چرا نازی ها، برخی حیوانات منقرض شده را احیا کردند؟

عظیم‌الجثه و خون‌خوار؛ این ویژگی‌های گاوی بود که هرمان گورینگ مد نظر داشت؛ گاوی که در حد و اندازه‌های شکارچیان آلمانی باشد! به این ترتیب بود که محققان و دانشمندان، دست به کار پرورش گاوی منطبق با تصورات گورینگ شدند؛ گاوی که بتوان آن را در یک پارک حیات وحش اولیه ویژه نازی‌ها، به نمایش گذاشت و نظر مردم را به توانایی‌های مردان هیتلر جلب کرد.
گاوهایی که «سزار» را می‌ترساند!
این‌طور نبود که ژولیوس سزار، به صورت مادرزادی از گاوها بترسد و به عبارت دیگر، به گاوهراسی مبتلا باشد! او همان کسی بود که بخش‌های بزرگ و اصلی اروپای امروزی را تحت تسلط خود درآورده و مردم این مناطق را زیر یوغ خود برده بود. سزار سرزمین مردم آلپ یا سوئیس امروز و بخش‌های بزرگی از آلمان را تسخیر و بر همه اقوام آلمانی‌زبان، غلبه و اقوام رومی را نیز، مغلوب کرده بود. بی‌تردید، چنین فرمانروایی نمی‌توانست فردی ترسو و بزدل باشد و آن گاوها نیز، از نظر سزار چندان غول‌آسا و وحشتناک نبودند.
سزار در یادداشت‌های خود آورده است: «آن هیولاهایی که در جنگل‌های ژرمن‌ها زندگی می‌کنند، تقریباً به بزرگی فیل‌ها هستند» و البته، سزار در ادامه از قدرت و حالت تهاجمی این گاوها نیز نوشته است: «این گاوها نه به انسان رحم می کنند و نه به حیوانات، و تنها با حفر گودال‌های بزرگ می‌توان آن‌ها را شکار کرد.» این گاوهای اولیه که به گاوهای جنگی نیز شهرت داشتند، به واقع موجودات وحشتناکی بودند؛ موجوداتی به ارتفاع 85/1 متر که تنها شاخ‌هایشان ۸۰ سانتی‌متر بود و در مقایسه با گاوهای اهلی امروزی، بسیار سنگین وزن بودند و زیستگاه‌های آن‌ها، در جنگل‌های اولیه آسیایی - اروپایی قرار داشت. تصاویری از این گاوها، روی دیواره‌های غارهای انسان‌های اولیه، در ۲۰ هزار سال پیش، دیده می‌شود. در داستان اسطوره آلمانی، یعنی زیگفرید نیز، از «چهارپایانی قدرتمند و عظیم‌الجثه» روایت‌هایی وجود دارد؛ اما شوربختانه، ژرمن‌ها نسل این حیوان عظیم‌الجثه را برانداختند و دیگر اثری از آن‌ها نیست. آخرین نمونه‌های این نوع گاوها، در سال ۱۴۷۰ و در منطقه بایرن وجود داشت و پس از آن، هرگز دیده نشد. با این حال، شماری از آن‌ها جان به در برده بودند و در قلمرو لهستان زندگی می‌کردند که البته تا سال ۱۶۲۷، توسط شکارچیان و دیگر حیوانات وحشی شکار و منقرض شدند.


آغازی دوباره برای گاوهای غول پیکر
به نظر می‌رسید که داستان آن گاوهای اولیه، به پایان رسیده باشد. اما ظاهراً بعدها، بار دیگر و در دوره حاکمیت ناسیونال سوسیالیست‌های آلمان، سروکله این گاوها پیدا شد؛ زیرا نوادگان ژرمن‌هایی که از زمان سزار کمر به نابودی این گاوها بسته بودند، بر آن شدند که بار دیگر نسل آن‌ها را احیا کنند! در این میان، هرمان گورینگ شخصاً آرزو داشت که بتواند این‌گونه گاوهای منقرض شده را، بار دیگر احیا کند و صد البته، پس از احیای آن‌ها شکارشان کند و از کشتن آن‌ها لذت ببرد! زیرا گورینگ نه تنها مؤسس و بنیان گذار سازمان مخوف گشتاپو و فرمانده نیروی هوایی قدرتمند آلمان نازی بود، بلکه از سال ۱۹۳۴، منصب «میرشکار رایش» را نیز بر عهده داشت. گورینگ، عکس‌های زیادی همراه با حیوانات وحشی که خودش آن ها را شکار کرده بود، داشت. این عکس‌ها، غالباً در منطقه «رومینترهایده» گرفته شده است؛ همان منطقه‌ای که در سال ۱۹۳۶، به دستور گورینگ، برای ساخت «شکارگاه رایش» در نظر گرفته شد. از نظر گورینگ تنها مورد مناسب و درخور برای شکارچیان «اصیل ژرمن»، همان گاوهای عظیم‌الجثه و اولیه بودند که البته نسلشان منقرض شده بود. اما ظاهراً، دو محقق و دانشمند می‌توانستند این مشکل گورینگ را حل کنند؛ یعنی «لوتز و هاینتز هِک». برادران هک در واقع مدیریت باغ‌ وحش‌های برلین و مونیخ را بر عهده داشتند؛ اما از سال‌های دهه ۱۹۲۰، در رابطه با احیای نسل حیوانات و چهارپایان منقرض شده، فعالیت می‌کردند. لوتز هک عقیده داشت: «هیچ موجود زنده‌ای که صفات مادرزادی و زنده آن هنوز وجود دارد، منقرض نمی‌شود.» به عبارت دیگر، طرح برادران هک بر این اساس استوار بود که وقتی هنوز گاوهای زنده‌ای که نوادگان گاوهای اولیه محسوب می‌شوند، وجود دارند و تولیدمثل می‌کنند، می‌توان بار دیگر از طریق همین گاوها یک گاو اولیه را تولید کرد.
مأموریت احیای گاو!
برادران هک از سوی گورینگ مأموریت پیدا کردند که به کمک تصاویر موجود از گاوهای اولیه، اقدام به بازتولید این جانور کنند. به همین دلیل بود که برادران هک، برای یافتن گاوی که تا اندازه‌ای شبیه به گاوهای نخستین و به ویژه برخوردار از صفات تهاجمی باشد، دور دنیا را گشتند و بالاخره پس از سال‌ها، گاوهایی شبیه به گاوهای باستانی مدیترانه را تولید کردند. این گاوها، در واقع از تلفیق گاوهای وحشی اسپانیایی، گاوهای مناطق استپی مجارستان و دیگر مناطق جهان تولید شدند و از نظر وحشی‌گری و خشم، یادآور همان گاوهای اولیه ژرمن بودند. در نهایت لوتز هک اعلام کرد: «تلاش‌ها به نتیجه رسید و ما موفق شدیم!» در پاییز سال ۱۹۳۸ بود که برادران هک نمونه‌هایی از گاوهایی را که امروزه به گاوهای هک شهرت دارند، در شکارگاه‌های گورینگ در «رومینترهایده» و «شروفهایده» در نزدیکی برلین رها کردند. به گفته هک: «ما این گاو را بالاخره تولید کردیم، حداقل ظاهرش که همان است، اگرچه از نظر ژنتیکی چندان به آن گاوها شبیه نیست.»اما گاوهای جدید، حتی از نظر هیکل و ظاهر هم، چندان به گاوهای نخستین شباهتی نداشتند. اگرچه از نظر رنگ، شاخ و قوز روی کمر به گاوهای نخستین شباهت‌هایی داشتند، اما قد آن‌ها یک متر و 40 سانتی متر و وزنشان، در نهایت به ۶۰۰ کیلوگرم می‌رسید که در مقایسه با نمونه‌های اصلی، بسیار لاغرتر و ضعیف‌تر محسوب می‌شدند. با این حال، گاوهای تولید شده توسط برادران هک، به اندازه نیاکانشان تهاجمی بودند و این خصیصه چنان شدید بود که کارکنان مناطق حفاظت شده را به وحشت می‌انداخت. اما گورینگ نقشه‌های زیادی برای این جانوران کشیده بود.
منطقه امن برای سکونت گاوهای نازی!
پس از حمله نیروهای ارتش آلمان نازی به اتحاد جماهیر شوروی در ژوئن ۱۹۴۱ بود که گورینگ فوراً این جنگل را به عنوان منطقه حفاظت شده اعلام کرد. میرشکار رایش قصد داشت افزون بر گاوهای هک، شماری از گاومیش‌های کوهان‌دار آمریکایی و اسب‌های وحشی منقرض شده را نیز در این منطقه رها کند. قرار بود که این دو گونه اخیر هم، توسط برادران هک بازتولید و احیا شوند و به این ترتیب، هدف بزرگ تر گورینگ یعنی تأسیس یک شکارگاه بکر که زیستگاه چهارپایان و گیاهان «ژرمن» باشد، عملی شود. برای نیل به این هدف، ساکنان مزاحم این مناطق یعنی همان مردمی که از سال‌ها پیش مالک واقعی این جنگل‌ها به شمار می‌آمدند، باید از منطقه بیرون رانده می‌شدند. در یکی از روزهای ماه جولای ۱۹۴۱ بود که نیروهای گردان ۳۲۲ پلیس آلمان به آن جنگل هجوم آوردند. دستور این بود: «تخلیه جنگل از همه ساکنان آن»؛ هر کس که مقاومت کرد، جان خود را از دست داد. به اهالی نیم ساعت وقت داده شد تا لوازم ضروری خود را بردارند و سپس نیروهای آلمانی وارد عمل شدند و خانه‌های ۱۱۶ روستا را به آتش کشیدند. نازی‌ها در عرض سه روز، در مجموع ۲۰ هزار نفر را از خانه و کاشانه خود در بیالوویتزا راندند، ۹۰۰ مرد را تیرباران کردند و همسران و فرزندان تیرباران‌شدگان را به گتوی کوبرین انتقال دادند. پس از آن بود که نازی‌ها قانع شدند که منطقه برای سکونت گاوهایشان امن است؛ زیرا قرار بر این بود که در آینده، تنها چهارپایان گورینگ در این جنگل حضور داشته باشند؛ البته همراه با شکارچیان آلمانی.
پارکی که هرگز آماده نشد
اما پارک گورینگ، هرگز آماده و کامل نشد و دلیل این مسئله، تنها به خاطر شکست حملات شرقی نیروهای نازی نبود. پیش از آن، یعنی در اکتبر سال ۱۹۴۱، جنگ فاجعه‌بار برای تسخیر مسکو و پیشروی نیروهای ارتش سرخ از سمت غرب، به هیتلر نشان داد که جنگ آلمان علیه شوروی نمی‌تواند به نفع رایش پایان یابد. بر اثر بمباران‌های گسترده برلین در سال ۱۹۴۳، نه تنها باغ‌ وحش این شهر، بلکه تاسیسات به اصطلاح دام پروری لوتز هک نیز ویران شد. اما این‌که چه بر سر گاوهای تولید شده آمد، موضوعی است که تنها حدس و گمان‌هایی درباره آن وجود دارد. به احتمال زیاد، آن گاوها هم مانند بسیاری از حیوانات باغ وحش برلین، پس از حمله متفقین فرار کردند و پس از آن توسط نیروهای نظامی در خیابان به رگبار گلوله‌ مسلسل‌های سنگین بسته شدند. بر اساس برخی از شایعات، آخرین گاوهای باغ وحش برلین توسط مردم گرسنه شهر سلاخی و خورده شدند. از قرار معلوم، آن تعداد گاوهایی که در «شروفهایده» نگهداری می‌شدند نیز، توسط گورینگ و افرادش کشته شدند تا به دست نیروهای ارتش سرخ نیفتند.
منبع: سایت تاریخ ایرانی