ارتجاع می‌خواهد ظاهر انقلابی داشته باشد

از آن میکروب‌های خطرناکی است که کافی است به بدن نفوذ کند و مراقبش نباشی تا تبدیل به غده‌ای سرطانی و بدخیم شده و بعدش هم متاستاز و مختل شدن همه اعضای کلیدی و نهایتا مرگ! ارتجاع را می‌گویم. همان میکروبی که بزرگ‌ترین دشمن درونی هر انقلاب است که اتفاقا مخصوص همین جوامع انقلاب است که رشد می‌کند، تکثیر می‌شود، نفوذ می‌کند، بیماری می‌آورد و بیماری اش هم واگیردار است. شاید اگر بگویم این جملات اخیر از رهبر انقلاب اسلامی ایران است کسی مانند من تصورش را نکند که این هشدار جدی درخصوص بیماری خطرناک ارتجاع برای سال 1373 یعنی بیست و چند سال قبل است و امروز مشابه همان صحبت‌ها، همان نگرانی‌ها و همان هشدارها بعد از سه دهه. همه اینها یعنی بیماری خطرناک واگیردار ارتجاع را باید جدی گرفت، حتی شده دست از کارهای پیش پا افتاده سطحی شست و به فکر بستری و جراحی کردن این بیمار افتاد. اما قبل از هر اقدامی باید ماهیت این ارتجاع را فهمید و ابعاد و ویژگی‌ها، علائم و مصادیق، منافذ و ناقلان و عواقب و عوارض آن را شناخت تا بتوان بعد از تشخیص و آگاهی کامل، به‌دنبال درمان و علاج آن بود. با یک جست‌وجوی ساده در بیانات رهبر انقلاب به‌راحتی می‌توان همه ابعاد، نکات و دقایق این موضوع را احصاء کرد و به معرفتی دقیق و عمیق درباره آن رسید که در چند بند دسته‌بندی می‌شود.

 یکم: اصل و ماهیت ارتجاع ارتجاع یعنی رجوع و رجعت، یعنی بازگشت و برگشت اما بازگشت از کجا و به کجا؟ از همین چند کلمه کوتاه می‌توان فهمید ارتجاع درخصوص فرد یا افرادی است که راه درستی را طی کرده‌اند و اکنون از مسیر خارج شده و در راه بازگشت به همان مبدا اولیه هستند؛ یا پشیمان شده‌اند یا منحرف یا غافل. درواقع این بیماری ارتجاع مخصوص کشورها و ملت‌هایی است که با حرکتی عظیم، یک‌قدم به جلو برداشته‌اند و به تعبیر امروز، انقلاب کرده، به‌جایی رسیده و خود را به خدا نزدیک کرده‌اند و خدای متعال به آنان انعام کرده است . ارتجاع در این مفهوم بزرگ‌ترین دشمن درونی انقلاب‌هاست که باعث سست شدن، توقف یا بازگشت قطار انقلاب از مسیر اصلی خود می‌شود و کار ویژه و اثر این ارتجاع می‌شود تجدیدنظر در اهداف و تغییر در آرمان‌ها یا به تعبیری دیگر ارتجاع یعنی بازگشت اعتقاد، فکر، نگاه و کنش انقلابیون از جامعه و راه انقلابی به نظام و جامعه پیش از انقلاب. ارتجاع مولود بیزاری آرمان‌خواهان از آرمان‌هاست، بیزاری از عدالت‌خواهی، آزادی‌خواهی، عزت‌طلبی و پیشرفت؛ هرچند این ارتجاع، جامه و ظاهری متجددانه و رو به جلو داشته باشد اما در حقیقت باطنش ارتجاع، کهنگی، پوسیدگی و کهنه‌پرستی است . گاه ارتجاع خود را پشت تابلویی که روی آن با خطی زیبا و چشم‌نواز نوشته شده است «اصلاح‌طلبی» پنهان می‌کند تا اهداف انقلابی را در هر حوزه‌ای اعم از اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و حتی امنیتی و نظامی دستکاری و منقلب کند و به‌جای اصلاح، ارجاع‌شان دهد به همان نگاهی که دشمنان انقلاب و دنیای تحت پنجه شیطان می‌خواهد  و گاه پشت نقاب روشنفکری و تجددطلبی با شعارهایی مثل جهانی‌شدن، واقع‌بینی متجددانه و پیوستن به نظام نوین جهانی دلبری می‌کند  اما ارتجاع در نگاه اسلام انقلابی همان ارتداد است، همان بازگشت از صراط ایمان به راه کفر، همان مصداق «ذلک بانهم آمنوا ثم کفروا» است. 



 دوم: منافذ و ناقلان بیماری ارتجاع میکروب ارتجاع از راه‌های گوناگونی به بدن انقلاب و انقلابیون منتقل می‌شود که به سرعت هم تکثیر و شیوع پیدا می‌کند. ارتجاع بزرگ‌ترین و اصلی‌ترین هدف دشمنان انقلاب بعد از ناکامی و ناتوانی در مهار حرکت انقلابی و پیشروی ملت است و در این راه اصلی‌ترین برنامه‌های دشمن را می‌توان در تلاش برای دسترسی و تسلط به اتاق فرمان انقلاب، حفظ حداکثری ساختارهای قبلی رژیم‌های فاسد و اکتفا به رفرم‌ها و اصلاحات سطحی و نمایشی، بازسازی نیروهای بومى خود در کشور، تلاش برای خریدن برخی افراد و گروه‌ها، سرد کردن، مایوس کردن یا درگیر کردن مردم با مسائل حاشیه‌ای و فرعی، تطمیع، تهدید یا حتی ترور، جعل شعارهای انحرافی در جهت تغییر ماهیت جنبش‌ها، تلاش برای سازش پشت‌پرده با برخی خواص و... دانست. 

 سوم: علائم و نشانه‌های بیماری ارتجاع بیماری خطرناک ارتجاع را می‌توان با معاینه و رصد علائم و نشانه‌های اصلی آن شناسایی کرده و تشخیص داد که در این میان بعضی از علائم با پیچیدگی‌های عمیقی همراه هستند که تشخیص را دشوار‌تر می‌کنند و برخی دیگر را می‌توان به‌راحتی مشاهده و دریافت کرد. ازجمله علائم و نشانه‌های ارتجاع در جوامع انقلابی و به‌طور مشخص در انقلاب اسلامی ایران می‌توان به حرکت به سمت اشرافی‌گری، دلسپردگی به طبقات مرفه و زیاده‌خواه و بی‌توجهی به طبقات ضعیف، تکیه و امید به بیگانگان داشتن، عوض شدن راه و مسیر انقلاب، تغییر در اهداف با شعار اصلاحات و نواندیشی و ترویج گفتمان‌هایی چون تمام‌شدن دوران عدالت‌خواهی و مبارزه‌ با سرمایه‌داری و آرمان‌خواهی و تبری و تولای سیاسی، به‌دنبال معامله‌گری در دنیا و بازی‌های متداول سیاسی‌بودن، ترویج فساد و تردید، غلبه سرگرمی‌های فاسد و بی‌تفاوتی یا بیزاری نسبت به آرمان‌ها و دنیاطلبی و اشرافی‌گری نزد خواص و مردم اشاره کرد.

 چهارم: عوارض و پیامدها ارتجاع در اصل بازگشت به شرایط و ویژگی‌های رژیم ماقبل انقلاب است همان مولفه‌هایی که وجود آنها در کنار خلأ و نبود آرمان‌ها و اهداف و ویژگی‌های مطلوب اصلی‌ترین منشأ و مولد جریان جنبش و نهضت در آن جامعه بوده است. خداوند در قرآن یکی از بارزترین نمونه‌های مرتجعان را قوم بنی‌اسرائیل معرفی می‌کند که بعد از حرکت به‌سوی اهداف و آرمان‌های مقدس، از مسیر خود منحرف و منقلب می‌شوند و ارتجاع را در قوم یهود رقم می‌زنند که درنهایت مورد لعن، عذاب و نفرین خداوند واقع می‌شوند. پیشینه تاریخی ارتجاع در جوامع اسلامی هم به صدر اسلام بازمی‌گردد جایی که انقلابیون اصلی و ملازمان نزدیک پیامبر اسلام(ص) بعد از رحلت ایشان، در طی مسیر انقلابی خود دچار تردید، استحاله و انحراف می‌شوند و به سمت نشانه‌ها و ویژگی‌های قبل از انقلاب و در تضاد با مبانی و اصول اسلام بازمی‌گردند. رهبر انقلاب معتقد است ارتجاع در صدر اسلام نتایجی دربر داشت که جداشدن برخی خواص از امیرالمومنین و جنگ علنی با امام زمان و حتی به شهادت رساندن امام‌حسین(ع)، اهل‌بیت و اصحابش در واقعه کربلا از نتایج و پیامدهای همین مساله ارتجاع است. ارتجاع همه دستاوردها و تلاش‌های انقلاب را بر باد می‌دهد و با تجدیدنظر و اصلاح در اصول و مبانی، راه و مسیر اصلی انقلاب را تفسیر و تاویل جدیدی می‌کند تا بتواند به شرایط ماقبل انقلاب بازگردد. هرچند ارتجاع به‌واسطه پیچیدگی و باطنی‌بودنش بتواند برای مدتی ظاهر انقلابی انقلاب را حفظ و بازگشت و انحراف خود را پوشش دهد اما درنهایت نشانه‌های ظاهری این غده سرطانی برای همه آشکار می‌شود. ارتجاع از آن میکروب‌های خطرناکی است که کافی است به بدن نفوذ کند و مراقبش نباشی تا تبدیل به غده‌ای سرطانی و بدخیم شده و بعدش هم متاستاز و مختل شدن همه اعضای کلیدی و نهایتا مرگ...