همه کاسه‌ کوزه‌ها را سر بانک‌ها نشکنیم

غلامرضا کیامهر- بانک‌های ما در فضای اقتصادی، اجتماعی عجیبی فعالیت می‌کنند و مدت‌هاست به ‌سیبل بزرگ و دم‌دستی برای سیل حملات و انتقاد‌های وزیر و وکیل و صنعتگر و تولید‌کننده و امثال من روزنامه‌نگار تبدیل شده‌اند. تو گویی همه مشکلات اقتصادی و اجتماعی که امروز در کشور وجود دارد، به وسیله بانک‌ها ایجاد شده است.
تولید‌کنندگان و فعالان اقتصادی شب و روز از نرخ بالای سود تسهیلات بانکی و عدم همکاری بانک‌ها با کار‌آفرینان و سرمایه‌گذاران می‌نالند، مردم عادی بانک‌ها را به قائل شدن تبعیض در پرداخت وام متهم می‌کنند و کارشناسان اقتصادی در مصاحبه‌ها و سخنرانی‌های خود بنگاه‌داری بانک‌ها را مورد انتقاد قرار می‌دهند‌ یا مدعی می‌شوند که بانک‌ها منابع خود را به جای پرداخت وام به کار‌آفرینان و گره‌گشایی از کار مردم، صرف فعالیت‌های سود‌آور تجاری، برج‌سازی و ساخت پاساژ و مراکز تجاری می‌کنند. دامنه انتقاد از سیر تا پیاز عملکرد بانک‌ها به جایی رسیده که حتی بعضی از منتقدان سخن از ورشکستگی بانک‌ها به میان می‌آورند و به ابراز نگرانی نسبت به آینده نظام بانکی کشور می‌پردازند. اگر این روند ادامه پیدا کند دور نیست که منتقدان نگاه افزایش بی‌وقفه قیمت‌ها، فرار مغز‌ها، مفاسد اداری و اقتصادی، نرخ بالای بیکاری، افزایش آمار طلاق‌های زود‌هنگام و مشکلات اقتصادی و اجتماعی دیگری از این دست را هم به عملکرد بانک‌ها نسبت دهند. اما مایه نهایت شگفتی است که مشاهده می‌کنیم با وجود چنین فضای ملتهب و پر‌انتقادی که نسبت به بانک‌ها وجود دارد، بانک‌ها بی‌آنکه واکنشی از خود بروز دهند، همچنان به فعالیت‌های خود ادامه می‌دهند، نیرو استخدام می‌کنند، دست به ابداع خدمات و محصولات ابتکاری جدید می‌زنند، هنگام وقوع بلایای طبیعی مانند سیل و زمین‌لرزه در راستای مسوولیت‌های اجتماعی خود، به یاری سیل‌زدگان و زلزله‌زدگان می‌شتابند. در مناطق محروم کشور برای مردم مدرسه و درمانگاه می‌سازند و انواع و اقسام دیگر خدمات اجتماعی و فرهنگی را متناسب با مقتضیات زمان‌ در گوشه و کنار کشور انجام می‌دهند‌. شگفت‌انگیز‌تر آنکه اخبار و گزارش‌های مربوط به این قبیل خدمات و عملکرد‌های بانک‌ها در همان صفحات روز‌نامه‌ها که مقالات و مصاحبه‌های منتقدان بالا و پایین عملکرد بانک‌ها به چاپ رسیده، درج می‌شود و مردم آنها را می‌خوانند اما منتقدان معمولا چشم خود را روی این بخش از عملکرد بانک‌ها می‌بندند و کلامی در‌باره آنها بر زبان نمی‌آورند. در این میان نکته مهمی که منتقدان نظام بانکی به آن توجه نشان نمی‌دهند این است که بانک‌ها در جامعه ما تافته جدا بافته و مبرا از جریان عمومی ضعف مدیر و سوء‌عملکرد‌ها‌یی که در همه سازمان‌ها و نهادها وجود دارد نیستند که دست بر قضا اگر آن سوء‌مدیریت‌های عمومی خصوصا در دستگاه‌های دولتی ما وجود نمی‌داشت، ای بسا امروز بانک‌های ما عملکرد به مراتب بهتری از خود نشان می‌دادند. اگر پدیده رانت و رانت‌خواری در جامعه وجود نمی‌داشت و رانت‌خواران و ویژه‌خواران به روش‌های مختلف از سر‌و‌کول دولت بالا نمی‌رفتند، یقینا نظام بانکی و بانک‌های ما دست باز‌تری برای گره‌گشایی از کار مردم و کار‌آفرینان و فعالان اقتصادی پیدا می‌کردند. آن همه سوء‌تدبیر و سوءمدیریت و رانت‌خواری را نادیده گرفتن و گناه همه بدبختی‌ها و معضلات بی‌شمار اقتصادی مملکت را یکسره به پای بانک‌ها نوشتن کاری است که انجام آن از هر کسی ساخته است. تاسف‌‌انگیز‌تر از همه آنکه منتقدان یکسو‌نگر نظام بانکی در گفته‌ها و نوشته‌های خود هیچ تفکیکی میان بانک‌ها قائل نمی‌شوند ‌این در حالی است که امروز در کنار چهار، پنج بانک دولتی که به خاطر دسترسی به منابع دولتی خیال‌شان از بابت جذب منابع آسوده است، حدود 20 بانک و موسسه اعتباری زیر نام و عنوان خصوصی در کشور فعالیت می‌کنند که افزون بر 60 درصد این بانک‌ها و موسسات اعتباری به نهاد‌های نظامی یا سازمان‌ها و بنیاد‌های دولتی و شبه‌دولتی بر خوردار از موقعیت ویژه تعلق دارند و شمار اندک بانک‌های دیگری از این گروه که با سرمایه اشخاص حقیقی و حقوقی خصوصی تاسیس شده‌اند، در شرایطی نا‌برابر با بانک‌های دولتی و بانک‌های خصوصی خاص، دارند فعالیت می‌کنند. بانک‌هایی که گرانیگاه اصلی ادامه حیات آنها را سپرده‌های مردم تشکیل می‌دهد و بعد از ایجاد هر تکانه‌ای در سپهر اقتصادی کشور که نمونه آن را در این روز‌ها در بازار پر‌تلاطم و بی‌سر‌انجام ارز شاهد هستیم، بخش مهمی از این سپرده‌ها از خزانه بانک‌های خصوصی کوچ می‌کنند و راهی بازار ارز می‌شود. بانک‌هایی که تکلیف سیر تا پیاز وظایف آنها را از نرخ سود سپرده و تسهیلات گرفته‌ تا تعداد شعب، مدیر عامل و اعضای هیات‌مدیره بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار تعیین می‌کند و خود مدیران آنها دارای اختیارات چندانی نیستند، بانک‌هایی که دولت با واگذاری بنگاه‌های نیمه جان خود بابت بدهی‌هایش، بنگاه‌داری را به آنها تحمیل کرده است و حالا من منتقد به جای آنکه دولت را به خاطر شیوه پرداخت بدهی‌هایش به بانک‌ها مورد انتقاد قرار دهم، خیلی راحت بانک‌ها را به بنگاه داری متهم می‌کنم. بله، یقینا در کارنامه بانک‌های ما کم و کاستی‌ها و ایراد‌های کوچک و بزرگی وجود دارد، اما به اعتقاد نویسنده وقتی زبان به انتقاد از عملکرد بانک‌ها می‌گشاییم اولا به حکم منطق باید برای هر گروه از بانک‌های موجود حساب جداگانه‌ای باز کنیم. ثانیا نباید این واقعیت را از یاد ببریم که با وجود همه ایراد‌هایی که به مدیریت یا عملکرد این بانک‌ها وارد است، در شرایطی که کشور و جامعه از بحران شدید بیکاری رنج می‌برد، هر یک از بانک‌های دولتی خصوصی و خصولتی ما برای هزاران زن و مرد تحصیلکرده و دانشگاه رفته ایرانی در حوزه‌های مالی و اقتصادی و مدیریتی و حوزه‌های مرتبط دیگر اشتغال مستقیم در سراسر کشور ایجاد کرده‌اند و با وجود محدودیت‌های دیگر منشا ایجاد ده‌ها هزار اشتغال غیر‌مستقیم در کشور بوده‌اند ضمن آنکه نقش امانتداری سرمایه و سپرده‌های کوچک و بزرگ مردم را با پرداخت نرخ سودی که آن‌را هم بانک مرکزی تعیین کرده است، ایفا می‌کنند. بانک‌ها در عین حال یکی از بزرگ‌ترین تامین‌کنندگان درآمد‌های مالیاتی برای دولت هم هستند. بنابر‌این منطق و انصاف فردی و اجتماعی حکم می‌کند که هنگام بر‌شمردن نقاط ضعف مدیریت و عملکرد بانک‌ها شجاعت بازگو کردن نقاط قوت و خدماتی را که همین بانک‌های اکثرا مسلوب‌الاختیار برای جامعه، اقتصاد خانواده‌ها و اقتصاد کشور انجام می‌دهند را داشته باشیم و به گونه‌ای ننویسیم و سخن نگوییم که ته مانده اعتماد مردم نسبت به نظام بانکی خصوصا بانک‌هایی که با سرمایه مردم تاسیس شده‌اند، به کلی خدشه‌دار شود که دامنه این خدشه‌دار شدن‌ها به بیرون از مرز‌های ما هم گسترش پیدا خواهد کرد.