي از ناخدا صمدي درباره پرواز هركولس سوالي پرسيده شد كه چرا هواپيماي حامل سران نيروهاي مسلح كشور نبايد از حيث فني بررسي شود كه ايشان در پاسخ آن صحبت را كردند، نظر شما درباره گفتههاي ناخدا صمدي چيست؟
بنده چندان با اين گفته موافق نيستم چرا كه خلبان آن پرواز زندهاست. در اين باره بايد احتياط صورت بگيرد. حرفي از جانب ما ممكن است روايات تاريخي 30 ساله را تغيير دهد. واقعيت امر اين است كه در آن زمان وزارت اطلاعات وجود نداشت و اداره دوم ارتش اين امور را برعهده داشت. بنده از رييس اداره دوم كه آقاي كتيبه نام داشت سوال كردم و ايشان نيز پاسخ دادند ما فرندچيپ براي بازگشت آنها به منطقه اعزام كرديم. فرماندهان از جمله رييس ستاد (شهيد فلاحي) و وزير دفاع(شهيد نامجو) براي اعلام گزارش عملیات شکست حصر آبادان و مراسم سردوشی دانشجویان دانشکده افسری مقرر شد به تهران بیایند. گويي چند بار نحوه مراجعت به تهران تغییر میکند. در اين بين يك نفر اطلاع ميدهد كه با همين هواپيما به تهران برگرديد. حالا اين شخص كه بوده هيچ اطلاعي در دست نيست. صولتي كه خلبان اين پرواز بود نيز اذعان كرد پس از حادثه من آسيب بسياري ديدهام و مدتي را نيز بازداشت بودم. به سبب شرايط بحراني جنگ اتفاقات و بی نظمیهایی رخ میدهد كه نميتوان آنها را عمد تلقي كرد. همچنين سه سال پيش به منطقه سقوط هواپيما در نزديكي كهريزك رفتم. در آنجا چند نفر از محليها را ديدم. يكي از آنها از پدرش نقل كرد كه صبحزود براي چراندن گوسفندان به خارج از روستا رفته كه در همان سحرگاه صداي انفجاري شنيدند كه پس از آن نوري را از زمين مشاهده كرده كه به سمت آسمان رفتهاست. اما بهدليل نبود اسناد نميتوان به گفته چند شخص استناد كرد. از طرفي كارشناساني از هند، كره و پاكستان براي مشخص كردن علت به ايران آمدند كه در نهايت نيز به نتيجه مشخصي نرسيدند. برخی نقل کرده اند كه كارشناسان خارجی گفته اند در كنار پيكر شهدا در هواپيما مواد منفجره كار گذاشتهشده كه باعث انفجار شده است. خلبان صولتي نيز در صحبتهايش از وقوع حوادثی در هواپيما سخن گفته كه پس از آن كنترل هواپيما از دستش خارج شدهاست. از زمانيكه برق قطع ميشود شهيد فكوري براي كمك و باز كردن چرخها به كابين ميرود. سيستم جغرافيايي محيط نيز مانع از فرود آنها ميشد. همچنين شنیده ایم يك سرلشكر عراقي كه اسير شده خواهان ملاقات با سران نظامي ايران شدهاست. گفته ميشود آن سرلشكر عراقي اسنادي را در دست داشته و به پدرمن داده كه اگر به دادگاههاي بينالمللي ارجاع ميشد تجاوزگري عراق اثبات و دولت بعث محكوم مي شدهاست. اين موضوع نيز اثبات نشده و تنها يك ادعاست. خلبان صولتي همچنين گفته اند كه پيش از پرواز دو نفر بهعنوان بازرس سمت راست هواپيما را بررسي كردهاند، با این عنوان که مبادا سلاحی مخفی شده باشد. آقاي صولتي ميگويد كه ممكن است توطئه از آنجا شكل گرفتهباشد. مادرم نقل ميكند توضيحات كارشناسان خارجي نيز در جمع خانواده شهداي آن پرواز اعلام شدهاست. 20 نفري در خلال اين حادثه جان سالم به در بردند. در كتابي كه توسط دانشگاه هاروارد به چاپ رسيده دليل سقوط هركولس ناشناخته ذكر شدهاست. بروز اين حادثه يك چالش امنيتي را در آن برهه ايجاد كرد. چرا كه سرنشينان آن افراد شاخصي بودند و علت حادثه نيز هيچگاه مشخص نشد.
اين اتفاق را بهعلت رخدادهاي سال 60 ميتوان به گروهك منافقين نسبت داد؟
بله؛ بعيد نيست كه توطئه از آنجا هدايت شدهباشد. من به ياد دارم يكي از ناخداهاي نيرو دريايي در اعترافاتش بيان كرد كه در برخي ترور افراد سرشناس دست داشته است.
از پدر شما وصيتنامهاي به يادگار ماندهاست؟
بله ولي تا به امروز در جايي منتشر نكردهايم. شهادت به عقاید شرعی، امانت های که نزد ایشان بوده و اعلام مبالغ بدهكاري اش يكي از مفاد آن وصيتنامه است.
بين همسواران شهيد، پدرتان با كدام يك ارتباط بيشتري داشت؟
تصاويري از پدر به خاطر دارم كه با شهيد فكوري ارتباط نزديكي داشتند. به استناد همان لحظه تصور ميكنم ارتباطشان با يكديگر بيش از ديگران بود، برخلاف اينكه رسته كاري آنها با يكديگر متفاوت است. همچنين ارتباط پدر با شهيد كلاهدوز نيز نزديك بود و به پيش از انقلاب برميگردد. افرادی مثل آقای رحیمی، مرحوم سلیمی، شهید اقارب پرست، آقای فروزان همه از دوستان شهید نامجو بوده اند که سابقه مبارزه و نقشهای برجسته ای در دفاع مقدس داشته اند.
پدر بههمراه شهيد كلاهدوز پيش از تشكيل سپاه پاسداران، پاسا را شكل دادند. شهيد محمد منتظري و آقای رفيق دوست در اين گروه حضور داشتند. اين تشكل زمينهساز تشكيل سپاه شد. سرگرد كلاهدوز در آن زمان به سپاه آمد.
با فرزندان كدام يك از شهداي هركولس ارتباط بيشتر داريد؟
با علي فكوري، حامد كلاهدوز و حمزه جهان آرا در ارتباط هستيم. فرزندان شهيد فلاحي در خارج از كشور حضور دارند.
بحث دستهبندي بين مردم و مطرح كردن ژن خوب و آقازادگي از نظر شما چه تاثيرات منفي بر جامعه مي گذارد؟
دستهبنديهايي اينچنيني از طرف آقازادهها خيانت به نظام است. در حال حاضر براي مثال ميگويم علي فكوري در سازمان كوثر بهعنوان كارمند فعاليت ميكند كه از لحاظ درآمدي و جايگاه، شرايط مطلوبي ندارد. حامد كلاهدوز تخصصش در سختافزار بود ولي در حال حاضر در زمينه فيلمسازي اشتغال دارد. فرزندان شهيد جهان آرا نيز در بخش خصوصي فعاليت دارند. هيچ كدام از حيث امتياز جايگاه خاصي نداشته اند. بنده نيز مشاور بهداشت و درمان بنياد شهيد بوده و خادم بازماندگان جبهه و جنگ هستم. برادرم نيز فوق ليسانس عمران دارند و فعال حوزه مهندسی عمران هستند.
در دوران دانشگاه فرزند شهيد بودن شما باعث نشد كه بنا بر تفكر غلط در جامعه مبني بر استفاده از سهميه خاص، هويت خود را پنهان كنيد؟
متاسفانه بنده از سال 84 به مسئولان بنياد شهيد فرهنگسازي در اين زمينه را خاطرنشان كردهام. جالب است بدانيد كه سهميه شاهد اضافه بر سازمان در نظر گرفتهمي شود و ارتباطي با ظرفيت اصلي دانشگاهها ندارد. علاقهمند هستم كه اين موضوع را مخابره كنيد. اين مساله سازماندهي نشده و در سطح جامعه نيز بهخوبي مطرح نشده است. بنده بدون سهمیه در دانشگاه علم و صنعت قبول شدم كه پس از اعمال سهميه در دانشگاه تهران پذيرش شدم. از اينكه برخي ظرفيت پذيرش حقايق را نداشتند و تصور ميكردند كه حضور من جاي فردي را گرفتهاست، مکدر بودم ولی خوب مگر قبول شدن در دانشگاه علم و صنعت زمينه علمی قوی نمیخواست؟ بنده يك خاطره برايتان نقل ميكنم. سالها پيش يك پژو راكه بهتازگي وارد بازار كشور شدهبود ثبتنام كرديم. از طريق يكي از دوستان وامي را ثبت نام و صرف خريد خودرو كرديم. بنده بنا بر نظر پدر دو سال زودتر به مدرسه رفتم. بهطور طبيعي نيز از ساير همسن و سالهايم دو سال جلوتر بودم. از اين رو دو سال زودتر براي رانندگي ماشين مهيا شدم و بسيار نيز از اين جهت خوشحال بودم. پس از آنكه ماشين را خريداري كردم يك روز به اتفاق برادرم به جايي رفتيم. در آنجا يكي از دوستان كه از قضا فرزند يكي از آقايان بود گفت مبارك باشه، پژو جيال ايكس را بهتان هديه دادهاند. برادرم نيز واقعيت را گفت. بعد از مدتي برادرم اين مساله را به مادر مطرح كرد و به ياد دارم كه مادر براي اين موضوع چقدر ناراحت شد و گريه كرد.
فردي لقب آقازاده به شما داده است؟
ما فرزندان شهيد وقتي دور هم جمع ميشويم، ميگوييم فرزندان اتوبانها و خيابانها كنار هم نشستهاند. برخي ميگويند ولي ما مشي و رفتارمان را بر اين اصل استوار كردهايم كه آقازاده به معنای منفی نباشیم. آقازاده به معنای رعایت یک سری خط مشیها و سیره ها در زندگی فردی و اجتماعی است که بر مسئولیت افراد میافزاید. بنده و برادرم سعي داشتيم كه همواره نسبت به اين موضوع واكنش نشان دهيم. بنده مدت طولانی اكراه داشتم كه خودرو خارجي سوار شوم چرا كه دوست نداشتم بگويند فلاني اين ماشين را سوار ميشود. ولي بهعلت هزينههاي بالایی كه صرف خودروی خود كردم و مرتب خراب می شد يك خودرو خارجي خريداري كردم. پدرم زماني كه وزير دفاع بود، فولكس قورباغهاي سوار ميشد. بهطور كل سعي داريم كه به شكل مناسبي رفتار كنيم.
با توجه به آنكه پدرتان با مرحوم سليمي در يك دوره در دانشكده افسري بودند، سطح ارتباط اين دو بزرگوار به چه شكل بود؟
مرحوم سليمي نقل ميكند كه سال بالايي پدرم بود ولي بنا بر دلايلي همكلاسي شدند. ارادت بسياري به يكديگر داشتند. سالي كه فرمانده كل ارتش شد بنده نيز در آن جمع كه نشان نصر به مرحوم سليمي اعطا شد حضور داشتم. ايشان هميشه ميگفت اگر پدرت بود در حال حاضر جاي من قرار داشت و من نيز از جايگاه ارتش و اوضاعش خيالم راحت بود. گاهي برخي حضور شخصيت هايي از جمله مرحوم سليمي یا همرزمان آنان در هياتهاي مذهبي را در پيش از انقلاب به انجمن حجتيه منسوب ميكنند که البته هدفی جز تخریب ندارند. كساني كه تيپ مذهبي داشتند به اين انجمن نسبت دادهميشوند.مادر نقل ميكند زماني كه پدر در حال رفتن بود از مادرم خواست دعا كند تا در شرايط جبهه تغيير حاصل شود.
بودجه بنيادشهيد براي رسيدگي به جانبازان، ايثارگران و خانواده شهدا كافي است؟
در بحث بهداشت و درمان با چالش جدي رو به رو بودهايم. در دوره گذشته 1150 ميليارد تومان دولت به بيمه ايران بدهي داشتهاست. به همين علت از لحاظ بودجه ميتوانم بگويم كافي نبودهاست.
عموي شما سيد رسول نامجو در چه زماني به شهادت رسيد؟
پدر به همراه برادرش سيد رسول نامجو كه مهندسي صنايع از انگلستان داشت در پرواز هركولس به شهادت رسيد. شايد كملطفي تاريخ باشد كه اين اتفاق را مخابره نكردهاند. گفتهميشود كه عموي بنده مديرعاملي چسبملي را كه از زيرمجموعه هاي شركت ملي بوده برعهده داشتهاست. اين كارخانه به صورت اسمي چسب ملي نام داشت درحاليكه در آن برهه مسئوليت توليد برخي ادوات نظامي بر عهده آن بودهاست. رسول زماني كه انقلاب به ثمر نشست در انگليس بود و در تشكلهاي اسلامي دانشجويان فعاليت داشت.
در پايان اگر صحبتي مانده در خدمت هستيم.
خلأ اين جماعت(شهدا) پس از سالها بيش از پيش احساس ميشود. مشي، تفكر و اخلاص آنها زبانزد بود و بايد بيشتر به آن پرداختشود. آنها از جانشان كه بالاترين داراييشان بود گذشتند. در بعد ملي و در بعد ديني افرادي با اين ويژگي ارزش خاصي دارند. به اعتقاد من ژن خوب همين شهدا هستند؛ افرادي كه سعي داشتهاند در كارشان براي جامعه موفق باشند بايد الگو قرار گرفته بشوند. اگر همه ما از خودمان تغيير را شروع كنيم بسياري از مشكلات حل خواهد شد. همه مسائل برعهده دولت نبوده و نيست. بنده پدر را نديدم ولي بسيار با شخصيت او ارتباط قلبي برقرار كردهام. از سوالات و مطالعهاي كه با ديد كاوشگري در بحث انتخاب سوالات داشتهايد و همچنين فرصتي كه براي ما فراهم كرديد كمال تشكر را ميكنم.
سایر اخبار این روزنامه