دیگر صفحه‌ها

مخاطبان <ایران> پاسخ دادند / <ولنتاین>، آری یا خیر؟

حسن فرامرزی
چند سالی است که برخی از ایرانی‌ها در ایام کریسمس درخت کاج می‌خرند و تزئین می‌کنند. این ایرانی‌ها لزوماً هموطنان ارمنی و مسیحی ما نیستند. از آن طرف می‌بینیم و می‌شنویم که برخی به جشن‌های ولنتاین و هالووین هم پیوسته‌اند. در این باره دو نظر وجود دارد. برخی با دفاع از پیوستن خود به این جشن‌ها می‌گویند چون در شیوه کنونی اجرای فرهنگ ایرانی جشنی و نشاطی وجود ندارد مجبوریم ما هم به ذائقه جهانی عمل کنیم. در آن سو اما منتقدان و مخالفانی هم وجود دارند که این رفتارها را نشانه از خودبیگانگی و از خودباختگی فرهنگی و فکری می‌دانند. به‌عنوان مخاطب «ایران» دیدگاه شما در این باره چیست؟ ریشه‌های این پدیده اجتماعی و فرهنگی کجاست؟ چه تجربه‌ای در این باره دارید و اگر منتقد این پدیده‌ها هستید برای اصلاح رویه چه باید کرد؟ این طرح موضوع و پرسش‌هایی است که صفحه خوانندگان ایران پس از آنکه چند پیام مشابه از سوی مخاطبان خود دریافت کرد به آن پرداخت. ما از مخاطبان خود به صورت تلفنی، پیامکی و درکانال خواستیم دیدگاه خود را در این باره مطرح کنند و البته سعی کردیم با کم‌ترین ممیزی این نظرات را در اختیار شما قرار بدهیم.



جوان‌ها نسبت به کشور دلگیری دارند و با این جشن‌ها اعلام می‌کنند
مرضیه صفایی- 462...0917:  
این موضوع لزوماً بد نیست که جوان ایرانی هم کریسمس را جشن بگیرد، در صورتی که با اعیاد و جشن‌های کشور خودمان آشنا باشند که چه بهتر. شاید چون جشن‌های سنتی خودمان به صورت سراسری صورت نمی‌گیرد کمتر به چشم می‌آید و برای افراد زیاد هیجان انگیز نیست. از طرفی دلگیری‌ها از کشور خودمان آن قدر زیاد است که نسل جدید می‌خواهند بین آنچه که هستند و آنچه دوست دارند باشند تمایز قائل شوند و به نوعی می‌خواهند از فرهنگ خودمان دور شوند.
قرار نیست ذائقه فرزند من
در جشن، شبیه ذائقه من باشد
حامد رضاپور - تماس تلفنی: خب ما به‌دنبال بهانه‌هایی برای شاد بودن هستیم و این جشن‌های خارجی و تقلید از آنها می‌تواند کمک‌کننده باشد. قطعاً فرهنگ نیز تغییر کرده علایق منِ دهه هفتادی با یک دهه شصتی کاملاً متفاوت است. دید بازتر و تمایل به شناخت فرهنگ‌های مختلف دارم یا گاه دچار از خود بیگانگی فرهنگی. هر چه که نامش باشد از نظر من زیباست. برای من هر وقت دورهم جمع بشویم و کنار عزیزانم باشم جشن و شادی هست. اما نباید انتظار داشته باشم ذائقه من با ذائقه فرزندم یکسان باشد؛ تا جایی که توانسته ام از جشن‌ها و سنت‌های قدیمی کشورم به فرزندم گفته‌ام اما الان دیگر همه چیز جهانی شده و بچه‌ها دوست دارند از آداب و رسوم دیگران هم تقلید کنند.
نمی‌توان گفت دچار ازخود بیگانگی فرهنگی شده ایم؛ بیشتر تنوع را دوست داریم، ضمن اینکه ما به سوگواری‌ها بهای بیشتری می‌دهیم تا شادی‌های دسته جمعی. شادی‌های‌مان احتمالاً حالت تک خوری دارد. رقص و پایکوبی‌های محلی و آیین‌های زیبای اقوام مختلف در کشور خودمان که پرده نقاشی هفت رنگی هست را به تصویر نکشیده ایم؛ با توجه به ضریب نفوذ بالای شبکه‌های اجتماعی در بین جوان‌ترها می‌توان از این پتانسیل استفاده مثبت در راستای شناسایی جشن هایمان کرد و اینکه خانواده‌ها به جشن‌ها و اعیاد بهای بیشتری بدهند.کمی هم طبق سلیقه فرزندان‌مان عمل کنیم.
جشن فقط یک خط قرمز دارد: مزاحم کسی نشوی
مژده سهرابی - کانال تلگرام ایران: شاد بودن، جشن گرفتن و دورهم بودن با هر دلیلی خوب، پسندیده و توصیه شده کاملاً بستگی به شخص خانواده و میلش داره تا وقتی مزاحم فرد دیگه‌ای نشده، ربطی به دین و جامعه و فرهنگم نداره.
وقتی از چیزی نهی شویم
به‌دنبال جایگزین خواهیم بود
294...0912: سؤال‌تان باعث شد من به‌دنبال ریشه‌های تاریخی هالووین و ولنتاین باشم. نگاهی انداختم به دنیای مجازی و ریشه‌های سنتی این جشن‌ها برایم جالب بود. همسان جشن ولنتاین، روز عشاق یا سپندار مذگان در ایران باستان هست اما خب گویی عشق به مذاق ما مذموم و ناخوشایند است. هرچند ریشه این سنت در فرهنگ ما زیباتر از غرب است. وقتی از چیزی نهی شویم به‌ دنبال جایگزینی برای آن هستیم. تجربه‌ای در زمینه این جشن‌ها ندارم؛ اگر باب آشنایی با سنت‌های کهن کشور خودمان باشد نیازی به همرنگی با جماعت خارجی نخواهد بود.
یادبود عشق را دوست دارم
اما طبق فرهنگ مردم خودم
760...0912: راستش از نظر من توجه و دقت به هر عملی بهتر از احساسی و ظاهری عمل کردنه. اینکه هر عملی به خاطر بقول معروف باکلاس بودن و طرفدار داشتن در بین اطرافیان و دوستانمون برامون بشه سمبل و دستور کار بی‌توجه به فلسفه، علت یا عمق مسأله یکم سطحی نگری مون رو می‌رسونه. یه موقع‌ها حتی خرافات اونا رو هم بدون فکر می کنیم الگوی رفتاریمون، فرهنگ ما هم قدمت داره و هم برای هر یادبودش یه فلسفه. هرچند سال‌ها تحت تأثیر هزار جور حمله و زیر و رو شدن قرار گرفته اما بازم اصیل و خاصه. من یادبود عشقو دوست دارم اما ترجیح می دم طبق فرهنگ مردم خودم
یادش کنم.
بالادستی‌ها جشن‌های ملی
و اسلامی را کم رنگ کردند
احسان شیرزاد - تماس تلفنی: من شخصاً با این رویه مخالفم. از طرفی با همسان‌سازی هم مخالفم، یعنی اینکه بگیم ما هم معادل این جشن ها رو داریم و در فلان روز یا بهمان روز از مهر یا آبان و....زرتشتیان چنین و چنان می‌کردند. با همه احترامی که برای سایر ملل و جشن ها و مراسمشون قائلم از اجرای اونها در کشور خودم خوشحال نیستم و این‌رو نوعی خودباختگی می‌بینم.
البته از دلایل اصلیش کمرنگ‌کردن جشن‌های ملی خودمونه و کمرنگ‌شدن عرق ملی و عزت نفس که مسببش هم تصمیم‌گیری بالادستی‌هاست. با روبه‌رو قراردادن جشن های ملی در برابر جشن های اسلامی که باعث کمرنگی هردو شده و از طرفی خانواده‌ها با ذوب در فرهنگ و تکنولوژی غربی احساس ترقی و تمدن بهشون دست میده و از تبعات این احساس همین عملکرده.
به هیچ مناسبتی اعتقاد ندارم
هانیه صادق‌زاده - تبریز - کانال تلگرام ایران: من کلاً به هیچ مناسبتی اعتقاد ندارم چون بدعت هستند و انتظارآفرین. هدیه دادن و گرفتن فوق‌العاده است یا جشن گرفتن فوق‌العاده است ولی نباید قالب خاصی بدیم چون شاید امسال امکان داشته باشید ولی سال بعد امکان نداشته باشید اون وقت به‌خاطر انتظاری که دارید احساس ناکامی می‌کنید.
برای ما همین دورهمی با دوستان
در پارک کنار قبرستان شهر بس
سید صادق نوربخش- ایلام - 108...0935: برای ما که در شهرستان‌های کوچک هستیم شاید کریسمس و هالوین و ولنتاین بی‌معنی باشد؛ برای ما همین دورهمی با دوستان در پارک کنار قبرستان شهر بس اما چه اشکالی دارد جوان ها بهانه‌ای برای جشن و شادی داشته باشند حالا گیریم برگرفته از کشوری دیگر؛ وقتی خودمان جشن‌های ملی شاد نداریم وقتی قصه‌های قدیم‌های‌مان را گم کرده‌ایم و بساط دورهمی‌های‌مان برچیده
شده است.
سؤال شما سرک کشیدن
در زندگی مردم است
774....0919: لطفاً بذارید هرکی، هرکاری دوست داره بکنه، چقدر واسه همه چی می‌خواین نسخه بپیچید، چقدر تو زندگی مردم، سرک می‌کشید، اگه دل مردم به این جشنا خوشه، بذارید خوش باشن.
علاقه به کریسمس و هالووین
به خاطر نمادهاست
مریم سهرابی – تماس تلفنی: من واقعاً مطالعه‌ای از نظر اجتماعی در این باره ندارم، لذا نظر شخصیمو میگم. به نظر من یکی از دلایل علاقه نه تنها ایرانی ها که خیلی ملیت‌های دیگه به مناسبت‌هایی مثل کریسمس و هالوین، قدرت بسیار بالای نمادها و نمادسازی بسیار حساب شده برای این مناسبت‌هاست. در مناسبت‌های ملی هم به نظر من، نوروز چون همیشه با نماد - هفت سین و شیرینی و آینه و آب - همراه بوده، بیش از سایر مناسبت‌ها ارج نهاده‌ شده و در سال‌های اخیر که یلدا، نمادهای قوی‌تر و همه گیر‌تری پیدا کرده، مجدداً داره جایگاهشو به‌عنوان یک جشن ملی به دست میاره.
من فکر می‌کنم یکی از دلایل ماندگاری عزاداری عاشورا، علاوه بر جنبه‌های قدسی و دینی و این حرف‌هاش، طراحی نمادهای قدرتمند و مراسم‌سازی بوده، چیزی که در سایر مناسبت‌های اسلامی حتی غدیر نداریم و لنگان لنگان داریم سعی می کنیم حفظشون کنیم.
به نظر من مردم برای شادی، یا حتی عزا، نیاز به نماد دارن و ما ایرانی‌ها بسیار ضعیف عمل کردیم در این رابطه. به نظرم هر مناسبتی که نمادهای بیشتری همراهش باشه، خاطرات بیشتری برای کودکانِ درونِ اون فرهنگ‌ میسازه و افراد بیشتری اون مناسبت رو به صورت نوستالژی می بینن و تمایل بیشتری به حفظ اون مناسبت احساس خواهد شد.
مردم سراغ جشن‌های خارجی رفته‌اند چون ما فقط عزاداری نشان می‌دهیم
داوود بهمنی - 315...0915: در شهرهای بزرگ یا به عبارتی در کلانشهرها شاهد چنین تغییرات فرهنگی هستیم و بیشتر جشن‌های خارجی در قشر جوان و نوجوان برگزار می‌شود. از نظر برخی نشانه فرهنگ برتر هست و به نوعی فاصله فاحشی با فرهنگ و جشن‌های ملی خودمان گرفته‌ایم. از نظر من میزان زیادی از این تغییرات و سوق دادن افراد به سمت جشن‌های سایر ملل به‌خاطر این است که رسانه‌های جمعی ما کاری برای شناساندن جشن‌های قدیمی خودمان انجام نداده‌اند و بیشتر مراسم عزاداری برجسته شده است.
جشن‌های ملی
پررنگ نشان داده نمی‌شود
712...0910: جشن‌های سایر ملل برای نسل جوان ما جذابیت بیشتری دارد؛ برخی به علت سفرهای خارجی و آشنا شدن با کشورهای دیگر است، برخی نیز برای همرنگی با جماعت همسالان و تقلید از دوستان‌شان بسان خارجی‌ها جشن می‌گیرند.البته از نظر من این امر بد نیست؛ زمینه آشنایی با سایر ملت‌ها برای جوان‌ها فراهم می‌آید. نشاطی هم ایجاد می‌شود، چرا که در کشور خودمان جشن‌های نوروز هم چندان پر رنگ نشان داده نمی‌شود.
رقص و آوازهای قدیمی هم نیست و جوانان با رسم و سنت‌های کشور خودمان آشنایی ندارند. زنده شدن آیین و رسوم خودمان در محدوده خانه بزرگان فامیل است که شاید با حوصله صورت نگیرد و بخشی هم برعهده صدا و سیما که شاید در این زمینه کم کاری کرده‌اند.
تصاویر زیبای جشن کشورهای دیگر کنجکاوی ات را بر می‌انگیزد
هانیه کاظمی – کانال تلگرام ایران: شبکه‌های اجتماعی و تصاویر زیبا از جشن‌های کشورهای دیگر باعث می‌شود من برای جشن‌های کشورهای دیگر کنجکاو شوم و به نظرم زیبا بیاید؛ هر چند رسوم کشور خودم مثل عید نوروز و یلدا هم برایم بسیار زیباست و مسلماً به جشن‌های کشورهای دیگر ترجیح می‌دهم ولی در کشور خودم و در تلویزیون خیلی کم پیش می‌آید شادی به جامعه تزریق شود.
ایرانی‌ها
اجازه شادی دسته جمعی را ندارند
یاشار مهدوی - تبریز - کانال تلگرام ایران: در فرهنگ و اصالت ما ایرانی‌ها جشن‌ها و مناسبت‌هایی که بتوان شاد بود و انرژی آزاد کرد وجود دارد اما از آنجایی که ایرانی‌ها نمی‌توانند زیاد شاد باشند و در واقع در بیشتر موارد اجازه شادی دست جمعی پیدا نمی‌کنند از همین رو ناگزیر به فرهنگ بیگانه پناه می‌بریم و در خفی فرهنگ‌های بیگانه را جشن می‌گیرند.
مهم این است که بدانیم
از جشن چه می‌خواهیم
راضیه رفیع - تماس تلفنی: یه بار چند وقت پیش با یکی از دوستام که کانادا زندگی می‌کنه و پست گذاشته بود درباره مناسبت های هر کشور و به طور خاص کریسمس کلی سر این موضوع گپ زدیم، اون دلش نمی‌خواست بچه‌اش با فرهنگ ها و مناسبات اونور بیشتر از اون چیزایی که خودش تو ایران باشون بزرگ شده،
بزرگ بشه!
حالا یه دوست دیگه‌ام که امریکاست می‌گفت خیلی سعی می‌کنن با جوامع اسلامی مراوده داشته باشن و بچه‌هاش خیلی شدید مسلمونن دوستم می گفت هیچ وقت به این دید بهش نگاه نکرده بودم که این اسامی شاید تو جامعه‌ حال حاضر ایران مد نیستن و ضایع هستن اما تو جامعه‌ امریکایی‌ که دخترام دارن بزرگ میشن موضع‌گیری خاصی به این اسامی نیست.
به نظرم  باید نگاه کنیم به اینکه چی می خواهیم از همچین مناسبت هایی و البته آگاه باشیم به اینکه انتخابشون برای بچه‌ ها ‌پس‌ فردا روزی چه تبعاتی تو تربیت و هویت و انتخاب هایی که می‌کنه داره! من وقتی تکلیفم با خودم و زندگیم مشخص باشه تکلیفم با مناسبات، فرهنگ‌ها و ادیانی که انتخاب نکردم روشنه، البته من با مناسبت‌هایی که به نحوی حس مهربانی رو‌گسترش بدن و‌ تزریق محبت و‌ شادی و ‌انرژی مثبت در بین افراد باشن مخالفتی ندارم به شرطی که ریشه و‌تاریخچه اون رسم خوب باشه و ‌با اعتقادات و فرهنگ ما مغایر نباشه، تبریک سال نو‌میلادی در واقع تبریک برای میلاد حضرت مسیح(ع) هست و‌ چرا باید مغایرت با اعتقاد من داشته باشه؟ تاریخچه ولنتاین جالبه و به این بهانه با شیرینی و‌ شکلات در کنار کسی باشیم که دوستش داریم چه ایرادی داره؟ در مورد ریشه جشن هالووین اطلاعات زیادی ندارم لذا اظهارنظر نمی کنم اما در کنارش بسیار تأکید دارم که به سنت‌های فرهنگی و ایرانی و‌ مذهبی مون توجه بیشتری بشه!
برگزاری این جشن‌ها
بلامانع است
وحید پژمان - کانال تلگرام ایران: بجز کریسمس که مختص دین مسیح است بقیه جشن‌ها در بسیاری از کشورها انجام می‌شود و لذا انجام آن در کشور ما هم بلامانع است. در کشور ما جشن‌های قدیمی ایرانی بسیاری وجود دارد که می‌توان به آنها نیز
توجه کرد.
تجربه پسر من
 از جشن‌های اسپانیا
افسانه محمودی- رشت - تماس تلفنی: اگه اجازه بدید من تجربه خودم رو در این مورد بگم. پسر من پنج سال دوران ابتدایی رو در اسپانیا مدرسه رفت و در مدرسه با پیشینه و فلسفه جشن‌ها و رسوم آنها آشنا شد و اونقدر این آموزش مؤثر بوده که هنوز هم براش جالب هستن، درسته که در شیوه جشن‌های ایرانی نشاط چندانی باقی نمونده ولی در مورد همین حداقل‌ها هم چیز زیادی نمی‌دونیم و آیین مشخصی نداریم و رسم هامون کاملاً محلی و حتی خانوادگیه و نه ملی. پسر من در مورد جشن‌های اسپانیولی حرف‌های بیشتری برای گفتن داره تا من در مورد جشن‌های ملی مون. جالبه که مثلاً هالووین که رسم امریکاییه در اسپانیا جشن گرفته نمی‌شد و کمتر از ایران شناخته شده بود چون هیچ نیازی بهش احساس نمی شد و به قدر کافی جایگزین براش وجود داشت. من شخصاً با تقلید صرف از جشن‌های خارجی مخالفم و عمل به ذائقه جهانی خیلی برام جالب نیست و بیشتر دوست دارم که روی شیوه اجرای جشن‌های ایرانی و آموزش فلسفه و فرهنگ و رسوم اونها از دوران کودکی کار بشه اما نمی دونم در شیوه آموزش ما چه اشکال اساسی وجود داره که کاملاً بی‌اثره!!!
فرهنگ ایرانی
شلغم شوربا شده است
بدون نام – کانال تلگرام ایران: به نظر من خیلی داره فرهنگمون عوض می‌شه و از نظر من یه‌ آش شلغم شوربا شده از فرهنگ ایرانی- خارجی- اسلامی . انگار همه چی قاطی شده و هرکی یه قسمتش رو گرفته رفته دنبالش و فکر کنم یه دلیلش نبود هویت و بی‌هدفی هست که حاکم بر جامعه شده خصوصاً جامعه جوان ها. من نمی‌گم واقعاً رفتن دنبال این جشن‌ها خوبه یا بد اما علتش فکر می‌کنم فرهنگ‌سازی ضعیف باشه.
هر چیزی میتونه بهونه‌ای باشه
برای شاد بودن
بیتا برهمند – کانال تلگرام ایران: هر چیزی میتونه بهونه‌ای باشه برای شاد بودن. به نظر من مشکلی نداره اگه کسی دوست داره جشن ولنتاین یا هالووین بگیره و این رسوم رو
انجام بده.
فرهنگ ایرانی
دچار خلأ معنایی شده است
دکتر مهدی جمشیدی - جامعه‌شناس  – تماس تلفنی: بحث از هویت یکپارچه در روزگار ما دور از تصور است. در زمانه‌ای که راه انتقال فرهنگ‌های مختلف به اندازه کلیک روی یک دکمه است، صحبت از یکپارچگی فرهنگی و اصالت ناب فرهنگی محلی از اعراب ندارد. مسأله اصلی از آنجا نشأت می‌گیرد که یک فرهنگ قدرتمند جهانی در سایه فرهنگ غرب در حال رشد و نمو است که فرهنگ‌های منطقه‌ای و محلی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. مادامی که فرهنگ‌های کلاسیک بدون هرگونه پویایی تنها بر محور آنچه  دارند پیش می‌روند چیزی جز رکود عایدشان نمی‌شود. نابسامانی‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... در کشورهای دارای فرهنگ چندین و چند هزار ساله این بدبینی را
به وجود آورده که علت اصلی آن از منشأ فرهنگی است به همین دلیل نوعی ضد فرهنگ جایگزین این روند می‌شود و زمانی که فرهنگ درونی دچار تزلزل شد راه برای نفوذ هر فرهنگی که توان تأثیر‌گذاری را داشته باشد باز می‌شود. این روند در ایران نیز مشاهده می‌شود. فرهنگ ایرانی با توجه به نبود بازتولید نظام معنایی دچار خلأیی شده است که فرهنگ‌های دیگر آن را پر کرده است. زرق و برق فرهنگ جهانی
با نشانه‌هایی از قبیل کریسمس،
بابا نوئل، ولنتاین، هالوین و... نشان از تأثیر شگرف جهانی آن بر عرصه فرهنگ دارند چون فرهنگ‌های محلی فاقد توانایی لازم برای تولید محتوا در عرصه شادی، ارتباط، عشق و موارد روزمره‌ای است که انسان‌ها
به آن اهمیت می‌دهند.
البته به صورت مطلق نمی‌توان گفت که ورود این جریان‌ها منفی است چون در وادی فرهنگ، تعاملات فرهنگی یک اصل است اما مشکل از آنجا آغاز می‌شود که نقطه مرکزی فرهنگی و به عبارتی هسته اصلی تولید معنا در یک فرهنگ مورد هجمه قرار می‌گیرد. در این شرایط نشانه‌های فرهنگ خودی جای خودش را به فرهنگ دیگری می‌دهد که خروجی آن دیگر مبنای درونی ندارد و به عرصه‌های دیگر زندگی هم نشت می‌کند که اعمال و رفتار و در کل هنجارهای جدیدی پدید می‌آورد. هنجارهایی که با روح فرهنگ میزبان کاملاً بیگانه است. اگر بخواهیم برای اصلاح این روند راهکاری پیشنهاد کنیم باید امور معمول زندگی مورد توجه قرار گیرد اموری که از هسته مرکزی فرهنگی نشأت گرفته باشد و منطبق بر روح زمانه باشد.


تجربه جهانی طرح ترافیک/ <راه>های گران برای خیابان‌های قیمتی


مردان حیدری
کارشناس حوزه حمل و نقل و ترافیک
از مهم‌ترین مشکلات شهر‌های بزرگ در حوزه حمل‌ونقل، آلودگی هوا و ترافیک است. از جمله شیوه‌های کاهش آلودگی هوا و روانسازی ترافیک، سیاست قیمت‌گذاری تسهیلات حمل‌ونقل است. تغییر قیمت استفاده از تسهیلات حمل‌ونقل در یک محدوده خاص از شبکه می‌تواند باعث تغییر در برخی تصمیم‌های حمل‌ونقلی افراد شود و در انتخاب وسیله یا مقصد سفرهای روزانه مؤثر است. عملکرد کارآمد کلانشهرها به وجود یک سیستم حمل‌و‌نقل کارآمد بستگی دارد. در بسیاری از کلانشهرهای کشورهای در حال توسعه بخصوص در آسیای جنوب شرقی، چین، هند و بسیاری از کشورهای امریکای لاتین، با رشد سریع تقاضا در حمل‌و‌نقل شهری و پیشی گرفتن آن از ظرفیت سیستم حمل‌و‌نقل، حجم بالایی از ازدحام در شهر اتفاق می‌افتد که بر روند توسعه اقتصادی آن مناطق تأثیر منفی داشته است. برای مثال شهر بانکوک روزانه به‌طور متوسط سه میلیون نفر به علت تأخیر ترافیکی دو ساعته وقت‌شان در سفر تلف می‌شود. به‌علاوه در بسیاری از شهرهای بزرگ به‌دلیل وجود تراکم بیش از حد در شبکه جاده‌ای، کیفیت هوا کاهش قابل ملاحظه‌ای داشته است. تجربه کشورهای توسعه یافته در زمینه قیمت‌گذاری نشان می‌دهد که با تغییر سیاست و قیمت ورود به محدوده، استفاده از  ماشین  شخصی در سفر‌های مختلف کاهش یافته‌ است. همچنین سیاست قیمت‌گذاری موجب کاهش تمایل به استفاده از سواری شخصی در ورود به محدوده مرکزی شهر شده است.
قیمت‌گذاری راه عبارتی کلی است که به اخذ عوارض از رانندگان در مقابل استفاده از راه یا استفاده از بخش یا مسیر معینی از شبکه راه‌ها در زمان‌های معین اطلاق می‌شود. نمونه‌های آن روش‌های سنتی و رایج مانند باجه‌های اخذ عوارض در بزرگراه‌ها و روش‌های مدرن مانند سیستم‌های اخذ الکترونیکی عوارض در کشورهایی چون سنگاپور، انگلیس و هنگ کنگ است. تفکری منطقی براساس اصول اقتصادی پشتوانه مسأله قیمت‌گذاری راه است، به این صورت که اخذ عوارض از کاربران جاده‌های دارای تراکم در مقابل جاده‌های بدون تراکم، موجب جاری شدن سودهایی اقتصادی خواهد شد. اصطلاح‌های مترداف فراوانی برای قیمت‌گذاری راه استفاده می‌شود. مواردی مانند: شارژ کاربران جاده، نرخ‌گذاری تراکم، قیمت‌گذاری تراکم، عوارض‌گذاری جاده، قیمت‌گذاری متغیر و غیره. همه این اصطلاحات اصول یکسانی را منعکس می‌کنند. در کشور انگلستان در اوایل دهه 1960 اصطلاح قیمت‌گذاری جاده برای پوشش هرگونه عوارض ترافیکی که از کاربران جاده‌ای اخذ می‌شد، استفاده شد. در طول دهه 1990 اصطلاح شارژ کاربران جاده‌ای به طور گسترده برای طرح‌های اخذ مستقیم عوارض از کاربران استفاده می‌شد. اما از سال 2000، اصطلاح قیمت‌گذاری تراکم ترجیح داده شد.
قیمت‌گذاری را‌ه دارای تاریخچه‌ای طولانی است. همان طور که مونرو و همکارانش (2006) ادعا می‌کنند، عوارض جاده‌ها در قرن چهارم قبل از میلاد در هند، در قرون 14 و 15 میلادی توسط امپراطوری رم در اروپا و در قرون 18 و 19 میلادی نیز در ایالات متحده امریکا مورد استفاده قرار گرفته است. عوارض روی جاده‌ها و پل‌ها از اواخر قرن هجدهم یعنی سال 1790 میلادی در امریکا رایج بوده است. این دوران با شکوفایی اقتصاد امریکا مقارن بود. در آن زمان حمل ونقل بهتر به معنی آزاد راه‌های بیشتر بود. ایالت‌ها و دولت‌های محلی بودجه و منابع مالی محدودی در اختیار داشتند که پاسخگوی نیازهای حمل ونقل نبود. به همین دلیل آزادراه‌های خصوصی با سرمایه مالی شرکت‌های سهامی احداث شد و سهام آن در بازارهای بورس معامله می‌شد. صاحبان سهام از محل دریافت عوارض و مالیات‌های بزرگراه‌ها، سود سهام خود را دریافت می‌کردند. به این طریق راه‌های خصوصی و سیستم عوارضی در این راه‌ها تا اواسط قرن نوزدهم ادامه داشت و در آن سال‌ها به اوج خود رسید. توسعه ریل رقابت شدیدی را بین ریل و جاده به وجود آورد که منجر به کم رنگ شدن اهمیت جاده شد. در نتیجه بیشتر بزرگراه‌ها یا به دولت واگذار شدند یا به صورت نیمه دولتی درآمدند. از آن زمان یعنی اواسط قرن نوزدهم تا اواسط قرن بیستم مردم امریکا رغبت چندانی به قیمت‌گذاری راه‌ها نشان نداده و با آن مخالفت ورزیده‌اند. از اوایل سال‌های 1960 سیستم عوارض سنتی برچیده شد و به جای آن سیستم پرداخت هنگام عبور جایگزین شد و در دهه‌های 60، 70 و 80 میلادی مورد استفاده قرار گرفت.
در کشور انگلیس از سال 1964 تاکنون با هدف کم کردن بار ترافیکی راه‌ها و کمک به تأمین اعتبارات برای ساخت و توسعه راه‌ها، استراتژی‌های مختلفی برای قیمت‌گذاری راه‌ها اجرا شده است. از سال 2003 به بعد در شهر لندن سیاست‌های سخت گیرانه‌تر و همراه با نرخ‌های بالاتر با هدف کاهش هرچه بیشتر بارترافیک اعمال شده است. یکی از موفق‌ترین تجربه‌های قیمت‌گذاری راه‌ها را کشورهای هنگ‌کنگ و سنگاپور از اواسط دهه 70 میلادی تاکنون داشته‌اند. هنگ کنگ در خلال سال‌های 80 و 90 میلادی با وجود رشد جمعیت و تقاضای حمل و نقل توانست 20 درصد از بار ترافیکی درون پایتخت بکاهد. همچنین سنگاپور نیز در مدیریت ترافیک توفیق زیادی داشته و دو دهه است اخذ الکترونیکی عوارض را تجربه می‌کند.
در کشور نروژ از سال 1930 تا 1980درصد کل بودجه ساخت و توسعه زیرساخت‌های حمل ونقل از محل، قیمت‌گذاری راه‌ها تأمین شده است. اما در دو دهه 80 و 90 میلادی تحولات زیادی در سیستم قیمت‌گذاری راه‌ها به وجود آمد و در نتیجه 26 درصد کل بودجه ساخت زیربناهای حمل ونقل کشور نروژ در دو دهه مذکور از محل قیمت‌گذاری راه‌ها تأمین شد. در سال 1997 تعداد پروژه‌های راه‌سازی با استفاده از درآمد‌های حاصل از قیمت‌گذاری راه‌ها به 30 پروژه رسید.
سنگاپور طرح قیمت‌گذاری را نخستین بار در سال 1975 با استفاده از عوارض روزانه با فناوری پایین معرفی کرد. در سال1988، این شهر به استفاده از سیستم قیمت‌گذاری الکترونیکی کاملاً اتوماتیک روی آورد. در سال 2003، طرح قیمت‌گذاری محدوده در مرکز لندن معرفی شد. طرحی مشابه نیز در مرکز استکهلم از ژانویه 2006 به اجرا درآمد.
از جمله طرح قیمت‌گذاری محدوده که با هدف مدیریت تراکم طراحی شده، طرح عوارض تراکم در استکهلم است. این طرح محدوده مرکز شهر را شامل می‌شود و 18 نقطه کنترلی دارد. قیمت‌گذاری در روزهای هفته بین ساعات 6:30 تا18:30 اجرا می‌شود و نرخ عوارض دریافتی از کاربران بر اساس ساعات روز متفاوت است. در واقع در این سیستم عوارض در ساعات مختلف روز بر اساس میزان ترافیک تعیین می‌شود. همچنین روزهای آخر هفته، تعطیلات و یک روز قبل از تعطیلات از کاربران مسیرهای این محدوده عوارض اخذ نمی‌شود. از طرح‌های قیمت‌گذاری منطقه‌ای که به اجرا درآمده است، طرح قیمت‌گذاری تراکم معرفی شده در شهر لندن در سال 2003 است که این منطقه یک محدوده 21 کیلومتر مربعی از مرکز شهر لندن را احاطه می‌کند. در ابتدا نرخ عوارض در نظر گرفته شده برای رانندگی یا پارک خودرو در مسیرهای عمومی در این منطقه طی روزهای هفته از ساعت 7:00تا 18:30 پنج پوند در روز تعیین شده بود. در سال2005، ضمن اینکه زمان قیمت‌گذاری در روز به اتمام در ساعت 18 کاهش یافته، نرخ عوارض نیز به 8 پوند افزایش یافت. البته استثنائاتی نیز برای ساکنین این منطقه از جمله 90درصد تخفیف در عوارض، درنظرگرفته می‌شود.

نیم‌نگاه
قیمت‌گذاری راه عبارتی کلی است که به اخذ عوارض از رانندگان در مقابل استفاده از راه یا استفاده از بخش یا مسیر معینی از شبکه راه‌ها در زمان‌های معین اطلاق می‌شود. نمونه‌های آن روش‌های سنتی و رایج مانند باجه‌های اخذ عوارض در بزرگراه‌ها و روش‌های مدرن مانند سیستم‌های اخذ الکترونیکی عوارض در کشورهایی چون سنگاپور، انگلیس و هنگ‌کنگ است. تفکری منطقی بر اساس اصول اقتصادی پشتوانه مسأله قیمت‌گذاری راه است، به این صورت که اخذ عوارض از کاربران جاده‌های دارای تراکم در مقابل جاده‌های بدون تراکم، موجب جاری شدن سودهایی اقتصادی خواهد شد.
از جمله طرح قیمت‌گذاری محدوده که با هدف مدیریت تراکم طراحی شده، طرح عوارض تراکم در استکهلم است. این طرح محدوده مرکز شهر را شامل می‌شود و 18 نقطه کنترلی دارد.