چرا ابراهیم درآتش می‌سوزد

محمد تاج‌الدین - ابراهیم حاتمی‌کیا همیشه شاکی است. سال‌هاست چهره او را با چشمان سبز و صورت بر‌افروخته دیده‌ایم و هر بار از خود پرسیدیم حاج ابراهیم چرا آرام و قرار ندارد؟ چرا هر بار پشت میکروفن می‌ایستد لحنش تند است و می‌خواهد کسی را لجن‌مال کند؟ آیا تا به حال بودجه فیلم‌هایش تامین نشده است؟ آیا زمان اکران ساخته‌هایش میان حجم سنگین فیلم‌های روی پرده به یغما رفته است؟ تا به حال شده سینماهای حوزه هنری فیلم‌هایش را تحریم کنند؟ آیا اتفاق افتاده صدا‌و‌سیما برنامه‌ای علیه او پخش کند و فرصت دفاع به او ندهد؟ تا به حال جلوی فیلم‌سازی‌اش را گرفته‌اند؟ آیا پیش آمده فکر کند تنها راه ادامه فعالیت هنری‌اش ترک وطن است؟ ممنوع‌الکار بوده؟ ممنوع‌الخروج چطور؟
اگر اینطور نبوده که نبوده چرا حاتمی‌‌کیا چهره معترض سینمای ایران است؟ او که به واسطه حاتمی‌کیا بودنش سیمرغ می‌گیرد و پشت میکروفن و در برنامه زنده صدا‌و‌سیما با انگشت اشاره مجری را نشانه می‌گیرد و سرش فریاد می‌کشد چرا ادعا دارد حقش را خورده‌اند؟
به گمان نگارنده بزرگترین مشکل و دغدغه این روزهای حاتمی‌کیا سینمای او است. دیگر‌ خبری از آژانس شیشه‌ای نیست. دیگر لحظات پر التهاب ارتفاع پست روی پرده سینما جان نمی‌گیرد و شک مامور اطلاعات فیلم به رنگ ارغوان تکرار نمی‌شود. سینمای حاتمی‌‌کیا افت کرده و او هم با سینمایش در حال تمام شدن است. حاج ابراهیم دیگر حوصله داستان گفتن ندارد. حس و حال سخنران بودن به او چسبیده و ترجیح می‌دهد رک حرفش را بزند. چه پشت دوربین و چه پشت تریبون. او شعار می‌دهد، آشکارا هم شعار می‌دهد، با صدای بلند هم شعار می‌دهد و شعار دادن را دوست دارد. صدایش آنقدر بلند است که دیگر نمی‌تواند یا نمی‌خواهد صدای دیگران را بشنود. اگر به فیلمش انتقاد کنند دست به دامان سردار سلیمانی می‌شود و مدافعین حرم. گویی موضوع فیلم حجتی است بر کیفیت ساخت. حاتمی‌کیا دلش می‌خواهد دوباره محبوب مردم باشد، می‌خواهد صف طرفدارانش کوچه سینما را دور بزند و تا چشم کار می‌کند ادامه داشته باشد اما اینطور نیست. چمرانش بی‌حال است، بادیگاردش تقلبی است و به وقت شامش از واقعیت دور است.
فیلمساز نظام بودن انگ نیست، گرفتن بودجه از ارگان‌ها و نهادهای سینمای وابسته و مستقل ضعف نیست و ساختن فیلم‌های ارزشی کسی را آزار نمی‌دهد. تمام کارگردان‌هایی که فیلم‌شان را به جشنواره فجر می‌فرستند یا برای ساختش از وزارت ارشاد مجوز می‌گیرند قواعد سیستم را قبول کردند. فقط کسی فریاد نمی‌زند‌ اما حاتمی‌کیا خیال می‌کند نماینده تمام سیستم است و باقی معترض و اپوزیسیون و معارض. نگاه او صفر و یک است. مثل نگاهی که به نقد و نظر دارد.
از قرار معلوم حاج ابراهیم می‌خواهد رویه سال‌های پیشش را ادامه دهد. هرجا تریبونی گیر می‌آورد فریاد بزند و شکایت کند و ما نیز همچنان با دهان باز و چشمان متعجب نگاهش کنیم و بپرسیم چرا ابراهیم در آتش می‌سوزد.