هادی حق شناس تحلیلگر


در روزهای گذشته موضوع افزایش قیمت دلار و سایر ارزهای خارجی مباحث بسیاری را ایجاد کرده که علل این سیر صعودی چیست. به نظر می رسد چالش‌ها
و مشکلات در عرصه اقتصاد نیاز به استدلال پیچیده و فنی نداشته باشد بلکه برخی از مثال های ساده می تواند تعدادی از پدیده های مهم اقتصادی را تبیین کند.
به عنوان مثال اگر امروز در اقتصاد ایران گفته
شود قیمت دلار 70 ریال است هیچ کس باور نخواهد کرد، چرا که دلار 70 ریالی یک موضوع و مفهوم ساده و پیش پا افتاده برای مردم است که قابل پذیرش نیست و قیمت بیش از این است. اما در یک مقطعی از تاریخ اقتصاد ایران قیمت دلار هفت تومان بوده است.


سوالی که مطرح می شود این است که چرا امروز دلار نمی تواند 70 ریال باشد؟ پاسخ ساده این است که حجم پولی که امروز در اقتصاد ایران وجود دارد، میزان نقدینگی و در واقع مجموع پول و شبه پول با ضریب فزاینده است و نقدینگی امروز بیش از یک میلیون و
400 هزار میلیارد تومان است. وقتی چنین عددی به عنوان نقدینگی در اقتصاد ایران وجود دارد
نمی توانیم سخن از دلار هفت تومانی برانیم، به همین
دلیل ساده می توان استدلال کرد دلار قیمت سال 1392 نیز نخواهد بود. امروز این یک اصل قطعی در اقتصاد است و اجماع اقتصاددانان بر این نکته کلیدی تاکید دارند که میانگین تورم اقتصاد ملی منهای میانگین تورم سایر کشورهایی که با آنها مبادله تجاری داریم هرسال قیمت دلار
را تعدیل یا تغییر می دهد. اگر در اقتصاد چین تضعیف ایجاد نمی شود چون صادرات
چینی ها بیش از واردات است و صادرات از بخش
واقعی اقتصاد صورت می گیرد. پکن حداقل در سه دهه گذشته رشد اقتصادی دو رقمی داشته و تورم آنها هم یک رقمی بوده است. وقتی اقتصاد ایران در میانگین رشد اقتصاد بلند مدت و میان مدت رقم چهار درصد را نشان می دهد و در طول چند دهه گذشته جز دو سه سال تورم کشور دو رقمی بوده است، مفهوم چنین شرایطی این است که پول ملی با توجه به تورم تضعیف شده است و نکته بعد نیز تولید ما معادل پولی که در اقتصاد منتشر شده نبوده است. آثار این را در تضعیف پول ملی یا گران شدن ارز خارجی می بینیم اگر قرار است پول ملی تقویت شود و قیمت ارز کاهش یابد الزاماتی وجود دارد. لازم است که اقتصاد نه برای یک یا
دو سال بلکه دست کم برای 10 سال نرخ تورمی زیر 5 درصد را ثبت کند. دلیل اهمیت تورم زیر 5 درصد این است که کشورهایی که با آنها مبادلات اقتصادی داریم نرخ تورمی زیر
5 درصد دارند و لازم است تفاضل ما صفر شود تا پول ملی تضعیف نشود. دوم به پشتوانه پولی که چاپ کردید یا رشد نقدینگی بیش از 20 درصد نیاز است به همان تناسب رشد اقتصادی داشته باشیم. زمانی که چنین الزاماتی فراهم نیست و رشد نقدینگی از 480 هزارمیلیارد تومان در
سال 92 به میزان یک میلیون و 400 هزار میلیارد تومان می رسد و تورم تجمیعی چند سال اخیر بالای 60 درصد می شود یقینا عوامل غیر اقتصادی تاثیر معناداری روی افزایش نرخ دلار ندارد بلکه پارامترهای اقتصادی تاثیر گذار است گرچه قطعا در این نوسانات حباب و آثار روانی وجود دارد. همانطور که در سال 92 وقتی دولت یازدهم بر سر کار آمد به دلیل امید به تدبیر دولت میان مردم قیمت ارز کاهش پیدا کرد و حباب قیمت از بین رفت اما امروز از آن شرایط فاصله گرفتیم و با توجه به فاکتورهای اقتصادی افزایش نرخ ارز طبیعی است. دولت باید تدابیر اقتصادی بیشتری به کار ببرد که مهمترین آن ادامه بزرگترین دستاورد دولت یازدهم و دوازدهم یعنی گام برداشتن برای تورم تک رقمی است تا به میزان زیر 5 درصد برسیم. در این شرایط محیط با ثبات می شود و نقدینگی به سمت بخش اصلی اقتصاد هدایت می شود.