مدیریت بحران، نیازمند ساختار و بینش جدید

 طی ماه های اخیر کشورمان  با حوادث و رخدادهای  طبیعی  همچون زلزله ،سیل، آتش سوزی و...  دست به گریبان بوده است و این فضا دوباره بحث مدیریت بحران را  به طور جدی تری درکانون مباحث کارشناسی قرار داده است. شرایط بحرانی را می‏توان شرایط غیرعادی‏ دانست که در آن مشکلات ناگهانی و پیش‏بینی نشده ای نظیر آتش‏سوزی، سیل، اغتشاش، زلزله، شورش، ورشکستگی و ... پیش می آید که نیاز به تصمیم‏گیری فوری دارد. در شرایط بحرانی فعالیت های عادی جامعه متوقف می شوند و ضوابط، هنجارها و قوانین مرسوم دیگر کارساز نیستند. در بحران نیاز به تصمیم‏گیری سریع و بدیع است، نداشتن واکنش سریع معمولاً پیامدهای نامطلوبی دارد، راه‏حل‏ها محدود هستند، زمان به نفع تصمیم‏گیران نیست، تصمیمات غلط عواقب وخیم دارد و شدت گرفتن غیرمنتظره رویدادها وضعیت را تشدید می‏کند.  بحران ها بر اساس منشأ به بحران های طبیعی (حوادث طبیعی) و بحران های دست ساز بشر (حوادث تکنولوژیک) و بر اساس قلمرو به فراگیری جهانی، فراگیری ملی، سطح وسیع و سطح محدود و بر اساس عامل زمان به  بحران های ناگهانی (زلزله) و بحران های تدریجی (خشکسالی، مهاجرت و پناهندگی) طبقه بندی می شوند.           مهم ترین شاخصه شرایط بحران نبود تعادل بین نیازها و توانمندی هاست و مدیریت بحران فرایندی است که طی آن مدیر برای ایجاد تعادل در سیستمی که هنجارهای آن از کنترل خارج شده است، تلاش می کند. بدون بهره مندی از یک برنامه مدیریت بحران، جامعه در مواجهه با بحران دچار چالش های زیادی خواهد شد. در شرایط اضطرار وقت و زمانی برای طراحی وجود ندارد، بنابراین به مدیران ورزیده تر برای اتخاذ رویکرد جامع به مدیریت در شرایط اضطرار نیاز است. این رویکرد شامل پیشگیری از اثرها یا کاهش درجه سختی آن، تضمین آمادگی جامعه در برابر وقوع شرایط کنترل نشده، فراهم کردن یک واکنش فوری مؤثر و بالاخره باز توانی جامعه پس از شرایط اضطرار است. مدیریت بحران بخش جداناپذیری از کل نظام مدیریت است. سوال این جاست که آیا در شرایط عادی مدیران ما قادر به اعمال مولفه های مدیریت هستند که انتظار مدیریت ایده آل در شرایط ویژه، سخت و کنترل نشده ای همچون شرایط بحرانی را داشته باشیم. اتفاقات ماه ها و سال های اخیر در کشور نشان داد که نظام مدیریت بحران در کشور، خود با مشکلات جدی دست به گریبان  است. البته این بدان معنی نیست که در این زمان اتفاق ویژه ای رخ داده یا شدت حوادث طبیعی و انسان ساز بیشتر شده است. ایران در دهه های اخیر همواره با رخدادهای طبیعی ناگوار همچون سیل، زلزله و حتی خشکسالی مزمن و همچنین حوادث انسان ساز همچون سقوط هواپیما، آتش سوزی، برخورد قطار و ... مواجه بوده است. آن چه امروزه موضوع ضعف مدیریت بحران را برجسته کرده، گسترش رسانه های اجتماعی، گردش سریع و وسیع اخبار و حتی بزرگنمایی و مقایسه تطبیقی با دیگر کشورها به خصوص کشورهای توسعه یافته است. در ادامه مطلب ضمن پرداختن به برخی اشکالات این حوزه ، پیشنهادهایی کلی ارائه می شود. اشکال ساختاری نظام مدیریت بحران نیز همانند بسیاری از حوزه ها دچار ایرادهای فراوان ساختاری است. وجود دستگاه های موازی، ناکارآمد و بخشی نگر، مشکلات فراوانی را در ورود بی وقفه، فرماندهی واحد، امداد و نجات، بازگردانی جامعه به حالت عادی و اطلاع رسانی موجب شده است. ساختار گسترده و به طور عمده سیاسی وزارت کشور جواب گوی تولی گری بخش بحران کشور نیست. به باور نویسنده ایجاد سازمانی مستقل زیر نظر ریاست جمهوری و ادغام بسیاری از نهاد ها از جمله هلال احمر، پدافند غیر عامل در آن و ... با تدوین ساختاری مدرن و روزآمد راه گشاست. امکانات سخت افزاری مدیریت مطلوب بحران در بخش های امداد و نجات و اسکان و احیا، نیاز به امکانات و تجهیزات متناسب و کافی دارد. به کارگیری فناوری های نوین ازجمله منازل با قابلیت نصب در چند ساعت (مناسب برای اسکان)، هواپیمای ویژه مهار جنگل سوزی و ... به تعداد کافی می تواند در فرایند مدیریت بحران موثر باشد. ابعاد مدیریتی (انسان افزار) مدیریت روزمره خود موجب بحران و نظام کارآمد و جامع مدیریت بحران زمینه ساز توسعه پایدار است. توجه به مولفه های کارآمدی در مدیریت، شایسته گزینی مدیران، دانش محوری اقدامات، آموزش های موثر و دانش افزا، مهار تب لجام گسیخته مدرک گرایی در میان مدیران، توجه به پژوهش های اصیل و کاربردی، فرهنگ سازی و جامعه محوری و مردم پایگی تصمیمات، مجموعه اقداماتی است که در زمینه مدیریت موثر بحران توصیه می شود. یکی از کلیدی‌ترین مسائل در تهیه برنامه عملیاتی در شرایط بحران و برنامه اقدام اضطراری، در نظر داشتن قانون پارتو است. بر اساس این اصل 20 درصد فعالیت‌های حیاتی 80 درصد نتایج را به دست می دهد. این قاعده در اوایل قرن بیستم توسط اقتصاددان ایتالیایی پیشنهاد شد، در شرایط بحران به کارگیری این قانون طلایی می تواند مفید باشد. اقدامات قبل از بحران در ساختار« سندای»(مهم ترین راهبرد کاهش خطر پذیری بلایای طبیعی سازمان ملل برای 15 سال آینده) برای کاهش ریسک بلایا (2015 تا 2030)، کاهش ریسک بلایا به عنوان یک ضرورت و از اهداف اصلی برای دست یابی به توسعه پایدار لحاظ شده است. توجه به چرخه مدیریت ریسک حوادث و بلایا، اقداماتی همچون پیشگیری و کاهش اثرات (کاهش احتمال وقوع یا اثرات ناشی از حوادث و بلایا) ، آمادگی و افزایش تاب آوری جامعه و ... باید در اولویت قرار گیرد. در این زمینه پیاده سازی برنامه جامع مدیریت ریسک بلایا در کشور ضروری است . در انتها باید اذعان کرد که دیگر زمانی برای آزمون و خطا نیست، دیگر عرصه مدیریت کشور توان جولان مدیران ضعیف و حتی متوسط را ندارد. تغییر رویکرد و گذار به شرایط و اعمال بینش جدید مورد انتظار است. پس باید ساختارهای کنونی را به هم ریخت و ساختاری نو و مبتنی بر دانش بنا نهاد. مدیریت نوین و پایدار بحران، بدون توجه به سرمایه انسانی امکان پذیر و دست یافتنی نخواهد بود. بپذیریم که در این راه به مدیران ورزیده تر، خلاق تر و آموزش دیده تر نیاز داریم. در کنار آن به فناوری و امکانات سخت افزاری و مقدم بر همه این موارد به دانش نه مدرک و  قبل از آن به فرهنگ توسعه برای گذار به جامعه ای توسعه یافته، ان شاءا..