در شكاف خودي و غير خود ي گير كرد ه ‌ايم و مدام عميق ‌ تر مي‌ شود

تمام ارگان هایی که فیلم می سازند نباید پشت تهیه کنندگان پنهان شوند، صادقانه وارد شوند و بگویند بودجه این فیلم ها از کجا تهیه شده است
من خیلی قانونمند پروانه گرفتم وبه دنبال سرمایه گذاررفتم،چرا باید فضاسازی شود ویک اتمسفر مسموم برای فیلم من ایجاد کنند، در حالی که به فیلم های ارگانی خودتان حسابی پروبال می دهید؟
امکانات تبلیغات من مشخص است اما امکانات تبلیغات برخی فیلم ها گویا از بودجه کشور تامین می شود. در این شرایط یک تهیه کننده مستقل چگونه می تواند در اکران با برخی فیلم های دیگر رقابت کند؟
مدیران سینمایي باید سعی کنندیک بار برای همیشه نگاه عادلانه به سینما داشته باشنداما به نظر می رسد که متاسفانه امکانش وجود ندارد


وضعیتی شده که اگرنتوانید به یکی از این آقازاده‌های ژن خوب و بد وصل شوید،نمی توانید فیلم بسازید و چاره‌ای ندارید
ما ده‌ها بار از بنیاد فارابی خواستیم که بودجه های سینمایی را در 10 سال گذشته اعلام کند.اینکه بودجه ها را به چه کسانی دادید؟ چرا دادید و چقدر دادید؟ این یک مطالبه اولیه است اما اعلام نمی کنند
من براساس نگاه منتقدان عمل نمی کنم که چه چیزی مد شده است و با مد کاری ندارم و با اندیشه خودم کار می‌کنم.می گویند این نوع فیلمسازی آلامد است اما من فکر می کنم این بحث‌ها مربوط به فشن است، نه فیلمسازی
جشنواره فیلم فجر با همه سراشیب ها و سربالایی هایی که در 35 دوره گذشته از سرگذرانده است همچنان یکی از مهم‌ترین رویدادهای سینمایی کشور است. رویدادي سینمایی که هر چند در سال های اخیر جشنواره‌های خودخوانده بسیاری پابرعرصه گذاشته اند اما اين جشنواره همچنان مهم‌ترین جشنواره سینمایی کشور است.جشنواره امسال با حضور کارگردانانی از نسل های مختلف ایران همراه بود. در این میان حضور منیژه حکمت با فیلم «جاده قدیم»مورد توجه بسیاری قرار گرفت. منیژه حکمت با نخستین فیلمش «زندان زنان»،در مقام کارگردان چشم‌ها را به خود جلب کرد. او که پیش از کارگردانی با سوابقی چون منشی صحنه، مدیرتولید و تهیه کننده آثار سینمایی سابقه‌ای 20ساله را در کارنامه داشت ، با نخستین فیلمش در مقام کارگردان نوید حضور کارگردان زن تازه نفسی را به سینما می داد که در اولین فیلمش به سراغ موضوعی ممنوعه وناگفته رفته بود؛«زندان زنان». اما بازی تقدیریاانتخاب شخصی بود که با گذشت 18 سال از آن فیلم، منیژه حکمت بعداز«سه زن»بافیلم سومش اکنون در جشنواره فیلم فجر حاضر شده است.از همان ابتدا که قرار گفت و گو با او هماهنگ شد، وی اصرار داشت که ترجیح می دهد به جای فیلم که در سال آتی و در زمان اکران از آن حرف زده خواهد شد، از سینمای ایران و وضعیت و حال و روز این روزهای تولید و سینمای ایران حرف بزنیم.پیشنهادی که با استقبال مواجه شد و آنچه در ادامه می خوانید گفت و گوی «قانون» با کارگردانی است که گفته ها و ناگفته‌های بسیار از سینمای ایران در سینه دارد.
خانم حکمت «جاده قدیم»سومین فیلم شماست.اولین فیلم شما «زندان زنان» موج بسیار خوبی در جامعه ایجاد می‌کند؛فیلمی که در زمان خود ساختارشکنانه به نظر می‌رسد و کارگردان زن دیگری را به سینما معرفی می‌کند. بسیاری منتظر بودند در سال‌های آتی ببیننداین کارگردان زن تازه با سابقه تهیه‌کنندگی، چه خواهدکرد.چه اتفاقی افتادکه منیژه حکمت در20سال كار،تازه به فیلم سوم رسیده است؟
وقتی می‌خواهید درساختارپیچیده فرهنگی، اجتماعی کار کنید،هرسوژه، ناهنجاری ودرامی رادرنظر بگیرید،برای‌تان تعهد می‌آورد.کوچک‌ترین تعهد،نسبت به تماشاگرانی است که به شما احترام می گذارند وچندین ساعت از وقت‌شان را برای شما صرف می کنند.این مسئولیت نمی تواند باری به هرجهت باشد،بنابراین باید درست گام بردارید واین کار سختی است.من قائل به این نیستم که شغلم کارگردانی باشد، اگر دغدغه ام کارگردانی و منوط به جریان سازی در حیطه سینما باشد، نمی توانم هرسال فیلم بسازم؛شاید بعضی دوستان این کار را بلد باشند اما من نمی دانم چطور می شود این کار را انجام داد.باید برای کارم تحقیقات میدانی انجام بدهم، چون چیزی به نام آمار در کشور وجود ندارد و از دل تحقیقات میدانی، آماری را که می خواهم می توانم به دست بیاورم و آن را در دل یک درام سینمایی به کار ببرم واین کار زمان می برد.به همین دلیل است که به طور متناوب کار نمی کنم و به دنبال تحقیقات می روم؛ این زمانبر و سخت است و البته از دوستان زیادی کمک می گیرم. نتیجه تحقیقات را نیزمردم باید ببینند و نظر بدهند.
به تازگي گفت و گویی با اکتای براهنی داشتیم که پخش کننده فیلم اخیر وی نیز شما هستید، او معتقد بود سینمای اجتماعی و روشنفکری در ایران سرکوب می شود. نظر شما در این مورد چیست؟
به طور قطع همین‌گونه است.ما درجامعه‌ای زندگی می‌کنیم که سینما،سینمای ایدئولوژیک است. امکانات امنیتی،مالی،اقتصادی و... در همه ابعادش به آن سینمایی تعلق مي‌گیرد که براساس اندیشه تعدادی از مدیران ارشد است؛اگر اندیشه‌ای برای خودت قائل باشی وجهان بینی داشته باشی وهمه این ها محورواساس کارت در راستای ساختن فیلم باشد،آن گاه بخش های بسیاری به وجود می‌آید که آزارت می دهند وناامیدت می‌کنند.در این زمان‌هاست که بخش هایی ناگهان خود را به رخ می کشد که به شعورت به عنوان یک انسان توهین می کند.بعد برای سرپوش گذاشتن بر این توهین‌ها ازکلماتی مانندصلاح دانستن وتعامل کردن استفاده می کنند که من 40 سال است متوجه مفهوم آن نشده ام.روح و جسم ما از رفتارهای ناعادلانه جراحت برداشته است.البته نکته جالب این است که امروز یک بخشی از همان مدیران سینمایی که پی اصلاح ما بودند ، خود روشنفکر شده اند اما بدانند که از سال 60 تاکنون روح و روان و جسم ما را نابود کرده اندو ما هزینه دادیم وباید مسئولیت باراین هزینه ها را که بر دوش ما تحمیل شده است، بپذیرند نه اینکه همیشه مطالبه یک سویه داشته باشند.چون چیزی به نام حافظه تاریخی وجود ندارد و می‌خواهیم از یاد ببریم، ما باز می بخشیم ؛اماچقدر ببخشیم؟ دیگر چیزی از وجود ما نمانده است.
گفتید كه مدیران سعی می کنند عقايد خودشان رابسازند.این موضوع اندیشه سازی را در مدیران سینمایی دولت‌ها،متفاوت دیدید یا به نظرتان در هر دولتی همین مساله وجود داشته است؟
صریح بگویم که غیر ازدوران سیف ا... داد، که به عنوان یک سینماگر که دیدگاه مستقل جدا از اندیشه حاکم ایدئولوژیک داشت،وضعیت همیشه همین بوده است که تلاش مدیران اندیشه سازی برای سینماگران از روی اندیشه های خودشان بوده است. ما همیشه می‌گفتیم امکانات سینما متعلق به تمام سینماگران است اما آن ها می گفتند هر زمان که فکر ما را ساختید می توانید از امکانات استفاده کنید. این تفکر بسیار خطرناک و بیش از آن بسیار دردناک است.انگار تو را وادار می کنند که باید برگردی به خودت وبا روش ما قبول کنی که در این ساختار کار کنی. براین اساس است که امکانات را تقسیم می کنند.فکر شما چیست؟قانون آن چیست؟ از منظر هر مدیری یک چیز است. من خودم جزو کسانی هستم که نمی‌خواهم کارمند کسی باشم.
البته در همین رابطه یک بار هم اشاره ای داشتید درباره فیلم هایی که توقیف می شوند و تهیه کنندگان مبلغی را دریافت می کنند و فیلم از روند اکران و نمایش خارج می‌شود.می‌شود این طور گفت که وقتی نتوانستند اندیشه سازی را نهادینه کنند ، با پرداخت پول تولید، در واقع اندیشه متفاوت با خود را بایگانی می کنند؟
ببینید، می دانم به‌جز آن یک درصدی که همه می دانیم آبشخورشان کجاست، مشکلات اقتصادی چقدر گریبانگیر همه آحاد جامعه است.اما ما به عنوان سینماگر موظفیم یک زمان و یک جایی پایِ اثرمان بایستیم.این نگاه که با یک فیلم هررفتاری کنندوبخواهند با پول سینماگررا تطمیع کنند،دردناک است.فکرمی‌کنم مامی‌توانیم پشت صحنه کار کنیم ولی تطمیع نشویم. سینماگران نباید با پول، اثرشان را دست مدیرانی بدهند که به ابزاری تبدیل و علیه خودشان استفاده شود.مشکلات عدیده‌اي درفیلم‌هایم داشتم ولی پایِ همه آن‌ها ایستادم. باید یکبار برای همیشه تکلیف‌مان را روشن کنیم. نمی توانیم دو گانه رفتار کنیم. نمی توانیم هم با مدیران سینمایی ارتباط نزدیک داشته باشیم وهم چهره اپوزيسیون به خودمان بگیريم؛ این خطری است که سینماگران را تهدید می‌کند.این وضعیت و این دوران بزنگاه عجیبی برای سینمای ایران است.
زمانی ما سینمایی به نام سینمای نفتی داشتیم وبه فیلم هایی گفته می شد که با پول نفت و بدون چشم انداز گیشه ساخته می شد و فروش آن اهمیتی نداشت.سال 92 گفته شد که سینمای نفتی تمام شده است و پولی نیست که هزینه این فیلم ها شود اما امروز به نظر می رسد به جای آن سینما، سینمای رانتی و ارگانی شکل گرفته است.
ببینید، وقتی مدیران در جلسه ای می گویند سفره‌ای پهن است، چه باید گفت؟ نخست ما گدا نیستیم که برای‌مان سفره پهن کنند، دوم اينكه‌این پول ها را با عرق جبین به دست نیاورده‌اند بلکه پول بیت المال ‌بوده ‌و دست عده ای بلوکه شده است. من این تناقضات را نمی فهمم. باید خوشحال باشیم که تعدادی فیلم برای سینمای ایران ساختید؟ یک عده از بچه های سینما راکه گرسنه بودند، سرِ سفره های‌تان نشاندید؟این تفکرارتجاعی است و بازخورد خواهد داشت. تمام ارگان هایی که فیلم می سازند نباید پشت تهیه کنندگان پنهان شوند، صادقانه وارد شوند و بگویند بودجه این فیلم ها از کجا تهیه شده است.این‌ بودجه‌‌هااز بیت‌المال‌و متعلق به مردمی است که با این فقر و شرایط اقتصادی دست و پنجه نرم می کنند.اینک به آن ها می گویم صادق باشید؛ در گفتار اجتماعی صادق باشید، چنانچه صادق نباشیم چوبش را می خوریم.در دنیای اخبارواطلاعات امروز، مردم متوجه مي‌شوند. پس صادقانه بگویند که این بودجه‌ها از کجا تامین شده، به چه کسانی داده و چرا داده می شود. تمام ارگان‌ها یا آقازاده هایی که پول گذاشتند، باید این مسائل را روشن کنند. ما می توانیم زیر پوسته ها خودمان را مخفی کنیم اما سرانجام روشن می شود؛ این در ساخت است و در اکران ‌نيز همین بلا به گونه‌اي ديگر تكرار مي‌شود.من امروزکه در مقابل شما نشسته ام ،وحشت اکران دارم. با فرموده ها و تلفن های عجیب و غریب امکان اکران را نداریم. با توجه به فیلم‌های ارگانی نمی دانم چه می توانم بکنم.من با سرمایه شخصی فیلم ساختم و کسی کمکم نکرد، نه تنها کمک نکردند بلکه مدیر اسبق وزارت ارشاد که امروز قائم مقام فارابی است، بازدارنده بود و حول فیلم من فضایی مسموم ایجاد کرد.من خیلی قانونمند پروانه گرفتم وبه دنبال سرمایه گذاررفتم،چرا باید فضاسازی شود ویک اتمسفر مسموم برای فیلم من ایجاد کنند، در حالی که به فیلم های ارگانی خودتان حسابی پروبال می دهید؟این نگاه ناعادلانه دودش در چشم همین مسئولان خواهد رفت.
به موضوع اکران اشاره کردید. کاش بیشتر به مافیای اکران بپردازیم. ببینید سال‌هاست که تعدادی تهیه کننده وکارگردان هستند که هر زمان فیلمی داشته باشند اکران نوروز را به دست می آورند. انگار که برنامه اکران های خوب سینما در اختیار گروه خاصی است. می شود این موضوع را پذیرفت یا باید آن را توهم توطئه دانست؟
این‌ها یک گروه هستند. اکران نوروز، اکران عید فطر و اول پاییز متعلق به آنان است.آن پشت ها اتفاقات دیگری در جریان است. شرایط دردناک است و ناگوار اینکه همه این اتفاقات پشت نقابی از دموکراسی در حال رخ دادن است.خارج از اکران ‌نيز مسائل دیگری وجوددارد. امکانات تبلیغات من مشخص است اما امکانات تبلیغات برخی فیلم ها گویا از بودجه کشور تامین می شود. در این شرایط یک تهیه کننده مستقل چگونه می تواند در اکران با برخی فیلم های دیگر رقابت کند؟ این خود باعث می شود که سینمادارها ‌نيز با توجه به شرایط سختی که دارند، تمایل داشته باشند سالن های‌شان را در اختیار فیلم هایی با بودجه نامحدود قرار دهند. ریشه این تفکر و استفاده گسترده از رانت ‌نيز سبب می‌شود که برخی مدیران دولتی و ارگان های دولتی فکر کنند می‌توانند بعضی فیلمسازان را روی صندلی های بزرگ سینما بنشاننداما اشتباه می کنند؛ آن صندلی ها متعلق به آقای بیضایی ، کیارستمی، تقوایی و امثال این بزرگان است. تلاش می کنند اما تلاش بیهوده است؛چرا که تاریخ در آینده چیز دیگری درباره آنان خواهد گفت.مدیران سینمایي باید سعی کنندیک بار برای همیشه نگاه عادلانه به سینما داشته باشنداما به نظر می رسد که متاسفانه امکانش وجود ندارد. ما در شکاف عمیقی بین خودی و غیرخودی گیر کرده ایم که روز به روز نیز عمیق تر می شود.نتیجه اینکه یک حداقلی در سینما هستند که بیشترامکانات اقتصادی و اجتماعی برای آنان است و یک اکثریتی نیز بدون هیچ امکاناتی وجود دارد.
از سینمای نفتی دریک دهه گذشته بسیار گفته شد اماحالا با نوع جدیدی از تهیه کنندگی در سینما مواجه هستیم که چندان از آن صحبت نشده است و زمزمه هایی از آن شنیده می‌شود؛ آن مساله پولشویی و خرید اعتبار از طریق سینما و تهیه‌کنندگی است.
این ترفندي برای اقناع افکارعمومی است.به عنوان متهم، پشت هنر پنهان می شوند و این هوشمندی اهالی سینما را می رساند که می روند با دستمزدهای عجیب و غریب با این‌ها کار می کنند.در واقع با مشکلات اقتصادی عدیده، گروهی پشت یک نقاب پنهان می شوند. سینما در ایران هنر و صنعت ریشه داری است و ما مردمی داریم که اهالی سینما را دوست دارند و کجا برای پنهان شدن و وجهه خریدن بهتر از سینما می تواند باشد؟ من از سال 59 درسینما کار می کنم وحالا اسم هایی می شنوم که نمی شناسم. این‌ها از کجا آمده اند؟ ما 80 تهیه کننده بودیم و به‌یک‌باره 600تهیه‌کننده شدیم.
خانم حکمت خود شما عضوی از انجمن و صنف تهیه کنندگان هستید. ساز و کار تهیه کنندگی در سینما چیست؟ خود شما و صنف شما باید به این پرسش پاسخ بدهد.
نمی دانم. در واقع هیچ کس نمی داند. یک عده از ترس، یک عده ‌نيز با تطمیع و خلاصه به شکل های مختلف کار كرده و با پول های بادآورده ، خودشان را موجه می کنند.
در هیچ صنعت سینمایی در جهان نمی شود که پول ببریم و فیلم بسازیم؛ از ما سوال می کنند این پول از کجا آمده است؟صنف تهیه کنندگان همواره مورد پرسش است و باید برای پولی که وارد می شود، توضیح بدهد.حتی تهیه کنندگان باید پاسخگوی حامیان مالی خود باشند.فرقی نمی کند آن حامی مالی شرکت ، شخص یا بانک است. حال شما می‌گوییدهیچ سازوکاری برای شناسایی منبع این پول ها وجود ندارد؟
شما ساختار اقتصادی کشور را ببینید.100میلیارد تومان دزدیده و دو ساعته از کشور خارج می‌شود؛ کدام پرونده مشخص شد؟ مساله دکل نفتی مشخص شد؟ مجموعه‌اي، پشت این مسائل بوده‌ و هیچ‌وقت برای مردم مشخص نشده است. مگر دزدی های بزرگ مشخص شد؟
بحث ما سینماست که انجمن های صنفی متعددي دارد.تهیه کنندگان ‌نيز انجمن و نهادهای خود را دارند.
به نظر من انجمن صنفی ‌نيز نمی تواند کار خاصی انجام بدهد.براساس زدوبندهای خودش کار می کند. درکل همه‌چیز معیوب بوده و همه این‌ها زنجیروار به ‌يكديگر مرتبط‌هستند و دردناک این است که سال های سال با داشتن و نداشتن سعی کردیم برای مردم موجه باشیم.
در جشنواره امسال فیلم‌ها‌ از مراكز مختلفي بازبینی می شدند. چگونه از مجلس تا قوه قضاییه که البته گفتند دخالتی نمی کنند،فیلم ها را دیدند؟چرا یک بار در رابطه با پول‌هایی که وارد سینما می شود، پرسشي اتفاق نیفتاده است؟
در حرفه ما همه به خودشان اجازه می دهند که ورود کنند. حداقل کسانی که با هماهنگی ورود کنند، کمتر ما را آزار می دهند تا کسانی که از ناکجا آباد می آیند و جریان‌سازی می‌کنند.همه درباره ما قضاوت کرده اند اما ما به عنوان سینماگر اجازه نداریم قضاوت کنیم. ما حق نداریم دغدغه های اجتماعی را نشان دهیم؛ چرا که به سیاه‌نمایی تعبیر می شود. همیشه این اجازه را به خودشان دادند که ورود کنند، محبوب شوند، به شهرت برسند و بعد خودشان سینماگر شوند؛ بعد از اینکه سینماگر شدند، تبدیل می‌شوند به اوپوزيسیون.
در واقع کسانی که یک زمان فیلم ها را سانسور می کردند، امروز خود در نقش اوپوزيسیون هستند؟
حتی بدتر از این ‌نيز وجود دارد. اینکه صنفی‌ها در جایگاه ممیزی می‌نشینند. از صنف به شورای پروانه ساخت و پروانه نمایش می روند و اهالی سینما به سانسورچی يكديگرتبدیل می‌شوند. این بحث های مهمی است که رسانه باید به دنبال‌شان برود. این اتفاقي بسیار خطرناک براي یک جریان فرهنگی است. من دو سال است به دنبال فیلمنامه آقای ژوله هستم و نمی دانم چرا پروانه نمی دهند.سابقه و نگرش ما که مشخص است. این آقایان باید به فیلم های ما مجوز بدهند، برای اینکه به رزومه خودشان اضافه کنند. چه کسی گفته فیلمساز باید خواهش و التماس کند؟ ما همیشه باید مراقب باشیم چه حرفی می زنیم و چه کاری می کنیم. بعد از 40 سال کافی است. ما دیگر چیزی نداریم.
کار کردن در حوزه سینمای اجتماعی ساده‌تر شده است؟
اگر راحت تر شده بود که این فضای مسموم را برای فیلم من به وجود نمی آوردند.
بسیاری معتقدند و حتی گفته می شود که یک بخشی از سینمای اجتماعی حتی اگر سیاه‌نمایی کند، می تواند کار کند و یک بخش دیگر نمی تواند. آیا این حرف درست است‌؟
اگردرچارچوب مدیران باشد، هیچ مشکلی نیست وامکانات ‌نيز دراختیارتان می گذارندوبعد بازی اوپوزيسیون راه می اندازند.مقصر ساختار قدرت فرهنگی است که همکاران ما این رفتارها را می کنند. یک عده انگشت شمار سال‌های سال است که تصمیم می گیرند و هر بلایی می‌خواهند سر ما می آورند و براساس منافع‌شان بلبشو به راه انداختند.
آیا وضعیت در دولت تدبیر و امید نسبت به دوره‌های قبل تفاوتی کرده است؟
شما به عنوان یک بیننده که رصد می کنید به من بگویید چه اتفاقی افتاده است؟
من این روزها از اهالی سینما گاه می شنوم که حذف و سانسور هدفمند تر شده است.
فشار همچنان وجود دارد اما هدفمندتر است. دو، سه مورد سانسور به من خورده که ‌بسيار دردناک است. مشکل ذهنی مسئولان کمیته پروانه نمایش را که من نباید حل کنم. این‌ها یا در این جامعه زندگی می کنند یا نمی کنند. اگر در این جامعه زندگی می‌کنند، خودشان فرزند دارند و می‌دانند در بستر این جامعه چه می گذرد اما آن‌ها امکانات ویژه خودشان را می خواهند. برای همه فیلم‌های من این اتفاق افتاده است. فیلم «سه زن» یک سال و نیم توقیف شد و کار به یورش لباس شخصی ها کشید.
برای مجوز ساخت «جاده قدیم» زمان ‌بسياری منتظر ماندید ؟
من مشکلی نداشتم، فقط از من تعهد گرفتند و من هم دادم چون کار خودم را می کنم.
تهیه کننده فیلم که خود شما بودید،به موضوع فشار به سرمایه گذاران اشاره کردید. با فشارهای ایجاد شده همچنان سرمایه گذاران ادامه دادند؟
یکی از سرمایه گذاران ایستاد و دیگری با فشارهایی که از سوی آقای حیدریان وارد شد بعد از فیلمبرداری با توهین‌آمیزترین شکل ممکن شراکتش را از 50 به 20درصد رساند.
اتفاقی که به تازگي در سینمای ایران افتاده، حضور کارگردانان جوانی است که سینما را بلد هستند اما به جاهای خاصی وصل هستندیا با تهیه‌کنندگان و سرمایه گذاران خاصی کار می کنند.
جوانانی که اکنون وارد سینما می شوند، چاره ای ندارند.من فکر می کنم حتی پیش وجدان خودشان راحت نیستند.اما وضعیتی شده که اگرنتوانید به یکی از این آقازاده‌های ژن خوب و بد وصل شوید،نمی توانید فیلم بسازید و چاره‌ای ندارید.بچه ها از این طریق وارد می شوند که فیلم‌شان را بسازند. من یک کارگردان و تهیه کننده با 30سال سابقه در بودجه فیلم خودم دچار بحران شده ام. بچه ها مجبورند به کسانی نزدیک شوند که گاه مثل موریانه بدنه فرهنگی را می خورند. من با این شرایط به جوانانی که وارد سینما می‌شوند، حق می دهم.
ببیند خانم حکمت من همچنان با ورود پول‌های عجیب و غریب به سینما مشکل دارم. شما اگر بخواهید مجوز نجاری بگیرید، صنف نجاری می‌گوید باید این سابقه را داشته باشید.هر شخصی بخواهد وارد هر صنفی شود، یک گذشته و پیشینه‌ای دارد.حتی در گذشته برای کارگردانی در سینما ‌نيز باید در در چارچوبی پیش می رفتید؛ بعد به این راحتی شخصی وارد می شود و تهیه کنندگی فیلم انجام می‌دهد؟ نهادهای نظارتی و پرسشي که این پول از کجا رسیده به جای خود، آیا صنف نباید از خود دفاع کند؟
توجه کنید که ابزارسینما راحت شده است.آیا فیلمسازی نيز راحت است؟ ابزار راحت را می‌بینند و فکر می کنند فیلمسازی ‌نيز کار راحتی است. اگر بیایید در بدنه و ساختار حرفه‌ای، خطرناک است؛ به همین دليل بچه های جوان ما باید بدانند که ابزار ما سینما را راحت کرده اما فیلمسازی راحت نیست.این فیلمسازی راحت نیست، فارغ از ابزار بخش تهیه کننده ‌نيز وجوددارد. اینکه پولی باشد و کار انجام شود ، حاشیه های خود را دارد.
سینما همیشه تفکری داشته اما چون تهیه‌کننده پول آورده‌است، می خواهد تفکر خودش را در فیلم بیاورد.
این‌ها دلال هستند. تهیه کنندگان حرفه ای در سینمای ایران در بهترین حالت 60-50 نفر بیشتر نیستند. این دلال‌ها با پول های‌شان می آیند و در همه بخش ها تاثیرگذارند.
هزینه فیلمسازی با ورود این تهیه کنندگان تا چه اندازه بالا رفته است؟
حضور تهیه کنندگان علاقه مند به سوپراستارها ، هزینه فیلمسازی را بالا برده‌است؛ چرا که پول بادآورده دارند. با این شرایط کار کردن سخت و سخت تر شده چون ساختار بیمار شده است.
وزارت ارشاد دولت آقای روحانی را چگونه می بینید؟
یک زمانی آدم حرف می زند که گوش شنوا وجود داشته باشد، اگر نباشد می شود غر. من‌هم آدم غرزنی نیستم.ما به شکل های مختلف دغدغه های اجتماعی مان را بیان کردیم.من شنیدم گفته اند اگر مصاحبه ای کنید که بعضی مدیران فرهنگی خوش‌شان نیاید، می‌گویند:«این را باید بنشانیم سرجایش».با این رفتارهای ناعادلانه شما، بلایی سر این جامعه می آید که نه نامي می ماند و نه نشانی.
بعد ازمصاحبه ‌بسيار تندی که داشتید و گفتید از رای دادن پشیمانم،حرف‌هایی گفته شد که خانم حکمت انتظاراتی داشته که چون برآورده نشده، چنین صحبت‌هایی کرده‌است.
بگذارید بگویند.من صریح صحبت می کنم و آن ها ‌نيز به همین صراحت جواب دهند. زمانی که آقای روحانی انتخاب شد، جزو اولین کسانی بودم که حمایت کردم.من اگر راحت حرف می زنم و پز روشنفکری ندارم،دوست دارم به صراحت جواب بشنوم.چرا پنهان می‌کنید؟هر نوع توقعی را که من داشتم به‌طورصریح اعلام کنید.اینکه با این دیالوگ ها، مدیران دولتی بحث دیالوگ و گفتمان را به سمت فضای آلوده می برند، دردناک است.
یک سری کارگردان و تهیه کننده به سینما وارد شده اند و می خواهند لقب جریان ساز را بگیرند. یک سری کارگردان و تهیه کننده که در شرایط سخت جریان سازی کرده اند، در حال خارج شدن هستند؛من اسم این را می گذارم جریان سازی بدلی. چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟
این از ابتدای انقلاب تا کنون بوده است. با تمام بودجه و امکانات چه کسی را برابر کیارستمی و بیضایی بگذاريم؟
و چگونه می شود در سینمایی که به گفته شما 600تهیه‌کننده وجود دارند،امثال تقوایی و مهرجویی، تهیه کننده پیدا نمی کنند؟
نباید داشته باشند چون بودجه ای که متعلق به تمامی اهل سینماست، در اختیار چند پروژه قرار می گیرد. نگاه‌های ایدئولوژیک فرهنگی این است که می گویند فیلمساز بسازیم!
یک زمانی فیلم ساخته می شد، به ارشاد می‌رفت و سانسور می شد اما امروز کارگردان خودش را سانسور می کند.
بله، این مساله نهادینه و تبدیل به فرهنگ می‌شود؛ به خصوص در اقتصاد پنهان سینما. یک مجموعه‌ای از تمام این حس‌هاست که فیلمساز تصمیم می گیرد مراقبت کند. من خودم این کار را نمی کنم.
‌این را که فیلم های نیمه مستند،درکنارسینمای داستانی در جشنواره قضاوت می شوند و جایزه ‌نيز می گیرند، چگونه‌باید دید؟
همه چیز ما مخدوش است.
سینماگران ‌نيز از این حریم دفاع نکردند.
همه چیزمثل بقیه كارهای این مملکت بر محور اقتصاد و پول می چرخد.می گویند بار خودمان را ببندیم و این فرهنگی شده که در بخش زیادی از سینماگران رخنه کرده‌است. تهی شدن فرهنگی به معنای نابودی است.
مدت‌هاپيش گفتید مطبوعات به دنبال ماجراهای پشت پرده سینما بروند، در مورد تهیه‌کنندگان نيز همین پاسخ را دادید.اما باید پذیرفت که تهیه کنندگان خودشان هم در صورت لزوم یکدیگر را کاور می کنند.
وقتی می گویند «ما رامی زنند»، شما مجبورید احتیاط کنید. همه چیز را از ‌يكديگر پنهان می‌کنند.صنف، خودش یک وزارت ارشاد دیگر است.صنف به معنی کار تشکیلاتی براي‌ بهبود شرایط اعضاي خودش باید عمل کند. برای مثال ما ده‌ها بار از بنیاد فارابی خواستیم که بودجه های سینمایی را در 10 سال گذشته اعلام کند.اینکه بودجه ها را به چه کسانی دادید؟ چرا دادید و چقدر دادید؟ این یک مطالبه اولیه است اما اعلام نمی کنند.
مدام می شنویم که تعداد مخاطبان سینما کاهش ‌يافته است.اگر تعداد مخاطبان کاهش پیدا کرده است، پس این همه فیلم با چه بودجه ای ساخته می شود؟ چگونه فیلم هایی با بودجه چند 10میلیاردی درنهايت می توانند امیدوار به گیشه چند میلیاردی باشند.
این‌ها را نمی دانم و سوال جدی‌اي نیز هست. شما مساله را دنبال کنید،همان ‌گونه که شما نمی دانید ما هم که در صنف و این ساختار هستیم، نمی فهمیم. اینکه به عنوان مثال چرا بنیاد فارابی با بودجه های کلان فیلم می سازد و بعد این فیلم ها را در کمد نگهداری می‌کند.
فیلم خودتان را چگونه‌می بینید؟بعد از سال ها با فیلمی دیگر در جشنواره فیلم فجر هستید. چقدر به آن امید دارید؟
«جاده قدیم»جدا از جهان بینی واندیشه من نیست.من براساس نگاه منتقدان عمل نمی کنم که چه چیزی مد شده است و با مد کاری ندارم و با اندیشه خودم کار می‌کنم.می گویند این نوع فیلمسازی آلامد است اما من فکر می‌کنم این بحث‌ها مربوط به فشن است، نه فیلمسازی. در مورد این فیلم نيز تصور می کنم با تماشاگر ارتباط خوبی برقرار می کند. چاره ای غیر از امیدواری نداریم اما در یک شرایط برابر وعادلانه بدون حضور پررنگ ارگان ها در یک رقابت برابر معلوم می شود چه کرده ایم.
«زندان زنان» اولین فیلم شما با یک موضوع تازه گیشه را به دست آورد و در آن با فضای زندان زنان آشنا می شویم؛ فیلمی که متعلق به خودتان بود.«جاده قدیم» نيز درهمان راستا پیش می‌رود؟
من آن ساختار کلاسیک را همیشه حفظ و قصه‌ام را در فضای رئال تعریف می کنم. این فیلم ‌نيز همان ساختارکلاسیک را دارد.فیلم مخلوطی از کار بچه‌های حرفه ای برای بارور کردن اندیشه کارگردان است.به باور من این فیلم قصه قوی تری دارد.
با توجه به صحبت‌های‌تان آیا می شود پیش‌بینی کرد که منتظر برخورد با فیلم‌تان هستید؟
این ساختار آن‌قدر پیچده است که بلدش نیستم. حالا مثل آدم هایی هستیم که چشم بند دارند و نمی‌دانیم کجا می رویم.