روزنامه آفتاب یزد
1396/12/17
سوگنامهای برای کودکان کار
آفتاب یزد- سمیرا نوری: موضوع کودکان کار همواره از آن دست موضوعاتی بوده که بسیاری نسبت به آن حساسیت و دلسوزی نشان دادهاند و از لزوم رسیدگی به وضعیت این کودکان سخن گفتهاند. وضعیت این افراد هر کسی را ناراحت میکند. شاید برای شما هم پیش آمده باشد که با دیدن این کودکان آهی از ته دل بکشید و حتی چند جملهای هم از سر دلسوزی بر زبان بیاورید. یا اینکه برای کمک کردن به آنها اجناسشان را حتی اگر به دردتان نخورد خریداری کنید. ولی گره کار این کودکان با دلسوزی و آه کشیدن باز نمیشود. تنها یک رسیدگی مداوم و کارآمد است که میتواند وضعیت آنها را بهبود دهد. در مورد رسیدگی به وضعیت کودکان کار حرف و حدیث بسیار است. رسیدگی نیمبندی که سالهاست صدای بسیاری از فعالان حقوق کودک و جامعهشناسان را درآورده است. حال خبر میرسد که همین رسیدگی دست و پا شکسته نیز دچار اما و اگر شده است و معلوم نیست سرانجامش چه شود. ناهید خداکرمی عضو شورای شهر در این باره در گفتوگو با ایلنا گفت: «با توجه به شرایط فعلی کشور و بدهی عظیمی که شهرداری دارد، وضعیت رسیدگی به این موضوع هرچند که انجام میشود، اما مطلوب نیست.»کل جامعه در خطر است
این روزها سخن از بدهیهای شهرداری بسیار میرود. ظاهرا این بدهیها تاثیرات زیادی بر شرایط شهرداری گذاشته است؛ تعدیل نیرو، افزایش قیمت بلیت مترو و حالا هم احیانا با مشکل روبهرو شدن رسیدگی به کودکان کار. اما این آخری چیزی نیست که به راحتی بشود از کنارش رد شد. وضعیت ناراحتکننده کودکان کار میتواند افزون بر خود کودکان، موجب آسیب دیدن سایر اعضای جامعه نیز شود. این آسیب به ویژه در حوزه بهداشت میتواند بسیار آسیبزا باشد. خداکرمی در این خصوص افزود: «مسئله اتباع بیگانه به دلیل جنگ و فقر در کشور ما وجود دارد و این افراد در حاشیه شهر تراکم بالاتری دارند، این مسئله به دلیل فعالیت سازمان امور پناهندگان، سازمان ملل و وزارت کشور ربطی به شهرداری و کمیسیون سلامت ندارد، با این حال شهرداری همواره تلاش کرده است که مسائلی را که مرتبط با حضور اتباع است؛ به خصوص مسئله کودکان کار را در حد مقدورات حل و فصل کند. با توجه به طرح تحول سلامت تا جایی که اطلاع دارم تمام مراکز بهداشتی در سطح یک این افراد را پذیرش میکنند؛ همچنین اورژانس نیز با این تفکر که این افراد اتباع هستند مانع از پذیرش نمیشود؛ بنابراین مشکلی از نظر پذیرش وجود ندارد.»
وزارت کار رسیدگی کند
پس شهرداری با وجود این که در این زمینه وظیفهای ندارد، اما اقدام به رسیدگی به این شرایط کرده است. در این خصوص با امانالله قرایی جامعه شناس گفتوگویی انجام دادیم. قرایی میگوید: «وضعیت بهداشت جامعه به عهدهی دولت و وزارت بهداشت است. وقتی از بیمه سلامت حرف میزنند پس باید به مردم امکانات دهند.
رسیدگی به افراد فقیر، کارتن خواب و زباله جمعکن به عهدهی دولت است. وظیفهی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است. این افراد فرزاندان این مملکت هستند، ولی پول ندارند. به این افراد باید کارت شناسایی داده شود تا بتوانند به بیمارستان مراجعه کنند. حتی پزشکان جوانمرد و قسمخورده باید به طور رایگان اینها را بپذیرند. وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی همانگونه که از نامش مشخص است باید به وضعیت کودکان، سالمندان، بازنشستگان و بیخانمانها رسیدگی کند. پس برای چه بودجه میگیرند؟
باید به افرادی که دستشان خالی است رسیدگی کنند. وزارت بهداشت هم باید بیمارستانها را موظف کند که درمان این اشخاص را رایگان انجام دهند. پدیدهی کودکان کار در تمام دنیا وجود دارد. شاید در کشور ما معضل جدیدی باشد، ولی دولت باید رسیدگی کند. حتی پزشکان نیز باید براساس اصول جوانمردی و انسانیت به وضعیت درمان این افراد توجه نشان دهند. حتی اگر این کودکان کار از اتباع بیگانه باشند، باید نخست درمان شوند و سپس به کشورهایشان بازگردانده شوند. مشکل اتباع بیگانه مربوط به حالا نیست. در گذشته در دروازه را باز گذاشتند و اینها به کشور آمدند. ولی حالا از انسانیت به دور است که اینها در وضعیت بد سلامت و بهداشت از کشور خارج شوند. نمیشود به درمان اینها بیتوجه بود و سپس گفت که اینها در گوشهی خیابان مردند. اگر به وضعیت سلامت این افراد رسیدگی نشود، برای همهی افراد جامعه بیماری ایجاد میشود. کسی که زباله جمع میکند به راحتی مبتلا به انواع بیماری میشود و آن را به بقیه سرایت میدهد. پس به سود ایران و کشورهای همسایه است که اینها اول درمان شوند و سپس به کشورهایشان برگردانده شوند. وقتی میگویند پنجاه میلیون نفر تحت پوشش بیمهی سلامت قرار میگیرد، پس باید به وضعیت کودکان کار نیز توجه شود. شهرداری در بعضی از مناطق این افراد را سازماندهی کرده و برای آنان خانه درست کرده است، در حالی که در این خصوص وظیفهای ندارد. دولت و سازمانهای زیردست آن از جمله وزارت تعاون و وزارت بهداشت این وظایف را بر عهده دارند. در حال حاضر تهران مرکز متکدیان شده است. زیرا شهرستانها زیر بار این مسئولیت نمیروند. متکدیان در جامعه رها شدهاند بدون اینکه کسی به وضعیت آنها رسیدگی کند. شهرداری برای این منظور درآمدی ندارد.»
شهرداری وظیفه تکلیفی ندارد
وضعیت کودکان کار تنها وضعی نیست که نهادهای مختلف سعی در شانه خالی کردن از وظایفشان در قبال آن دارند. بسیار پیش آمده که در مورد موضوعی چند نهاد و سازمان مسئول باشند ولی همین مسئولیت چند جانبه و ابهاماتی که در مورد آن وجود دارد، بیشتر باعث شده که هیچ کس نتواند یا نخواهد که به طور کامل به وظایفش عمل کند. یکی از بحثهایی که در مورد کودکان کار مطرح است، به کارگیری آنها توسط پیمانکاران شهرداری برای زبالهگردی است. خداکرمی در این باره به ایلنا گفت: «کودک کار یک معضل چند بعدی فراگیر است. اغلب آنها فرزندان مهاجرین هستند. برخی از این کودکان در جنگ پدر و مادر خود را از دست دادهاند و به دلیل شرایط بدی که داشتند به کشور پناه آوردهاند و جالب است که شرایط زبالهگردی آنها در کنار سبقهای که داشتند و پس زمینهای که موجب مهاجرت آنها شده است به اندازهای شدید بوده است که زبالهگردی را ترجیح میدهند که این فضای شهر را از نظر عاطفی، زیبایی، انسانی و اجتماعی دچار مشکل کرده است و راه حل را شهرداری و شورای شهر نمی تواند به تنهایی ارائه دهد ... پیمانکاران شهرداری بخش خصوصی هستند اما این مسئله را در نظر بگیرید که این کودکان نیاز به کار کردن دارند و جمعآوری آنها تبعاتی دارد، فرض کنید شهرداری این کار را ممنوع کند، نتیجه این میشود که این کودکان به کارهای زیرزمینی و بهرهکشی بردهوار سوق داده شده و به کارهای خطرناکتر مثل بهرهکشی جنسی یا بهرهکشیهایی که منجر به خشونت نسبت به این کودکان میشود منجر شود. این مسئله عمیق و چند بعدی است که در واقع در مدت کوتاهی حل
نمیشود.»
در همین خصوص ما با دیگر عضو شورای شهر الهام فخاری گفتوگو کردیم. فخاری میگوید: «براساس شورای اجتماعی کشور و شورای اجتماعی استان، هر یک از دستگاهها بخشی از مسئولیت حوزهی اجتماعی و آسیبها از پیشگیری تا سر و سامان دهی را بر عهده دارند. از نظر دستگاهی، شهرداری در این مورد وظیفهی تکلیفی ندارد. در بین دستگاه این امور به لحاظ محتوایی و برنامهای در حیطهی وظایف بهزیستی است. وظیفهی شهرداری تامین زیرساخت اجرایی ساماندهی است. سالهاست که فلسفه و زیرساخت فلسفی شهرداری به این سو تحول یافته که این نهاد یک نهاد اجتماعی و خدماتی است. پس بعد اجتماعی شهرداری پررنگتر از گذشته است و ما نمیتوانیم بگوییم که به ما ربطی ندارد؛ حوزهی اجتماعی از آسیب تا نشاط به کار شهرداری مرتبط است. در خصوص کودکان کار باید یک کار بین نهادی انجام داد. این بهترین حالت است. بهتر است مسئولیتهای بهزیستی با زیرساختها و حوزهی وظایف شهرداری در کنار هم قرار بگیرد تا بتوان در یک مدل هماهنگ و همگام کاری برای این بچهها
کرد.»
بهبود کیفیت زندگی کودکان کار
فخاری در پاسخ به اینکه چرا گفته میشود بهزیستی در این خصوص به وظایفش تمام و کمال عمل نمیکند میگوید: «ما نهاد ناظر بر بهزیستی نیستیم. به لحاظ محتوایی و برنامهای مسئلهی کودکان کار در حوزهی کاری بهزیستی است. اما شهرداری هم سالهاست که در این حوزه وارد شده است. کار شهرداری تنها جمع کردن پسماند و زباله، رنگ زدن در و دیوار و تمیز کردن خیابان نیست. نهاد مدیریت شهری به نهادی اجتماعی تبدیل شده است و حتما به وضعیت زنان سرپرست خانوار، کودکان کار و اقشار مختلف اجتماعی رسیدگی میکند. البته قطعا این رسیدگی به صورت الگوی شکستخوردهی صدقهدهی نخواهد
بود.
اتفاقا الگوهای مناسب سازی، بهبود کیفیت زندگی، برقراری عدالت اجتماعی، دسترسی به فرصتها و امکانات شهری را شهرداری میتواند انجام دهد و در این راه کاستیها و اشکالات را شناسایی و برطرف کند.» این روزها از بدهیهای شهرداری زیاد صحبت میشود. از الهام فخاری در خصوص که چقدر این بدهیها بر رسیدگی به وضعیت کودکان کار تاثیر گذاشته است، سوال کردیم، پاسخ داد: «ما در بودجه از این حوزه چیزی کسر نکردیم و حتی به طور ویژه به آن اشارهی مستقیم کردیم و تخفیفهای مشخصتری را پیشبینی کردیم. هرچند که متاسفانه به طور کلی رای جمع بر این بود که از حوزهی اجتماعی و فرهنگی بودجه را کسر کنند، اما سعی کردیم کمترین آسیب به بخش توانافزایی کودکان کار و مناسبسازی کیفیت زندگی آنان وارد آید.
اما اگر تا به امروز به این نتیجه رسیدیم که برنامهها سودمند و کارآمد نبوده است، باید برنامهها را دوباره بازبینی کنیم و مدلهای کار در شهر را بررسی کنیم. نباید اصل مسئله را انکار کنیم. باید به مسئله به شکل بهینه رسیدگی شود. کودک کار یک واقعیت اجتماعی ما است که نه فقط در کشور ما، بلکه در کشورهای دیگر نیز وجود دارد. نمیشود منکر وجود این افراد در جامعه شد. همچنین راه حل رویارویی با این مسئله تحقیر، تضعیف یا حتی کار رسانهای کردن دربارهی آنان نیست. مهمترین کار این است که کیفیت زندگی آنان را با کمک کردن به ایجاد زیرساختها و فعال شدن پایگاههای چند مرحلهای که بهزیستی طراحی کرده و در شورای اجتماعی کشور مورد بررسی قرار گرفته، بهبود بخشیم. به جای این که مانند یک ماشین عمل کنیم و دنبال جمعآوری کودکان کار از سطح شهر باشیم باید به آنها اعتماد و اطمینان را هدیه کنیم و آنها را برای یاری گرفتن، توانمند شدن و اصلاح نظام خانوادهشان با خود همراه کنیم. ما سعی کردیم کمبود بودجه در این حوزهها تاثیری نگذارد. هرچند که در سال آینده قطعا در نظارت و ارزیابی برنامههایی که در حوزهی اجتماعی وجود دارد، دقت و سختگیری بیشتری خواهد شد. زیرا ما معتقدیم که باید هزینهها منجر به نتیجهی بهینه شود، هدررفت کم شود و اثربخشی و کارایی برنامهها باید پیشبینی و سنجیده شود. برنامههایی را که با هدف خوب و با هزینه برگزار میشود ولی اثربخش نبوده است را کنار میگذاریم و برنامههای مناسبتری را دستور کار قرار میدهیم. باید سختگیری و نظارتمان را در حوزهی اجرا بیشتر
کنیم.»
نظارت بر پیمانکاران شهرداری
فخاری دربارهی به کارگیری کودکان کار توسط پیمانکاران شهرداری میگوید: «حتما در این خصوص سیستم نظارتی شهرداری و مدل کار با پیمانکار مشکلی دارد که به راحتی و با خونسردی کودکان را به کار میگیرد. در عین حال اگر حوزهی پسماند برنامه و سیاستهای درستی داشته باشد، این حجم از پسماند نباید در کنار خیابانها و کوچهها به طور تفکیک نشده قرار بگیرد. نباید پسماند کالای مورد توجه واقع شود که عدهای بخواهند کارگران را برای جمعآوری آن، به کار گمارند. ما مدلهای موفق و درستی را در کشور خودمان در جمعآوری پسماند داریم؛ از جمله اصفهان و همدان. باید الگوی بیرون گذاشتن و مدیریت پسماند اصلاح شود. از دیگر سو در مورد پروتکلهای نظارت بر پیمانکارها در حوزههای مختلف باید دقتهای بیشتری داشته باشیم. اینها بخشی از کار شوراست و امیدوارم ما در ماههای آینده و تا پایان دورهمان به اصلاح نظام نظارت بر کار با پیمانکارها بپردازیم و صرفا به دنبال طرحها و مصوبات جدید نباشیم. باید پیگیری مصوبات قبلی، اصلاح نظارت بر پیمانکاران و سامانهای که بتواند ارزشگذاری درستی بر عملکرد پیمانکاران در حوزههای مختلف شهر داشته باشد، در اولویت شورا باشد. کسانی که کودکان را به کارگری میگیرند متهم
هستند.» هرچند که به کار گماری کودکان کار در بسیاری از کشورها رایج است، اما به هیچ وجه نباید با آن به عنوان پدیدهای جاری که عادی شده است برخورد کرد. همین عادی شدن است که انسان را بیحس میکند و به انفعال وا میدارد. چشم که به چیزی عادت کند، بیتفاوتی بر رفتار انسان حاکم میشود. کاش دست کم در مورد کودکان که از اقشار ضعیف جامعه هستند، چنین بیحسی و بیتفاوتی را اعمال نکنیم. بدین سان کودکان کار به شهروندانی سوگناپذیر تبدیل میشوند که کسی غمخوار آنها نیست. یا اگر هم غمخواری پیدا شود، تمام مهر و همدردیاش به آه کشیدن خلاصه
میشود.
سایر اخبار این روزنامه
سید علیرضا کریمی سردبیر
سعید زارع صفا روزنامهنگار
ابراهیم نکو کارشناس اقتصادی
ممنوع التصویری سیاسیون
ابراهیم نکو کارشناس اقتصادی
سولماز رضایی *
بابک خطی=طبیب و فعال اجتماعی
مثلث استیضاح
برهنگی برای جذب تبلیغ!
بن سلمان در سفر به انگلیس و آمریکا چه اهدافی را در سر میپروراند؟
گیر جدید به نجفی
سوگنامهای برای کودکان کار
فاکتور دو میلیارد تومانی آش نذری به اسم کار فرهنگی
برخی فکر میکنند سخنگوی مردم هستند
خانمهای خانه دار هم در صف دلار