سخنان ضد ملی در صداوسیمای به ظاهر ملی

چند روز پیش در یکی از برنامه‌های صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، یکی از مجریان این نهاد، گفته است که در کل شهر تبریز تنها در یک‌مدرسه تدریس دروس، به زبان ترکی صورت می‌گیرد. او در ادامه ضمن انتقاد از عملکرد استاندار آذربایجان شرقی، خود را ناراحت از فارسی سخن‌گفتن کودکان ارومیه دانسته و گفته است: «هنگامی که زبان فوق‌العاده‌ شیرین و درجه یکی در این شهر وجود دارد، چرا جوان‌ترها باید به فارسی سخن بگویند؟» احتمالا اگر این سخنان از شبکه‌های ضدایرانی کشور آذربایجان پخش می‌شد تمام مسئولان از جمله مدیران صداوسیما علیه آن موضع می‌گرفتند اما عجیب است که چنین سخنانی از رسانه ملی پخش می‌شود. می‌دانیم که کشور ایران در برهه‌هايی از تاریخ معاصر درگیر بحث جدایی‌طلبی بوده است، از این‌رو حکومت‌های وقت و نیز مردم خطه‌های مورد مناقشه در تمام ادوار سعی کرده‌اند که تمام زمینه‌های استقلال‌طلبی معاندان را خنثی کنند؛ چنانکه هنگامی که پیشه‌وری با رهبري شوروی مترصد جدایی آذربایجان از ایران بود، پیش از آنکه قوای نظامی وارد تبریز شوند، مردم مهین‌دوست این منطقه کار طرفداران پیشه‌وری را یک‌سره کردند. از سوی دیگر در تاریخ معاصر، مبارزات مردم کُرد ایران علیه نیروهای جدایی‌طلب بر هیچ‌کس پوشیده نیست. علاوه بر مردم، سیاست‌های حاکمیت سیاسیِ پیش و پس از انقلاب سال57 بر اساس حفظ تمامیت ارضی ایران بوده است. شاید به‌همین دلیل باشد که حکام در طول تاریخ معاصر گسترش زبان فارسی را به‌عنوان یکی از اولویت‌های خود مطرح کرده‌اند. هنگامی که دشمنان خارجی از ورود فیزیکی نیروهای خود ناامید شدند، دل به تحرکات ایدئولوژیک بستند؛ چنانکه در قالب کتب، برنامه‌های رسانه‌ای، همایش‌ها و نشست‌ها با تحریف تاریخ، ملیت مردم آذربایجان و کردستان را نشانه رفتند. این مهم به دلیل استقرار دولت مرکزی آذربایجان بیش از کردستان مورد توجه است زیرا برخی جریان‌های موجود در این کشور برای تبیین چنین تحریفاتی بودجه‌‌های كلان اختصاص می‌دهند. چنین تهدیدهایی درحالی است که شخصي در صداوسیمای نظام ایران، ‌ از فارسی زبان‌بودن کودکان ارومیه ابراز ناراحتی می‌کند. در خوانش علل چنین موضوعی، اصل بر ناآگاهی مجری است زیرا بعید است که در مجالی ملی، شخصی سخنی مبتنی بر خیانت‌ بزند. از این رو برای آگاه شدن و تنویر افکار مسئولان صداوسیما و مجریان این نهاد ذکر چندنکته لازم است.
یکم، استفاده از واژه زبان «ترکی» صحیح نیست زیرا مردم آذربایجان آذری‌زبان و نه ترک زبان هستند. هنگامی که از واژه زبان ترکی استفاده می‌کنیم، به صورت ضمنی نژاد مردم آذربایجان را ترک قلمداد کرده‌ایم. این دقیقا همان تحریفی است که نیروهای جدایی‌طلب و معاندان می‌کنند. در حقیقت مردم آذربایجان به‌‍‌‌دلیل منطقه زندگی‌شان که استان‌های آذربایجان باشد، آذری هستند. همان‌طور که مردمی که در تهران، مشهد یا گیلان زندگی می‌کنند، به ترتیب تهرانی، مشهدی و گیلانی محسوب می‌شوند. از پس این موضوع می‌توان به نکته‌ای مهم دست یافت. مردم ایران، ایرانی‌هایی هستند که تحت اقوام مختلف در مناطق گوناگونی از ایران زندگی می‌کنند. واژه ترک ریشه در نژاد غیرایرانی دارد که متاسفانه مجری شبکه یک سیما، با سخنان خود به ترویج چنین دیدگاهی دامن زده است.
دوم، مجری برنامه با استناد به قانون اساسی خواستار تدریس دروس، به زبان «ترکی» است و متاسفانه استاندار استان آذربایجان شرقی نیز با حالتی مغموم می‌گوید که اکنون کتب درسی ترکی نداریم. مجری و استاندار، به‌طور کامل در خوانش قانون اساسی دچار خطا هستند و شاید یک‌بار نیز متن اصل15 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را نخوانده باشند. این اصل مقرر می‌دارد: «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبان‌های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‏های گروهی و تدریس ادبیات آن‌ها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است». در وهله نخست، اصل15 قانون مذکور نگارش تمام کتب درسی را مقید به زبان فارسی کرده است. از این‌رو به‌طور کلی امکان تدریس کتب درسی به زبان آذری وجود ندارد. دیگر آنکه قانونگذار اساسی استفاده و تدریس «ادبیات» زبان‌های قومی را آزاد دانسته و در صدر اصل بر استفاده از زبان فارسی تاکید کرده است و روا نیست که در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران تحریف قانون اساسی رخ دهد. این در حالی است که حاکمیت سیاسی طی سال‌های متمادی تلاش ویژه‌ای برای ایجاد پیوند عمیقي ميان اقوام ایرانی تحت یک‌پرچم و یک زبان واحد کرده است. بنابراین بر مبنای اصل15 قانون اساسی به‌هیچ‌وجه نباید از فارس‌زبان بودن کودکان ارومیه یا هر شهر دیگری ناراحت بود. از قضا اگر فرزندان این خاک به زبان فارسی سخن می‌گویند، نشان‌دهنده توفیق سیاست‌های ملی بوده است.
در نهایت از پس دیدن و شنیدن چنین سخنانی از صدا و سیما می‌توان گفت که یا مسئولان صداوسیما در خوابی سنگین به سر می‌برند یا آنکه در پی اقتدار سیاسی و ارضی ایران نیستند که بدون هیچ نگرش ملی، برنامه‌هایی بی‌محتوا و کاملا غیرتخصصی را می‌سازند. علاوه بر آن، ایشان نمی‌دانند که به دلیل رعایت نكردن اصول حرفه‌ای، آن‌قدر مخاطبان‌شان کم شده است که گویی در اتاقی دربسته سخن می‌گویند. صداوسیما به‌جای آنکه از افراد متخصص استفاده کند،از نیروهایی که شاید تحصیل مرتبط با بحث تخصصی برنامه مورد نظر را نداشته باشند ،استفاده می کند.از این رو شایسته است که صداوسیما در موضوعات حساس از افرادی مسلط و آگاه استفاده کند تا با ریزش مخاطب کمتری مواجه باشد و از سوی دیگر منافع ملی را به خطر نیندازد.