روزنامه جوان
1396/12/22
دروغگو مثل فعال اصلاحطلب دروغپرداز مثل شبکه ملکه انگلیس
در روزهاي اخير انتشار دو خبر در فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي و سپس راه يافتن آن اخبار به رسانههاي رسمي جنجالهاي زيادي را درست كرد و نكته مهم آنكه هر دو خبر كمي بعد تكذيب شد. تكذيبيهها البته به روال اين مدل اخبار به قدر اصل خبر ديده نميشوند و كمتر هم منتشر كنندگان خبر دروغ اوليه پي ديده شدن تكذيبيهها هستند. دروغها اغلب با هدف خاصي و حتي با علم يا حداقل ظن دروغ بودن و بدون شواهد كافي مبني بر صدق آن منتشر ميشود؛ بنابراين تمايل منتشر كنندهها چندان هم بر انتشار تكذيبيهها نيست. مشكل اصلي اما آن است كه اين روزها رسانههاي رسمي هم تحت تاثير دروغهاي فضاي مجازي قرار گرفتهاند و گرچه يكي از وظايف رسانه بررسي صحت و سقم اخبار است، بدون هيچ بررسي شواهد و قرائني، اخبار غيرموثق شبكههاي اجتماعي را منتشر ميكنند. احضار خردسالان به دادسرا! مسعود كاظمي خبرنگار سابق روزنامه اصلاحطلب شرق و سردبير كنوني ماهنامه صداي پارسي است و همين عنوان به اضافه اين نكته كه محتواي اخبار او عليه جريان انقلابي و به نفع ليبرالهاست، براي بي بي سي و بسياري از كاربران فضاي مجازي كافي است تا دروغهاي او به عنوان خبر درج شود. شنبه شب پس از صرف شام! او در خبري عجيب مدعي شد دختربچههايي كه در جشن جنجالي شهرداري در برج ميلاد رقصيده بودند، به دادسرا احضار شدهاند و 10 ساعت بازجويي شدهاند و شناسنامه آنها بررسي شده تا ببينند 9 سال شدهاند يا خير! اين خبرنگار ادعا كرده بود خودش با مادر يكي از اين دخترها صحبت كرده است! اين توئيت در همه جا پخش شد و بيبيسي فارسي هم خبر احضار كودكان به دادسرا را منتشر كرد. اما فقط كمي انديشه لازم بود تا بپرسيم چه اتفاق خاصي به لحاظ امنيتي روي داده و كدام بخش پرونده جشن مبتذل شهرداري پنهان است كه نياز به 10 ساعت بازجويي دارد؟ از سويي مگر كودكان هم به دادسرا احضار ميشوند؟ يك حقوقدان همان شب توئيت زد كه «اگر اين آقا خبر درست داده باشد، تحليلش اشتباه است. اين اطفال نابالغ و نوجوانان زير 18 سال طبق قانون به دادسرا نميروند، و اگر جرمي مرتكب شده باشند، مستقيماً به مجتمع مخصوص خود ميروند و نه دادسراي ارشاد. مگر براي اطلاع از جرمي كه بزرگسالان مرتكب شدهاند.» كسي اما نخواست حرف حقوقي و قانوني را بشنود. خبر در توئيتر چرخيد و چرخيد و در نهايت سر از سايت و كانال تلگرامي بي بي سي فارسي درآورد! نكته ديگر آنكه لزومي به بررسي سن آن دختران هم نبود چون ایراد اصلی به برپایی یک مجلس نامتعارف بود. تکذیب شد اما چه سود! فردايش اما خبر تكذيب شد. يك منبع آگاه در پليس احضار و بازجويي و گرفتن شناسنامه دختربچههاي حاضر در برج ميلاد را دروغ خواند. مسعود كاظمي توئيتش را حذف كرد و از قول مادر آن دختر نوشت: «دليل حضور ما در وزرا به خاطر اتفاقات برج ميلاد نبود؛ بلكه من در روز 8 مارس در ميدان انقلاب توسط نيروهاي لباس شخصي بازداشت شدم و از آنجايي كه بچه با من بود، او را هم به وزرا آوردند. سوالهايي هم كه از ما شد ارتباطي با موضوع برج ميلاد نداشت.»به همين سادگي جمع زيادي در نشر يك دروغ همكاري كردند بدون آنكه ذرهاي به اهميت آنچه بازنشر ميكنند، توجه كنند. اين خبرنگار پيش از اين هم در روزنامه شرق گزارشي از يك بيلبورد شهرداري تهران عليه سفر وزير خارجه فرانسه به تهران نوشته بود كه اصلاً آن بيلبورد در خيابانهاي تهران وجود خارجي نداشت و صرفاً پوستر طراحي شده براي يك فيلم بود كه در هيچ جايي هم منتشر نشد. مسعود كاظمي، آن زمان و وقتي دروغش آشكار شد، گفت كه خودش بيلبوردي را نديده است و به اعتماد فضاي مجازي و گفتههاي برخي خبرنگاران اقدام به نوشتن چنين گزارشي كرده است: «با دوسه نفر از همكاران گپي زديم و تصميم گرفتم گزارش بنويسم. در همون بين يكي از همكاران گفت اگر اشتباه نكنم چنين پوستري (تاكيد ميكنم پوستر) را در مترو ديدم. » به همین سادگی! علي عليزاده در همين زمينه در توئيتي نوشت: «بازداشت خردسالان رقصنده برج ميلاد مثل توپ صدا ميكند. سلبريتي و جامعهشناس براي ابراز انزجار بسيج ميشوند و به زندگي در ايران لعنت ميفرستند. توپخانه ايرانستيزي يكبار ديگر روان ايرانيان را ناامن و به آنها نفرت از خود تزريق كرده. ۲۴ساعت بعد خبر در سكوت تكذيب ميشود. به همين سادگي!»
محمدرضا باقري هم مينويسد: «به خدا قسم اگر صنف درست و حسابي مطبوعات تو كشور داشتيم، كسي بعد از انتشار خبر دروغ بازجويي از دختربچههاي برج ميلاد، نميتونست حتي روزنامه نگار باشه، چه برسه به اينكه سردبير باشه. متأسفانه شغل ما رسانهايها حرمت ندارد. » و ... دروغ تخريب خانه خانواده معلول سه نفره در نمونهای دیگر، عصر جمعه گذشته يك رسانه محلي عكسي تاثر برانگيز از سه معلول بر ويرانههاي يك خانه تخريب شده منتشر كرد كه در فضاي احساسي پس از ديدن عكس، به سرعت دست به دست چرخيد و شنبه و يكشنبه در رسانههاي رسمي كشور كار شد. خبر اينگونه بود كه شهرداري اروميه خانه اين خانواده معلول را تخريب كرده است. سياه نمايي عليه كل كشور و نظام و انقلاب به راه افتاد. همه انسانيت را زير سوال رفته ديدند و فريادها بپا خاست. اما اصل ماجرا چه بود؟ شهرداري اروميه طي اطلاعيهاي اصل قضيه را بازگو كرد و نشان داد كه رسانهها در ماجراي شهرك ايثار فريب خوردند: «از چند روز پيش تخلف يك پيمانكار در محدوده سه راهي ايثار( خ شهيد اسماعيل زاده) كه در مسير خيابان هم بوده است، به سازمان پيشگيري گزارش ميشود كه مأموران به محل مربوط مراجعه ميكنند و با مقاومت و حاشيهسازي آن پيمانكار روبهرو ميشوند. صبح جمعه مأموران سازمان پيشگيري كه به اتفاق مأموران نيروي انتظامي و حكم قانوني، قانون را اجرا ميكنند و در آن لحظه هيچ نفري يا افرادي به عنوان ساكن ديده نميشود و بعد از آن به اداره بر ميگردند. ساعتي بعد بنا بر گزارش اهالي، فرد پيمانكار با سوءاستفاده سه شهروند معلول (كه بنا بر تحقيقات صورت گرفته ساكن منطقه كشتارگاه هستند) را آنجا آورده و اقدام به تصوير برداري از حالات مختلف آن معلولان ميكنند (كه در تصاوير همپيداست خانمي كه به سوي خانه توسط چند مرد در حال انتقال است) و در نقشهاي دور از اخلاق، خانه را كه در اختيار فرد پيمانكار است به اين خانواده منتسب ميكنند و اقدام به مظلوم نمايي در كانالهاي تلگرامي و تهييج احساسات شهروندان ميكنند. حال بايد پرسيد چرا بدون اطلاع كافي اين امر به شهرداري منتسب و حتي بعد اقدام شايسته شهردار در عذرخواهي از شهروندان كه اين روزها رسمي فراموش شده در بين مسئولان است، منتظر گزارش شهردار نميشوند و دنباله رو مطامع سياسي خود ميشوند. »
در چنين فضايي هر خبري را ميشود منتشر كرد؛ به هر هدفي ميشود رسيد وقتي رسانههاي رسمي هم كه وظيفه بررسي راست و دروغ اخبار را دارند، خود فريب خورده شبكههاي مجازي باشند؟ آيا براي رسانهها تماس با شهرداري اروميه و بررسي اين خبر غيرممكن بود؟ مطابق احاديث ما شعبهاي از دروغگويي آن است كه هر چه را ديديم بازنشر كنيم. اين زنگ خطر رخنه شبكههاي مجازي در رسانههاي رسمي است. در واقع به جاي آنكه رسانهها به شبكههاي مجازي خط بدهند، اين فضاي مجازي است كه دارد به رسانههاي ما خط ميدهد. با اين روند رسانهها بيش از پيش اعتبار خود را از دست خواهند داد. آيا قرار است ناشر دروغها باشيم يا برملا كنندگان آنها؟ تصميم ما هويت ما را خواهد ساخت.
سایر اخبار این روزنامه
سکوي تماشاگران ديدنيتر از ميدان بازي!
سکوي تماشاگران ديدنيتر از ميدان بازي!
دروغگو مثل فعال اصلاحطلب دروغپرداز مثل شبکه ملکه انگلیس
كدام توليد؟ كدام اشتغال؟
شکست طرح B غرب در غوطه شرقی
ظريف به دنبال باد ميدود
توكلي در دفاع از قانون تهديد کرد!
آيتالله شاه آبادي دارفاني را وداع گفت
چاپ هفتم «از آخر مجلس» با طرح جلد جديد در كتابفروشيها
اعزام 1347 گروه جهادي در نوروز 97 براي خدمترساني به مستضعفان
خروج اشياي تاریخی از انبار موزه ملی در دوران بقایی
خروج اشياي تاریخی از انبار موزه ملی در دوران بقایی
ادغام 6 مؤسسه پولي و مالي در 2 بانك
حمله به مراکز دیپلماتیک ایران به اتریش رسید
شمخاني: تعرض به سفارت ايران، خوش خدمتي لندن به عربستان بود