سید علیرضا کریمی سردبیر

1- «دولت عصبانی» اصطلاح درستی برای دولت حسن روحانی نیست اما در عین حال قابل انکار هم نیست که دولت فعلی قدری زود رنج است.یعنی علیرغم آن که رئیس جمهور جزو خبرگان سیاست در جمهوری اسلامی است و سرد و گرم روزگار را بسیار چشیده لیکن در برخی بزنگاه‌ها‌ بی دلیل ترش می‌کند و برخی الفاظ را به کار می‌برد.اتفاقا مخالفان او هم همین را می‌خواهند؛اینکه حسن روحانی و همراهانش عصبانی شوند و از تعادل خارج گردند. به هرحال راه‌حل ساده آن است که گفته شود بهتر است دولتمردان بی‌توجه به پرخاش‌ها و بی انصافی‌ها‌ به امورات خود بپردازند.
2-البته نگارنده تمایل دارد کمی عمیق تر به ماجرا بنگرد.سال 92 وقتی حسن روحانی کلید خود را در قفل پاستور انداخت و درب را گشود نق زدن ها شروع شد.او هنوز کابینه خود را نچیده بود که
عده ای در جلسات همفکری و هم اندیشی خود در حال طرح ریزی برنامه ای بودند تا دولت وی 4 سال بیشتر عمر نکند وحتی کمتر.الحق هم خوب پیش رفتند.آنان به دلیل آنکه از امکانات بالایی برخوردار بودند تا بدانجا پیش رفتند که احتمال به دور دوم کشیده شدن انتخابات 96 وجود داشت و اگر تغییر لحن حسن روحانی در مشهد نبود چه بسا اکنون به جای ظریف ،
جلیلی در وزارت خارجه نشسته بود.فلذا امروز


رئیس جمهور و اطرافیان وی، نمی توانند مدعی شوند که این حجم از تاختن ها تازگی دارد.حسن روحانی در طول دولت اولش انواع و اقسام توهین ها را شنید و با آن روبرو شد هرچند عصبانی شد و از کوره در رفت اما بهرحال تجربه زیادی در این زمینه دارد.
3- پس پرسش مشخص است؛اگر این هجمه ها تازگی ندارد چرا اخیرا دولتی ها اینقدر عصبانی و ترش رو شده اند؟حسن روحانی چند روز پیش، برخی معترضان خود را «بی عقل» خواند و سخنگوی دولت نیز الفاظ جدیدی را در مورد یک نشریه مخالف به کار برده است.به نظر می رسد پاسخ پرسش فوق را باید در سخنان چند روز پیش اسحاق جهانگیری جستجو کرد.او گفته که به وی گفته اند سکوت کند و او گفته «چشم» اما به گفته خود ممکن است زیر این «چشم» خود بزند و مجددا موتور را برای افشاگری روشن کند.امر به «سکوت» و لبیک اسحاق جهانگیری به آن و به یکباره تغییر رویکرد و تصمیم جدید، نشان می دهد گویا توافقی و یا تفاهمی برهم خورده است.از لابلای سخنان معاون اول رئیس جمهور می شود فهمید تفاهمی میان دولتی ها و مخالفان صورت گرفته که از یکسو مخالفان دولت فیتیله انتقادات را پایین بکشند و از سوی دیگر دولتی ها نیز ضمن سکوت در قبال برخی واقعیات و مطالبات، مرزی را میان خود و حامیان موسم انتخابات بکشند.چندی پیش در راستای همین تفاهم بود که در کمال ناباوری رگه هایی از حمایت دلواپسان از حسن روحانی دیده شد و در قبال آن پاستوری ها نیز محافظه کار تر شدند.لیکن اکنون که بنده در حال نگارش این سطور هستم به نظر می رسد این تفاهم و یا قرار داد نانوشته میان مخالفان و دولتی ها به‌ هم خورده است.مشخص هم است که کدام طرف زیر میز زده است؛تندرو ها بارها ثابت کرده اند که اهل تفاهم و مدارا نیستند اما با این حال مشخص نیست
چه کسی یا کسانی زیر پای روحانی نشسته اند که
می شود به اصلاح طلبان پشت کرد و با این جماعت بست !
4-نمی دانم حالا دولت روحانی از این کرده خود پشیمان است یا خیر، اما مسلم است که عصبانی است.این دولت وارد معامله ای شده که نفعی نداشته است.معلوم هم نیست که اگر دنده عقب بگیرد حامیان سابق حاضر باشند برای او و دولتش مجدد کوپن خرج کنند.اما در عین حال ماهی را هم هر وقت از آب بگیرید تازه است؛دولت دوازدهم در این فقره مسیر را اشتباه برگزید و چه بهتر که بر روی ریلی قرار بگیرد که حامیان برای دفاع و حمایت رغبت نشان دهند و مردم نیز به دولت منتخب شان امیدوار گردند.