راستی آزمایی یک مقایسه اقتصادی مربوط به قبل و بعد از انقلاب

در فضای مجازی، بعضاً شاهد پیام هایی هستیم که شرایط اقتصادی و معیشتی مردم در قبل و بعد از انقلاب مقایسه می شوند. در این پیام ها، تناسب قیمت یک کالا مثلاً خودرو با کالای دیگر مثلاً حقوق یک کارمند، در قبل و بعد از انقلاب مد نظر و مقایسه قرار گرفته و با تکرار این روش در چند مورد دیگر نتیجه گرفته می شود که مثلاً وضعیت اقتصادی خانوارها بهتر یا بدتر شده است.
با توجه به این که این مقایسه ها، به دلیل خاص بودن کالاهای مورد بررسی، جامعیت ندارند، باید به آن ها با دیده تردید نگاه کرد و لذا باید این مقایسه را با شاخص های رسمی و معتبر عیارسنجی کرد.
در این گزارش، اعداد و ارقام مطرح شده در یکی از این پیام ها را بررسی می کنیم. روش کار ما این است که با مقایسه شاخص بهای کالاهای سبد مصرفی خانوار (CPI) در سال مد نظر در قبل از انقلاب با یکی از سال های اخیر، قیمت کالاها یا قدرت خرید حقوق و دستمزد را در این دو نقطه زمانی مقایسه می کنیم.
1785 برابر شدن شاخص بهای کالاهای مصرفی از سال 49 تا 95


طبق آن چه گفته شد، مراجعه به آمارهای رسمی بانک مرکزی که شاخص بهای کالاها و خدمات را از سال 1315 تا امسال ارائه می کند، حاکی از آن است که با فرض در نظر گرفتن سال 1395 به عنوان سال پایه، این شاخص در سال 1349 و 1350،  برابر با 0.056 بوده است. این بدان معنی است که اگر به عنوان مثال، قیمت یک کالا در سال 95، 100 واحد باشد، ارزش آن تقریباً باید 0.056 واحد بوده باشد تا بگوییم این کالا با تورم یا افزایش ارزش یا افزایش قیمت مواجه نشده است. بنابراین با تقسیم عدد شاخص 100 در سال 95 بر رقم 0.056 در سال 49 یا 50، می توان گفت سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات مصرفی خانوار در این سال ها هزار و 785 برابر شده است. در نتیجه اگر قیمت هر کالایی در سال 95 را تقسیم بر 1785 کنیم، قیمت معادل آن کالا در سال 1350 یا 1349 به دست خواهد آمد.
حال می رسیم به مقایسه و قضاوت راجع به قیمت برخی کالاهای مطرح شده در پیام تلگرامی مد نظر ما.
در بخشی از این پیام که تحت عنوان «توهم بزرگِ ارزانی #قبل_انقلاب!» منتشر شده، آمده است که «سال ۴۹ ، حقوق یک کارمند در ماه ۲۰۰ تومان و حقوق یک معلم ۵۰۰ تومان و قیمت یک خودروی پیکان ۱۸۰۰۰ تومان بود. اگر کارمندی قصد خرید پیکان داشت با پس‌انداز حقوق ۹۰ ماه و یک معلم با پس‌انداز حقوق ۳۶ ماه خود قادر به خرید پیکان بود. درحالی که امروز یک کارمند با حقوق حداقل 1.5 میلیون تومان می‌تواند با پرداخت 13.5 ماه حقوقش صاحب پراید شود»
در این باره قیمت معمولی ترین خودرو در سال 95 یعنی پراید را با معمولی ترین خودرو در سال 50 مقایسه می کنیم. با تقسیم قیمت 22 میلیونی پراید در سال 95  بر رقم 1785 (که دلیل آن عنوان شد) می بینیم که اگر پراید در سال 50 می خواست تولید شود، قیمت آن باید حدود 12 هزار و 400 تومان باشد. در صورتی که قیمت پیکان در آن زمان (آن طور که این پیام ادعا می کند) 18 هزار تومان است. لذا از این منظر، نتایجی که ما به دست آورده ایم، ادعای مطرح شده در تیتر آن را تایید می کند.
در بخش دیگری از این پیام، به حقوق ماهانه 200 تومانی یک کارمند در سال 50 اشاره شده و آمده است: «سال ۵۰ ، دلار آزاد آمریکا ۱۰۵ ریال فروخته می‌شد. یک کارمند با حقوق ماهانه‌ ۲۰۰  تومان می‌توانست با حقوقش تقریباً ۲۰ دلار بخرد در حالی‌که امروزه حقوق  1.5 میلیون تومان در ماه یک کارمند معادل ۴۰۰ دلار است.» در این جا هم با فرض حقوق 2.5 میلیون تومان یک کارمند در سال 95، در صورتی که بخواهیم قدرت خرید کالاها و خدمات این مقدار حقوق را با سال 50 مقایسه کنیم، (بعد از تقسیم 2.5 میلیون تومان به 1785) به رقم 1400 تومان می رسیم. این بدان معناست که کارمندان در سال 95 ماهانه به اندازه 1400 تومان در سال 50 حقوق می گیرند. این در حالی است که عنوان می شود حقوق کارمندان در سال 50 حدود 200 تومان بوده است. لذا از این منظر نیز شاهد وضعیت بهتر رفاهی و قدرت خرید کارمندان نسبت به سال 50 هستیم. مثال های دیگری نیز به همین سبک در این پیام و پیام های مشابه وجود دارد که می توان آن ها را با شاخصی که طرح و آزمایش کردیم، سنجید.
در این گزارش، هدف صرفاً معرفی روش عیارسنجی ادعاها پیرامون وضعیت قیمت ها و دستمزدها و ... در قبل از انقلاب بود. با این حال، مشخص است که توسعه نیازهای خانوارها در گستره زمان، منجر به جابه جا شدن استانداردهای زندگی، سطح فقر، تغییرات سطوح نابرابری در جامعه و ... می شود. موضوعی که در این جا به هیچ عنوان جای بررسی آن نبود.