راز دشمنی «انورسادات» با انقلاب اسلامی

  گروه اندیشه
info@khorasannews.com

روابط میان محمدرضا پهلوی و کشورهای عربی، همیشه سینوسی بود و از قاعده و قانون خاصی پیروی نمی‌کرد؛ در واقع عوامل و دوره‌های مختلف، این روابط را تحت تاثیر خود قرار داده بود. اما در این میان، برخی از کشورها برای پهلوی دوم ویژه‌تر بودند و او همواره روی آن ها حساب ویژه‌ای می‌کرد. به گزارش مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، مصرِ دوران انور سادات، جایگاه ویژه‌ای در معادلات سیاسی شاه داشت؛ مصداق عینی این مسئله را می‌توان در پناه دادن شاه از سوی مصر پس از فرار وی از ایران مشاهده کرد؛ هنگامی که حتی دولت‌های غربی نیز دروازه‌های ورودی خود را به روی او بستند، سادات به گرمی شاه را پذیرفت و در اسوان مصر به استقبال وی شتافت؛ به همان اندازه که روابط شاه و سادات صمیمانه بود، ارتباط سادات با جمهوری اسلامی از این قاعده پیروی نمی‌کرد و عمدتاً رویکردی خصمانه در گفتار و عمل از سوی انور سادات در قبال جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی اتخاذ شده بود. اما دلایل این مسئله را چگونه باید واکاوی کرد؟
کمپ دیوید و آغاز ماجرا


انور سادات علاوه بر این‌که شاه را به عنوان متحد خود می‌شناخت، هدف دیگری را نیز در اولویت خود قرار داده بود؛ وی می‌خواست با برقراری صلح با اسرائیل، خود را به عنوان محور قدرت یا کاتالیزور صلح میان اعراب و اسرائیل معرفی کند و از مزایای این صلح، بیشترین بهره را ببرد؛ در نهایت، تلاش‌های سادات، دقیقاً یک سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، به انعقاد پیمان کمپ دیوید میان وی و مناخیم بگین، نخست وزیر رژیم صهیونیستی انجامید. اتفاقات مربوط به کمپ دیوید، با وقایع منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، همزمان شد و واکنش امام خمینی(ره) و سپس، نظام جمهوری اسلامی به این قرارداد، شاکله روابط میان ایران و مصر را وارد مرحله تازه‌ای کرد. امام(ره) در واکنش به این قرارداد، بیانیه‌ای صادر کردند و صلح سادات و اسرائیل را خیانت به اسلام و مسلمانان دانستند و موضع سیاسی کشورهای مخالف این پیمان را تأیید کردند. در تحلیل علت نخست رویکرد خصمانه سادات به انقلاب اسلامی، می‌توان این گونه استدلال کرد که انقلاب اسلامی و رهبر بزرگ آن، پیمانی را زیر سوال بردند که حداقل برای سادات و جایگاه وی در میان اعراب سودمند بود، اما شاکله و اساس این پیمان، توسط انقلاب اسلامی زیر سوال رفت و این مسئله‌ای نبود که هضم آن برای سادات به سادگی ممکن باشد.
پایگاه انقلاب اسلامی در مصر
برخلاف تصور انور سادات، انقلاب اسلامی بلافاصله پس از پیروزی، تأثیر خود را بر گروه‌های اسلام‌گرای مصر گذاشت؛ در واقع انقلاب اسلامی به عنوان عاملی بیرونی، مخالفان انور سادات را در مقابل وی جسورتر کرد؛ شاید تمام گروه‌های اسلام‌گرای مصری درباره ماهیت انقلاب اسلامی ایران توافق نداشتند، اما در یک نکته مشترک بودند و آن هم این بود که انقلاب ایران، تز بازگشت به اسلام را از حوزه تئوری فراتر برد و آن را در مرحله عمل نیز اثبات کرد. از سوی دیگر، الگویی از توفیق مبارزات ضدامپریالیستی را به نمایش گذاشت و همین امر سبب شد که تأثیر انقلاب اسلامی بر توده‌های مردم و جنبش‌های اسلامی در مصر انکارناپذیر باشد. مصداقی دیگر از تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر گروه‌های اسلام‌گرای درون مصر این بود که جمعیت اخوان‌المسلمین، تحت تاثیر انقلاب ایران، از رکودی ده‌ساله خارج شد و انقلاب ایران را در چارچوب مبارزه جهانی میان اسلام و کفر قلمداد و با صدور بیانیه‌های متعدد، حمایت خود را از این انقلاب اعلام کرد. با تحلیل این عامل، می‌توان به انگیزه‌ای دیگر در موضع‌گیری خصمانه انور سادات نسبت به انقلاب اسلامی پی برد؛ انقلاب ایران، نظم منطقه‌ای شکل‌گرفته در ذهن انور سادات را به هم ریخته و تأثیرات و پیامدهای این انقلاب تا بیخ گوش اونیز رسیده بود. گروه‌های اسلامی، با الهام‌ گرفتن از انقلاب ایران، در مصر احیا شده بودند و انتقادات مختلفی را از سبک حکومت‌داری و کشورداری سادات مطرح می‌کردند.
ارتباط با خاندان پهلوی
شاه برخلاف رابطه سینوسی‌اش با بیشتر دولت‌ها و سران کشورهای عربی، با سادات ارتباط بسیار خوب و صمیمانه‌ای داشت و همین مسئله سبب شده بود کمک‌های متعددی، به‌ویژه در زمینه مالی، از ایران به سوی مصر سرازیر شود؛ یکی از اشتراکات گفتمانی هر دو حاکم این بود که در تلاش بودند خود را رفته‌رفته از بلوک شرق جدا و در بلوک غرب تعریف کنند و همین اشتراک، زمینه‌ساز روابط صمیمانه‌تر میان ایران و مصر شده بود؛ تا جایی که روابط میان خاندان پهلوی و سادات از حد عرف روابط دیپلماتیک فراتر رفت و به روابط خانوادگی و شخصی نیز منجر شد؛ سادات به ایران نیز سفر کرد و حتی در یکی از این سفرها، همسر سادات در فرودگاه برای ابراز میزان دوستی شاه و سادات، چند کلمه به زبان فارسی در برابر فرح دیبا، همسر شاه، سخن گفت و این، بیانگر اوج مودّت میان این دو دیکتاتور به شمار آمد. تمام این‌ها بیانگر حمایت تمام‌قد محمدرضا پهلوی از رژیم سادات و همچنین ارادت سادات به پهلوی بود. اما انقلاب ایران، تمام این معادلات را برای انور سادات برهم زد و کمک‌های مالی به رژیم مصر نیز قطع شد.
دشمنی آشکار
پذیرش شاه از سوی انور سادات، در عمل موضع خصمانه سادات را نسبت به انقلاب اسلامی ایران ثابت کرد؛ در واقع وی به شخصی اجازه اقامت در مصر را داده بود که مورد نفرت عمومی مردم ایران بود و حکومت جدید، در پی بازگرداندن و محاکمه وی به دلیل جنایاتش بود. اما سادات در شرایطی که حتی بیشتر کشورهای غربی و در رأس آن‌ها آمریکا، حاضر نشده بودند ریسک پذیرش شاه را قبول کنند، وی را به مصر راه داد و با استقبال گرم از این شاه فراری، هم وفاداری خود به محمدرضا و رابطه صمیمانه‌اش با او را نشان داد و هم از سوی دیگر، رویکرد خصمانه خود را به انقلاب اسلامی ایران به نمایش گذاشت. علاوه بر این، سادات در مسئله تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ایران، بار دیگر موضع خصمانه خود را نسبت به انقلاب اسلامی آشکار کرد و همین موضع نیز، سبب شد ارتباط وی با گروه‌های اسلام‌گرای درون مصر بیش از پیش دچار خدشه شود.در تحلیل علل موضع‌گیری خصمانه انور سادات نسبت به انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران، باید گفت که سطح روابط دیپلماتیک و شخصی میان انور سادات و محمدرضا پهلوی، در سال‌های پایانی عمر رژیم پهلوی به‌شدت افزایش یافته بود؛ شاه، مصر را کشوری می‌دانست که پس از سرنگون شدن دولت جمال عبدالناصر، از حمایت آمریکا بهره‌مند شده است و ازهمین‌رو، دوست نداشت در مقابل کشور مورد حمایت آمریکا، ژست خصمانه داشته باشد و از سوی دیگر، مصر را به عنوان متحد خود در میان اعراب برگزیده بود تا از این طریق، شرایط نامتوازن همیشگی خود را با کشورهای عربی تعدیل کند. از سوی دیگر، مصر نیز از مزایای رابطه با محمدرضاپهلوی نهایت استفاده را می‌کرد و از درآمدهای سرشار نفتی ایران، بی‌نصیب نمی‌ماند. انقلاب اسلامی ایران، تمام معادلات ذهنی انور سادات را برهم زد و جایگاه مصر را در میان اعراب متزلزل و سادات را به شخصیتی ایزوله مبدل و از سوی دیگر، جایگاه گروه‌های داخلی اسلام‌گرای مصر را علیه رژیم سادات تقویت کرد. بسیاری از این گروه‌ها با تأثیرپذیری از انقلاب اسلامی، علیه رژیم سادات فعال شدند. آن ها معتقد بودند انقلاب ایران الگویی مناسب برای مبارزه با استکبار و امپریالیسم را فراروی آن ها قرار داده است. تمام این مسائل، در کنار ارتباط صمیمانه سادات و محمدرضا پهلوی که به واسطه انقلاب اسلامی برهم خورده بود، سبب شد تا سادات در گفتار و عمل، موضعی خصمانه علیه انقلاب اسلامی اتخاذ کند.