روزنامه اعتماد
1396/11/19
سلبريتي ما و سلبريتي آنها
پديده ستارهها ياهمان «سلبريتي»هاي امروزين، در واقع مولود تجاريسازي راديو، تلويزيون و سينماست و اساسا پديدهاي است كه در غرب و با اهداف كاملا تجاري به وجود آمده است.اما موضوع سلبريتيها در ايران چيز ديگري است. گويي آنها چيزهايي ميدانند كه بقيه نميدانند.
از ميانه دهه ۷۰ شمسي موج ستارهسازي به سينماي پس از انقلاب ايران هم رسيد، پيش از آن سينماي بيستاره ايران قلههاي رفيعي را در عرصههاي بينالمللي فتح كرده بود. اما تعدد ستارگان در سينماي ايران گويي نسبت معكوسي با كيفيت فيلمهاي توليدي پيدا كرد. نميخواهم وارد بحث سينمايي بشوم كه موضوع ديگري است و اين روزها كارشناسان و منتقدين صالح در اين باره كم نمينويسند. موضوع من بحث بر سر رفتار اجتماعي عده نسبتا زيادي از كارگردانان، تهيهكنندگان و هنرپيشگان سينما و تلويزيون و… است كه به مدد شبكههاي اجتماعي و معروفيت تصويري و حرفهاي خود، در مركز توجه قرار گرفتهاند. امروز اكثر هنرپيشگان بيش از آنكه به كار اصلي خود يعني سينما و تلويزيون و دغدغههاي صنفي خود بپردازند، سرگرم اظهارنظر و سخنگويي و ارايه راهكار و انتقاد از همه اركان اجتماع از سياست خارجي گرفته تا نحوه مديريت آبخيزداري هستند. كارگردان محترمي در برنامه تلويزيوني بر جاي كارشناس و منتقد ادبي نشسته و فردوسي را نژادپرست ميخواند و ميگويد «كانسپت اصلي شاهنامه هميني است كه من ميگويم!» و هنرپيشه محترم ديگري بر جاي پزشك متخصص تكيه زده و «لازم ميداند نكاتي را در مورد بيماري اوتيسم براي مخاطبان توضيح دهد». واضح است كه همگان حق دارند سخن بگويند و عقيده خود را ابراز كنند، اما اينكه از چه موضعي سخن بگويند موضوع مهمي است. چندي پيش در شرايطي كه بيشتر مردم و جناحهاي سياسي بر لزوم همراهي با دولت و يكديگر براي حل مشكلات سخن ميگفتند ناگهان چند تن از سلبريتيهاي محترم هشتگ «من پشيمانم» راه انداختند! اگر سلبريتيها اصرار دارند كه در عرصههاي مختلف فعاليت كنند آيا بهتر نيست كه اين مقبوليت اجتماعي را كه در اثر توجه مردم ايران به رسانهها و به ويژه به سينما به دست آمده را به نحوي خرج كنند كه منفعتي ملي را سبب ساز شوند؟ بهتر نيست به جاي غرولند دايمي و از منظر بالاتر نگاه كردن و درس دادن به مردم عادي، اين قابليت صرف اصلاح رفتارهاي اجتماعي، به وجود آمدن جنبشهاي اصلاح مصرف و عزم ملي براي توسعه شود؟ از نكات ديگر كه سخت براي من محل پرسش است، چگونه ميشود افرادي كه آفريننده زيباييهاي بصري هستند و كارشان با آراستن صحنه و لباس بازيگران و ساختن و پرداختن قابهاي زيباي تصويري است، تا اين حد نسبت به نظم و ترتيب و آراستگي و لباسي كه به بر ميكنند بياهميت باشند. آيا صرف هنرپيشگي يا از اصناف ديگر سينمايي بودن مجوز لازم براي آن است كه هر چيزي را به بر كنيم و در مراسمي رسمي - بزرگترين رويداد سينمايي كشور - شركت كنيم؟يكي دو ماه پيش در جشنوارهاي سينمايي خارج از ايران براي ديدن فيلمي ايراني رفته بودم، باور كنيد كه وضعيت لباس بازيگر محترم فيلم - كه اتفاقا از هنرمندان مقبول سينماست - به قدري نامتجانس با يك مجلس رسمي بود كه حتي غيرايرانيان - كه به تصور ما در اين امور سهلگيرتر هستند - را به تعجب واداشته بود. اگر مردمان عادي آداب معمول را در سلوك اجتماعي خويش رعايت نكنند، ايراد چنداني بر آنها وارد نيست زيرا تاثير آنها محدود است، اما هنرپيشهاي كه در نقطه تمركز توجه اجتماع قرار دارد، آيا ميتواند به سادگي و به سبب متفاوت بودن دست به كارهايي بزند كه از هيچ سو پسنديده نيست و فقط منجر به قباحتزدايي از برخي رفتارها ميشود؟ در كجاي دنيا و در كدام جشنواره سينمايي، بازيگر و كارگردان و مجري يك برنامه پر بيننده تلويزيوني روي فرش قرمز ميخوابد يا پاهايش را به نردهها تكيه ميدهد و دراز ميكشد تا از او عكس بگيرند؟ اين حركات بر پايه كدام الگوي اخلاقي پسنديده و مقبول است؟ آيا هنرمندان نبايد الگوي مناسب و محترمانهاي از ادب و شخصيت از خود به جاي گذارند؟ يا حداقل رفتار معقولانهاي در رويدادي ملي پيشه كنند؟ دراز كشيدن بر فرش قرمز، به سخره گرفتن رويداد است يا به هيچ گرفتن مردمي كه آنجا ايستادهاند؟
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
پايان رقابت
ناشنوايي شاه و انقلاب مردم
رييسجمهور يا سلطان؟
مجيد رضاييان : همه مقصرند
دارآخر
از نسلِ تاثیرگذار تا نسلِ آمادهخوار
نقطه عطفي در احياي اقتصاد
پاسخ به مطالبات مردم
سلبريتي ما و سلبريتي آنها
منافع و گفتوگوي اجتماعي
نقاش به روايت نقاش
نبايد فريب اين نتايج را خورد
دومينوي فساد
به حل بحران يمن كمك كنيم
حذف آزمون از دوره ابتدايي
تعرفهدرماني خودرو تا كي؟