يادتان هست سال ٨٨ فرصت پاسخ به اتهامات را نداديد؟

آرمان: علی‌اکبر ناطق ‌نوری شخصیتی موثر در سیاست کشور بوده است. این تاثیر حتی زمانی که از آوردگاه سیاست دوری می‌کرد هم به‌وضوح پیدا بود. به‌خاطر همین تاثیرگذاری بود که چهره‌های مختلف جناح‌ها ارتباط با او را قطع نکردند؛ حتی زمانی که از سوی برخی چهره‌های سیاسی دولت‌های نهم و دهم تحت شدیدترین هجمه‌ها قرار گرفت. این روز پسر او نیز وارد گود سیاست شده است و بر آن است به شخصیتی مستقل از پدر تبدیل شود و در تلاش است که در کانون درگیری‌های سیاسی و جناحی این استقلال را نشان دهد. از روزی که محمود احمدی‌نژاد در مناظره انتخاباتی ادعاهایی را نسبت به خانواده ناطق نوری مطرح کرد؛ ادعاهایی که هرگز اثبات نشد، شیخ نور در این زمینه سکوت کرده است. او حتی در برابر تمایل شخصیت‌های دو جناح موثر هم سکوت را نشکست. چنین بود که ناطق نوری دورادور یکی از سوژه‌های دلواپسان و تندروها بوده است. او با سکوت خود به سنگین‌ترین هجمه‌ها پاسخ می‌داد اما این روزها فرزند او، سکوت را تاب نیاورده و زبان به پاسخ گشوده و به ادعاهای عزت‌ا... ضرغامی رئیس اسبق صداوسیما پاسخ داده است. ضرغامی که سابقه و سائقه‌ای اصولگرا دارد در ماه‌های اخیر دیدارهای هدفمندی داشته است. او روزی با محمدعلی ابطحی معاون رئیس دولت اصلاحات صبحانه خورده تا وجهه سیاسی خود را نشان دهد و روز دیگر مخاطب گله‌های رابعه اسکویی بازیگر سابق شبکه جم تی ‌وی بوده تا رنگ غیرسیاسی خود را تجدید کند. پسر ناطق نوری هدف اقدامات ضرغامی را انتخابات سیزدهم ریاست‌جمهوری می‌داند. مصطفی ناطق نوری به او توصیه کرده مراقب باشد که مبادا در چنبره نحوست 13 گرفتار شود. ضرغامی چندی پیش گفته بود: «بر‌اساس مصوبات کمیسیون تبلیغات، تنها نامزدهای انتخابات حق پاسخگویی موارد اتهامی در مناظره‌ها را داشتند و ما دقیقا بر‌اساس قانون عمل کردیم. من در‌ این ‌باره بارها با آقای ناطق صحبت کردم. خیلی تماس گرفتم و گفتم تلویزیون در اختیار شماست. اصلا در فضاهای عمومی نمی‌رفتند.» مصطفی ناطق نوری فرزند حجت‌الاسلام والمسلمین علی اکبر ناطق نوری در همین ارتباط به چند سوال جماران پاسخ گفت.
آقای ضرغامی گفته است که آنچه در آن مقطع انجام داده دقیقا براساس قانون بود.
ای ‌کاش روشن می‌کردند دقیقا کدام قانون مراد ایشان بوده است و باید دید که به جز ایشان چه فرد دیگری این مطلب را می‌پذیرد. قائلم که این تهمت‌ها به آقای ضرغامی نمی‌چسبد! آنچه که هست اینکه براساس ماده 31 قانون بالادستی اساسنامه سازمان صداوسیما، ناظر بر احقاق حق کسانی که به هر دلیل و در هر قالبی از برنامه‌های آن سازمان، مورد توهین، افترا و یا مطالب خلاف واقع شوند، بایستی حق دفاع از خود و فرصت پاسخگویی آن هم به میزان دو برابر را داشته باشند و به‌نظر می‌رسد ایشان در جریان این قانون صریح و روشن نبوده‌اند. بگذریم که در مورد نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی صورت گرفته در آن مناظرات که منشأ خسارت‌هایی برای نظام و انقلاب شد، شوربختانه حتی شبهه هم نکردند! منصفانه اگر بخواهیم داوری کنیم، از مشکلات بزرگ در آن حوادث، یکی همین بود که تصمیم سازی در اختیار کسانی قرار گرفت که شاید از جامعیت در تدبیر و بینش کافی در شناخت مصالح کشور بهره‌مند نبودند و به همین نسبت تصمیم‌گیران را به زحمت انداختند.
آقای ضرغامی در جای دیگری اشاره کرده‌اند که امکان ترتیب دادن 100 برنامه و مصاحبه برای آقای ناطق نوری بود و در واقع خانواده شما بودند که به هر دلیلی استقبال نکردند.


من هم دیدم و تعجب کردم از این حرف. اولا در همین مصاحبه‌ای که اشاره کردید، صدر و ذیل فرمایشات آقای ضرغامی با هم تضاد دارد. با این توضیح که در جایی گفته‌اند امکان صد تا برنامه و مصاحبه برای آقای ناطق نوری وجود داشته است و حتی به آقای ناطق گفته شده تلویزیون در اختیار شماست و ایشان خودشان نیامدند و در جای دیگر در همان مصاحبه، کنترل عذاب وجدان برایشان دشوار می‌شود و بیان می‌کنند که من دلسوزی کردم که اجازه ندادم بیایند و پاسخ دهند که اگر چنین می‌شد برای ایشان ضد تبلیغ بود! فارغ از دلسوزی غیرضروری، واقعیت این است که بخش اخیر فرمایش ایشان تصادفا به واقعیت نزدیک‌تر است یعنی به‌رغم درخواست کتبی اینجانب به تاریخ پانزدهم خردادماه 88 که هم از طریق فاکس و هم به صورت دستی خدمت ایشان تقدیم شد و همچنین تماس‌های مکرر با ایشان و همکارانشان، به هیچ‌عنوان این فرصت پاسخگویی به تهمت‌های آقای احمدی‌نژاد در اختیار ما قرار نگرفت. شاید بهتر بود که آقای ضرغامی، به جای دلسوزی و مصلحت‌اندیشی‌های پرخسارت و یا هر انگیزه دیگری، به وظیفه قانونی، اخلاقی و شرعی خودشان عمل می‌کردند. انتظار روشن بود. توقع این بود که به اصل 175 قانون اساسی احترام می‌گذاشتند. آقایان وظیفه داشتند که قانون اساسنامه سازمان صداوسیما، ناظر به حق دفاع از مظلوم را مبنای عمل قرار می‌دادند. انتظار این بود که اصول اخلاقی جامعه را بزرگ بشمارند و اجازه قربانی شدن آنها را به کسی ندهند. می‌بایستی سر تعظیم در برابر آموزه‌های پرشمار دینی و ایمانی فرود می‌آوردند که درخصوص حرمت آبروی مومن، حق‌الناس و پرهیز از ظلم به‌کرات سفارش می‌کنند. شایسته بود که در آن روزهای سرنوشت ساز، به انصاف و مروت عمل می‌کردند و یکی از (به قول خود آقای ضرغامی) صد تا برنامه‌ای که الان به برکت قدرت تخیل در ذهن می‌پرورانند را در اختیار مظلومین آن ظلم بزرگ قرار می‌دادند تا از این رهگذر وجهه‌ای از انصاف به نمایش درآید. چه بسا همین اقدام نقطه روشنی می‌شد برای خروج از آن فضای به شدت سنگین و یکطرفه و ای‌ کاش جناب آقای ضرغامی، سابقه درخشان‌تری از خود باقی گذاشته بود که اگر چنین می‌شد شاید امروز وجدان آرام‌تری داشت.
ممکن است بیان شود که شاید رئیس سازمان صداوسیما، تنها تصمیم‌گیر در چنین مواردی نبوده است؟
من در مورد حوزه مسئولیت آقای ضرغامی صحبت می‌کنم. طبیعتا تصمیمات بزرگ، برآیند مجموعه‌ای از مسائل می‌توانند باشند اما این باعث سلب مسئولیت از رئیس یک سازمان نسبت به پایبندی به چارچوب‌ها و قانون نمی‌شود. صداوسیما در آن مقطع آنقدر خارج از عرف و نادرست عمل کرد که حتی رهبری معظم انقلاب در نماز جمعه تاریخی همان ایام صریحا زبان به اعتراض گشودند و فرمودند که «اتهاماتی مطرح شد که در جایی اثبات نشده... و قبل از اثبات نمی‌شود اینها را رسانه‌ای کرد... و وقتی اینجور حرف‌ها مطرح می‌شود، تلقی‌های نادرستی در جامعه به‌وجود می‌آید.»
اگر الان با آقای ضرغامی مواجه بشوید به ایشان چه خواهید گفت؟
بعید می‌دانم که فرصتی اینچنین دست بدهد ولی اگر چنین شد سعی می‌کنم اولا در گفتن سلام پیشدستی کنم و برای ایشان آرزوی آرامش و سلامتی کنم و ثانیا به ایشان توصیه می‌کنم اگر هوس خدمت به‌عنوان رئیس دولت سیزدهم دارند، مراقب باشند که از الان به نحسی سیزده دچار نشوند.