سید علیرضا کریمی ‌ سردبیر

سخنان اخیر سخنگوی شورای نگهبان در گفتگو با روزنامه ایران تکان دهنده بود.او گفته است «مقام دولت سابق در جلسه بررسی صلاحیت آیت الله هاشمی در سال 1392 حضور داشته که ای کاش این دعوت صورت نمی گرفت.»
البته این گفته های مقام شورای نگهبان تمام ماجرا نیست. براساس گفته های مرحوم آیت الله هاشمی و سایر نزدیکان وی و ایضا برخی اخبار پیرامون آن جلسه، هدف اصلی و غایی مقام دولت احمدی نژاد
برای حضور در جلسه معروف بررسی صلاحیت هاشمی، صرفا اعلام خطر نسبت به رشد روزافزون رای این کاندیدای انتخابات تا مرز 90 درصد بوده است. در واقع او بیان داشته که اگر آیت الله از فیلتر رد شود و وارد کارزار شود هرچه او و دولت اش در 8 سال گذشته کرده اند پنبه خواهد شد.دیروز مسیح مهاجری روزنامه نگار باسابقه کشورمان به نیکی به این روند و بدعت اعتراض کرده است. او نوشته استقبال مردم از هاشمی چه ربطی به این مقام دولتی داشته و اصلا وی در چه جایگاهی بوده است که بخواهد برای مردم تعیین و تکلیف کند.از آن گذشته مگر غیر از این است که دولت فقط مسئول برگزاری انتخابات است و لاغیر لذا چگونه یک مقام دولتی به خود چنین اجازه ای داده که تا این حد به پیش برود و در کاری که مربوط به او نیست دخالت نماید!
بهرحال امروز نه آن مقام مسئول دیگر کاره ای است و نه آیت الله هاشمی در قید حیات.بلکه در دادگاه عدل الهی باید اگر حق کشی صورت گرفته، بررسی گردد و حکم آن اعلام و اجرا شود.اما در این میان نکته ای که به ذهن متبادر می شود دریافتن «حال» است .یعنی حالا که «گذشته» گذشته و غیرقابل بازگشت است حداقل اکنون و فی الحال را دریابیم.


بنابراین ارتباط بین سیاست یکسان‌سازی نرخ ارز و بودجه بی‌تردید امروز مصداق بارز برخی بی‌انصافی‌ها رویکرد مخالفان و منتقدان دولت در قبال حسن روحانی و تیم همراهش است.آری ؛دولت تدبیرو امید بی‌نقص نیست بلکه قصور و کاهلی داشته و برخی گاف‌های عجیب و غریب هم بروز داده اما برخی اعتراض‌ها‌ و نقد‌ها‌ چیزی جز مچ‌گیری و نق زدن نیست.
فی المثل در شرایطی که مقامات عالیرتبه کشورمان بر مومن و انقلابی بودن تیم مذاکره‌کننده تاکید و تصریح دارند اما کماکان برخی مخالفان تعابیر زشتی را به‌کار می‌برند و آنان را در ردیف جاسوس قرار می‌دهند.اسفبارتر اینکه همنوا با برخی مقامات روسی وزیرخارجه کشورمان را آدم آمریکا می‌پندارند واو را لعن می‌نمایند.
یا در مورد دیگر، اینکه برخی وعده‌ها‌ی اقتصادی محقق نشده شکی نیست و مردم در تنگنا قرار دارند تردیدی وجود ندارد اما اینکه القا گردد دولت دست روی دست گذاشته و کاری نمی‌کند هم نشانه بی‌تقوایی است. برخی رفتارها و مواجه‌ها‌ در قبال وضعیت اقتصادی از سوی منتصبان و منتسبین دولت قبل مصداق بارز سر در برف کردن است. این افراد در طول 8 سال، اقتصاد کشور را تبدیل به زمین برهوت و سوخته‌ای کرده اند و حالا به دولت روحانی فشار می‌آورند که چرا این زمین سوخته، آباد و خرم نمی‌شود. طبعا تا آن زمین از پلشتی‌ها پاک گردد، شخم زده شود، نهال کاری گردد، آبیاری شود و... زمان‌بر است. کاری که دولت قبل انجام داد خراب‌کردن بود که خیلی ساده انجام داد و تمام شد و حالا ساختن و بارور کردن این زمین کار دقیق و طاقت فرسایی را می‌طلبد.
البته همانطور که پیش از این گفته و تاکید شد دولت نمی‌تواند در زنگ حساب،انشاء بخواند چرا که جذابیتی برای مردم ندارد و جامعه می‌خواهد بداند حسن روحانی در طول 4سال چه اقدام مفیدی انجام داده است. اما در این رهگذر به جا هم نیست که حق کشی کنند و دروغ و راست را خلط و تحویل مردم دهند. این حق‌کشی‌ها دامن‌گیر است همان طور که دامن مخالفان آیت‌الله اکنون «گیر» است.