دست درازي به جيب ملت افتخار ندارد آقاي وزير!

خواندن برخي صحبت‌ها از زبان آقايان مسئول باورش سخت است، خصوصاً اگر اين صحبت‌ها از زبان وزير باشد، آن‌هم با ‌مضمون دست‌درازي به بيت‌المال و جيب ملت. وزير ورزش و جوانان در حالي از اقدامات وزارت تحت اختيارش مي‌گويد که يکي از مسائل حائز اهميت براي او پرداخت بدهي‌هاي پرسپوليس و استقلال است: «کار افتخارآميزي در خصوص بدهي‌هاي پرسپوليس و استقلال و تأمين منابع اين دو باشگاه انجام شد تا بتوانند کار خود را به خوبي پيش ببرند.» افتخاري که تعجب خواننده را به دنبال داشت و اين سؤال را مطرح كرد که آيا دست‌درازي به جيب ملت افتخار دارد آقاي وزير؟!
ورزش سال‌هاست که چوب ديدگاه‌هاي نادرست را مي‌خورد. چوب نگاه اشتباهي که به آقايان اجازه مي‌دهد با افتخار تمام از دست‌درازي به جيب مردمي بگويند که بي‌شک به اين اهمال‌کاري‌ها راضي نيستند، اما آيا صدايشان به جايي مي‌رسد و اعتراض‌شان را کسي مي‌شنود؟ بدون شک پاسخ منفي است که اگر غير از اين بود، وزير ورزش امروز از اقدامي که بي‌ترديد غيرقانوني و خيانت به مردم است، با افتخار صحبت نمي‌كرد.اما خوب است برخي مسائل به متولي اصلي ورزش گوشزد شود، مثلاً گرفتن گوش مديران ناکارآمد و نالايقی که ميراثي جز بدهي‌هاي هنگفت از خود به جاي نگذاشته‌اند، افتخار دارد نه دست درازي به جيب مردم. مانع شدن از ريخت و پاش‌هاي بي‌مورد، کم کردن هزينه‌ها، پاي ميز محاکمه كشاندن مديران ناکارآمد و بازخواست کردن آنهايي که اين نالايقان را بر مسند قدرت نشانده‌اند، جاي افتخار دارد نه پرداخت بدهي‌ها از‌ بيت‌المال که ساده‌ترين کار ممکن است! اما آيا اراده‌اي براي محاکمه کردن اين متخلفان وجود دارد يا تمام آنچه كه به ذهن آقايان مي‌رسد، برداشت از بيت‌المال است و بس!
شنيدن برخي صحبت‌ها از زبان وزير ورزش نه تنها جالب نيست بلكه قابل تأمل است، آن هم در شرايطي که چشم يک ملت به عدالت‌خواهي وزير ورزش و گرفتن حقي است که سال‌هاست به ناحق گرفته شده است. با اين حال سلطاني‌فر با آنچه که اين روزها به زبان مي‌آورد، ثابت مي‌كند كه قصدي براي مبارزه با متخلفان اصلي ندارد و تنها کاري که شايد در پي آن باشد پاک کردن صورت مسئله است، درست مثل پرداخت بدهي‌هايي که آن را افتخاري بزرگ مي‌خواند، بدهي‌هايي که نتيجه اهمال‌کاري آقايان در انتخاب‌هايشان است و مهم‌تر از همه سکوت برابر تخلفات مکرر آنهايي که برگزيده‌اند. 
پرونده ژوزه و داستان طارمي، نمونه کوچکي از همين ناکارآمدي‌ها و سکوت برابر آن است که ثابت مي‌کند نه تنها قرار نيست هيچ‌گونه برخوردي با متخلفان صورت گيرد بلکه جور آنها از دارايي و حق مردم کشيده مي‌شود. البته با توجه به دولتي بودن فوتبال ايران، رفع و رجوع مشکلات بي‌شک به عهده مسئولان دولتي است، اما مي‌توان با اندکي تغيير در نوع نگاه آقايان، مسائل را به شکل ديگري حل کرد. براي نمونه گرفتن گوش مديري ناکارآمد و متخلف باعث مي‌شود تا ديگران بي‌گدرا به آب نزنند و با فراق بال تخلف نکنند، اما عدم برخورد جدي با مديراني که با اشتباهات فاحش خود بدترين ضربه‌ها را به فوتبال زده‌اند، باعث شده تا مديران بعدي راه را براي ادامه‌ تخلفات خود باز ببينند و با گام برداشتن در اين راه کار را سخت و سخت‌تر کنند، چراکه به کرات به آنها ثابت شده بابت اشتباهات کلاني که مرتکب مي‌شوند، دردسري گريبانگيرشان نمي‌شود و از اين بابت هيچ نگراني به خود راه نمي‌دهند. آقايان آيا باز گذاشتن راه تخلف براي مديران ناکارآمد و پرداخت اشتباهات هنگفت مالي آنها جاي افتخار دارد؟! بدون شک اين مسئله نه تنها جاي افتخار ندارد که باعث سرشکستي وزرات ورزش به عنوان متولي اصلي ورزش و رئيس مجمع دو باشگاه پرسپوليس و استقلال مي‌شود. با وجود اين، سلطاني‌فر با قيافه‌اي حق به جانب آن را افتخاري بزرگ براي وزارت تحت امرش مي‌داند! 
سایر اخبار این روزنامه