روزنامه فرهیختگان
1396/12/17
خانه جلال را خانه داستان کنیم، خانه نیما را خانه شعر
شش سال قبل در 18 اسفندماه، سیمین دانشور، نویسنده سووشون درگذشت. از سیمین دانشور و همسرش جلال آلاحمد خانهای به یادگار مانده است در دزاشیب. خانهای که چندین سال در حال بازسازی است تا همان شکل قدیمی را پیدا کند و با دیدنش یادمان بیفتد که روزی سیمین و جلال در همین خانه زندگی کردهاند. در اوایل این هفته گزارشی در مورد خانه نیما یوشیج منتشر کردیم خانهای که متروکه شده است و در همسایگی خانهموزه جلال و سیمین قرار دارد.به بهانه 18 اسفندماه، سالروز درگذشت سیمین دانشور به سراغ فرزاد رستمیفر، عضو هیات مدیره مهندسین مشاور آمود که پروژه بازسازی این خانه را به عهده گرفته است، رفتهایم تا برایمان از آخرین اتفاقات بازسازی خانه سیمین و جلال بگوید.
یک مقدار راجعبه خانه سیمین و جلال بگویید و اینکه کار را چهطور شروع کردهاید؟
طراحی معماری این خانه را جلال آل احمد انجام داده است. ما از اواخر سال 94 انجام مطالعات و تهیه طرح مرمت و احیای آن را آغاز کردهایم. اما متاسفانه به دلیل اختلافات مبنایی زیادی که با کارفرما داشتهایم سال اول کار به رفع اختلافنظرها سپری شد. مثلا کارفرما میخواست حیاط خانه را سرپوشیده کند اما بعد از مدتی متوجه شدم که میخواهند روی این ساختمان ساختمان دیگری بسازند.
امروز ما در مدیریت شهری با افرادی مواجه هستیم که به دلیل اینکه اجازه هزینهکرد حقوق عمومی دارند، خودشان را مالک معنوی و مادی موضوعات هم میدانند. به هر حال یک سال به بیپولی و بحث گذشت تا به این نتیجه رسیدیم که باید مظروف تابع ظرف بشود؛ نه کمتر و نه بیشتر. رسیدیم به جایی که تازه میتوانستیم کار را شروع کنیم. قبل از اینکه به گروههایی که میخواهند کار کنند سفارش دهیم، تعریف صورت مساله ماجرا به اندازه پیشنهاداتی که کار تخصصی ما بود و در موارد مشابه کار کرده بودیم اهمیت داشت. ضمن اینکه میخواستیم نهایت بهرهمندی از نتایج منفی و مثبت آسیبشناسیهایی را که قبلا انجام داده بودیم، ببریم.
موضوع را به این ترتیب تعریف کردیم که دامنه اثر این خانهموزه تا کجاست و ما چطور میتوانیم آن را سطحبندی کنیم و چطور میتوانیم موضوعات و ایدهها را به ترتیبی که بیشترین اثر را داشته باشند در این سه ظرف جانمایی کنیم. موضوع را به این شکل درنظر گرفتیم که این خانه در منطقه شمیرانات است و این منطقه در «اطلس جامعهشناسی»، فرودگاه بسیاری از روشنفکرها و مشاهیری محسوب میشود که دوره پرتلاطم پس از انقلاب مشروطه تاکنون را رقم زدهاند. مثال سادهاش همانطور که اشاره شد خانه پدر شعر نو ایران یعنی خانه نیما، در فاصله چند صدمتری همین خانه است. ما سه سطح تعریف کردهایم؛ یک مقیاس شهر، یک مقیاس منطقه و آخری مقیاس خانه. درست جایی که همه میخواستند کار را از آنجا شروع کنند ما باید ایدهپردازیمان را تمام میکردیم. گفتیم در مقیاس شهر، با منطقه شمیرانات کار داریم. پیشنهاد ما ایجاد یک مرکز محله بود؛ چون آنجا یک محله مسکونی است، ولی در ترکیب با خانه نیما میخواستیم به یک مرکز محله تبدیل شود، به طوری که زندگی شهری در این کانون با مزه شعر و ادب جریان داشته باشد؛ آنجا با رویکرد خانه شعر و اینجا با رویکرد خانه داستان.
در مورد کارکرد خانه در مقیاس محلی، طبیعتا آنجا خانه مسکونی نیست؛ چون هم جلال ترک دنیا کرده است و هم بانو سیمین. طبیعتا این خانه با تمام مفاهیمی که اشاره شد به عرصه عمومی سپرده خواهد شد. پس باید به صورت قانونی تغییر کاربری دهد. چون ما همیشه با تغییر مدیران مواجهیم، سمت و سوی تصمیمات کاملا عوض میشود.
پیشنهاد کاربری فرهنگی خانه چطور صورت گرفت؟
مالکیت این خانه متعلق به شهرداری است و من نمیدانستم که این مالکیت 10 سال آینده چه میشود. بنابراین پیشنهاد مهمی که مطرح شد این بود که به کاربری فرهنگی تغییر پیدا کند تا اجازه دخل و تصرف در آن وجود نداشته باشد. ممکن است بگویند ما خیلی جلال را دوست داریم و این خانه کوچک است و ما میخواهیم کارهای فرهنگی زیادی انجام دهیم؛ پس بیاییم اینجا یک ساختمان چهار طبقه بسازیم. به هر حال این نگرانی وجود دارد. این خانه به طور خلاصه از اواخر 1331 تا اواسط 1332 توسط جلال آلاحمد و به راهنمایی یک معماری ساخته شد که رد برنامهریزی و اجرای آن را در نامههایی که جلال به سیمین نوشته است میتوان دید. ما اینها را واکاوی کردهایم. سرفصلهای مهم را استخراج کردهایم و خیلی راحت مطمئن شدهایم که شروع به ساخت خانه چه زمانی بوده و چه زمانی به پایان رسیده است. آبانبار خانه، روز اول که ما وارد خانه شدیم اصلا قابل رویت نبود. از روی نامه و کتاب متوجه شدیم که اینجا یک آبانبار هم داشته است. همچنین یک حیاط بزرگتری که الان ساختمان دیگری در کنار آن ساخته شده است. البته در این مرحله بر اساس مطالعاتی که انجام دادهایم روی اسنادی که در کتابخانه وجود داشت، نقشهبرداری اولیه انجام شد. بنابراین وضعیت کنونی آن و در و پنجره و جزئیات فنیاش را بررسی و آسیبشناسی کردهایم و به این نتیجه رسیدهایم که الان کجا ایستادهایم. بعد از این مرحله پیشنهادی را به شرکت توسعه فضای فرهنگی مطرح کردهایم. پس از آن اجرای این پروژه و تامین منابع آن به عهده این شرکت گذاشته شد. مدیریت تغییر یافت و ما هم این مساله را مطرح کردهایم که اینجا باید تبدیل به یک خانه موزه شود؛ منتها نه یک خانه موزه مثل موارد دیگر.
خانه موزه شریعتی را 10 سال پیش دیدم. اگر بخواهم بدون گرایش حرف بزنم باید بگویم اگر این چیزها را نمیدانستم فکر میکردم شریعتی یک آدم بیکار و سیگاری بوده است! یعنی اگر کسی شریعتی را نشناسد و به این خانه بیاید و سپس به او بگویند شریعتی را تعریف کن، میگوید یک آدم بیکار بوده که در یک خانه خیلی معمولی زندگی میکرده است.
اینکه گفتم اینجا باید با یک رویکرد سیال و پویا تبدیل به خانه موزه بشود منظور چه بود؟ گفتیم که خانه جلال، خانه جلال و بانو سیمین بوده، منتها خانه جلال موضوعی مستقل از صرف جلال و صرف سیمین است؛ چراکه همزیستی این دو بزرگوار و تاثیرشان در تحولات اجتماعی و کار تخصصیشان سبب شده که جلال به علاوه سیمین باشد. بنابراین همان موقع به این نتیجه رسیدیم که بهذات و اصل خانه جلال و سیمین وفادار بمانیم.
یکی از نگرانیها برای این خانه این بوده است که نکند در حیاط خانه مثلا کافیشاپ یا برخی فضاهای تجاری طراحی شود و در کل آن بافت و حذف اصلی خانه را تحتالشعاع قرار دهد؟
خیر، صرفا سایبانی برای صرف چای در نظر گرفته شده است. در این میان جا دارد تشکر کنم از مدیرعامل و معاونت برنامهریزی شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری تهران به واسطه پشتیبانیهای بیدریغشان.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
هفته طلایی دانشگاه آزاد یها
ورود شورای عالی انقلاب فرهنگی به موضوع مدارس سمپاد
فقط وضع را بدتر کردند
صندوق نوآوری و شکوفایی باید تمام اعتبار را در اختیار نخبگان قرار دهد
اگر شهیدهمت امروز بود...
خادمان امام رضا(ع) پرچم خدمت به محرومان را در سراسر کشور برافراشتهاند
فرانسه معتدل؟ حداقل تاریخ بخوانید
خانه جلال را خانه داستان کنیم، خانه نیما را خانه شعر
در 29 اسفند نفت فقط روی کاغذ ملی شد
توپ سوال از رئیسجمهور در زمین لاریجانی
توپ سوال از رئیسجمهور در زمین لاریجانی
اقتصاد دیجیتال فضای جدید کسبوکار