نگاه غير ورزشي به ورزش

چند سال است كه قرار بر اين شده تا سازمان نظام ورزشي تاسيس شود. درست مثل سازمان نظام پزشكي يا سازمان نظام مهندسي، اما اين اتفاق تاكنون در دولت روحاني رخ نداده است. در دولت اول كه عزمي در وزير ورزش ديده نمي‌شد و در اين دولت هم تا به حال در حد شعار باقي مانده است. دستگاه ورزش هفت سال است كه از سازمان تربيت‌بدني رخت بربسته و به وزارتخانه تبديل شده اما هنوز قانون ورزش كشور تغيير نكرده است. قانون فعلي متعلق به سال 1350 است. يعني زماني كه به چشم آماتوري به ورزش نگريسته مي‌شد. در اين قانون هيچ نگاهي به ورزش حرفه‌اي و باشگاهي وجود ندارد. بازار سرمايه براي ورزش پيش‌بيني نشده است.
به خاطر همين هيچ باشگاهي هنوز وارد بورس نشده. روحاني قول داده بود كه قانون جديد ورزش را طي لايحه‌اي تقديم به مجلس مي‌كند اما هنوز اين ماجرا رخ نداده و اين نشان مي‌دهد كه ورزش اولويتي براي دولت ندارد. به خاطر همين هم هست كه بخش خصوصي به ورزش روي خوشي نشان نمي‌دهد. وقتي ورزش اولويتي براي دولت ندارد و قانون ورزش هم به روز نمي‌شود نبايد انتظار داشت بخش خصوصي در اين حوزه سرمايه‌گذاري كند. اين عدم اولويت ورزش براي دولت در حالي است كه ما در المپيك اخير، رتبه شانزدهم را به دست آورديم. يعني در بين همه كشورهاي دنيا شانزدهم شديم. ما در هيچ بخش و حوزه ديگري چنين جايگاهي در سطح جهان نداريم. نه در اقتصاد، نه در سياست، نه در فرهنگ. ورزش تنها حوزه‌اي است كه اهداف برنامه 1404 را تحقق بخشيده. ما الان در منطقه در ورزش حرف اول را مي‌زنيم. در كشورهاي غرب آسيا درمجموع بهترين هستيم. در بسياري از رشته‌ها پديده‌هاي جهاني هستيم. اما آيا رسيدگي و پشتياني از ورزش به اندازه كافي هست؟ آيا حمايت قانوني مي‌شود؟ سرانه بودجه مناسب است؟ ورزش در ته جدول اين‌گونه حمايت‌ها قرار دارد. آيا اين انصاف است؟ متاسفانه نگاه به ورزش در حد ورزش نيست.