روزنامه فرهیختگان
1396/11/19
نمایش برگزیت در شرق دور
از 29 مارس 2017 رویه رسمی برای خروج انگلیس از اتحادیه اروپا آغاز خواهد شد. خروج از اتحادیه اروپا که طبق معاهده اتحادیه اروپا از حقوق کشورهای عضو فهرست کشورهای عضو اتحادیه اروپا محسوب میشود، همچنان یکی از مسائل پرمناقشه در داخل و خارج انگلیس است. سیاست خارجی بریتانیا بعد از برگزیت و سفر اخیر ترزا می، نخستوزیر این کشور به چین محور گفتوگوی «فرهیختگان» با بهزاد احمدی، معاون پژوهشی موسسه ابرار معاصر، استاد مدعو در دانشگاه شهیدبهشتی و کارشناس مسائل اروپا است.تغییری را که بعد از وقوع برگزیت در روند سیاست خارجی انگلیس اتفاق خواهد افتاد، چگونه میبینید؟ اعتقاد قدیمیای در اروپا وجود دارد مبنیبر اینکه وقتی اتحادیه اروپا شکل گرفت این اتحادیه دو چیز را میخواست حل کند؛ از یکسو میخواست خصومت طولانی و تاریخی بین آلمان و فرانسه را براساس نظریات نوکارکردگرایی حل کند و از طرف دیگر اصولا اتحادیه اروپا قرار بود باشگاه پولداران باشد؛ وقتی این اتحادیه به سمت شرق و مرکز گسترش پیدا کرد این اتحادیه پولداران بیمعنی شد. نتیجه گسترش اتحادیه، افزایش قدرت آلمان بود و انگلیس معتقد است از این روند متضرر شده است. این طرز تفکر و این پیشفرض که تمام هزینههای اتحادیه اروپا بر دوش انگلیس و مردمش قرار دارد و منافعش برای آلمان و فرانسه است؛ همه اینها و تفکرات ناسیونالیستی و افراطی در انگلیس دستبهدست هم داد تا برگزیت کلید بخورد.
حضور بریتانیا در خاورمیانه بعد از برگزیت چگونه است؟ مشخصا در رابطه با تاثیر حضور بریتانیا در غرب آسیا باید گفت که شعار برگزیت، بریتانیای جهانی (گلوبال بریتین) است و به این معنی است که بریتانیا از قد و قواره اروپا خارج شود و برگردد به نظم و صلح بریتانیایی که تا قرن 19 پابرجا بود. بر این اساس، باید حضور بریتانیا در عرصه جهانی بیشتر شود و در این بین انگلیس با حضور در عرصه خاورمیانه بهعنوان یک منطقه استراتژیک با پتانسیلهای فراوان سعی میکند به ایفای نقش و کسب پرستیژ در عرصه بینالملل بپردازد و نیز منافع اقتصادی خود را تحصیل کند. میتوان انتظار داشت این مهم بعد از برگزیت شدت یابد و ابعاد مختلفی به خود بگیرد. در حال حاضر مهمترین مساله آن، برگزیت است نه حضور در خاورمیانه. با این حال حضور پررنگ انگلیس در منطقه را در راستا و چارچوبی که پیشتر آمریکا ترسیم کرده میتوان تصور کرد. درواقع انگلیس سعی دارد خلأ قدرت موجود در منطقه خاورمیانه را هماهنگشده با آمریکا (در حالت خوشبینانه) یا بدون هماهنگی با آن (در حالت بدبینانه) پر کند. عربها مشتری بالفعل این کشور هستند و ایران مشتری بالقوه. انگلیس به عربها به چشم مشتری دست به نقد نگاه میکند.
آیا انگلیس دارد از آمریکا فاصله میگیرد و ما شاهد شکاف فراآتلانتیکی هستیم؟ اصولا یکی از اتصالاتی که میتواند انگلیس را جهانی کند، آمریکاست. با اینکه در ظاهر انگلیسیها از آمریکاییها خوششان نمیآید، بهطور مثال واکنش شهردار لندن و مردم این کشور، اما آنها میدانند که در هر حال برای مطرح شدن نیاز به آمریکا دارند. پیوند فراآتلانتیکی با آمریکا برایشان مهم است. بدترین حالتش این است که درنهایت منتظر بمانند تا دوره ترامپ تمام بشود و روابط را دوباره گسترش دهند. با این حال و بهرغم نارضایتی، حفظ روابط فراآتلانتیکی برای انگلیس و برای دیگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا از اهمیت بالایی برخوردار است.
آیا خروج بریتانیا به تضعیف اتحادیه خواهد انجامید؟ خروج انگلیس از اتحادیه به ضرر هر دو طرف خواهد بود. اتحادیه اروپا با خروج انگلیس تضعیف خواهد شد چون بریتانیا بهعنوان کشوری با شاخصهای بالای اقتصادی، مراکز خدمات مالی، ارتش پیشرفته و دارای سلاحهای هستهای و عضویت دائم در شورای امنیت وزن قابلتوجهی برای اتحادیه اروپا داشت. برای بریتانیا نیز محرومیت از بازارهای اروپایی، خروج از بلوک قوی سیاسی و اقتصادی اروپایی و کاسته شدن از تاثیرگذاریاش بر سیاستهای اتحادیه و به تبع آن در جهان، دردناک خواهد بود. اتحادیه اروپا تقریبا از سال 2008 به اینسو دارد تضعیف میشود و دلایل متعددی نیز دارد که برگزیت یکی از آنهاست. بعد از بحران مالی، در سیاست داخلی کشورهای عضو اتحادیه اروپا شاهد خیزش راست افراطی و چپ افراطی هستیم و به قدرت رسیدن اینها عملا پروژه همگرایی اتحادیه اروپا را با دستانداز مواجه میکند. بحث پناهندگان شوک خوبی به این اتحادیه داده و بحران یورو همینطور، اما این شکافها ترمیم نشد هرچند به نظر میرسد بحران یورو تا حدودی مدیریت شده اما پروژه همگرایی اروپایی دچار سکته شد. آیا باید بگویم دیگر همگرایی در اروپا متوقف شده است یا محتوم به شکست است؟ نه اما آینده این همگرایی دچار چالش شده است. سرنوشت این همگرایی بستگی بسیاری به روابط فرانسه آلمان دارد. مادامی که رهبران این دو کشور در سطوح اقتصادی و سیاسی خودشان را متعهد بدانند، پروژه همگرایی هم پیش میرود. بنابراین همگرایی اروپایی ادامه خواهد داشت و خروج انگلیس از این اتحادیه مانعی در این راه ایجاد نخواهد کرد ولی ممکن است خروج این کشور از اتحادیه باعث شود برخی کشورها بخواهند آن را تکرار کنند و خارج شوند که همین باعث شده سران اتحادیه با دقت و سختگیری پروسه خروج انگلیس را دنبال کنند.
سیاست انگلیس بعد از برگزیت در قبال آمریکا سیاست حفظ وضع موجود خواهد بود یا احیای روابط و قوت گرفتن آن؟ درمورد انگلیس تردیدی نیست که دنبال بهتر شدن روابط باشند اما با سیاستی که ترامپ در پیش گرفته مشکلات و چالشهایشان بیشتر به چشم آمده و در حال حاضر انگلیسیها امیدوارند با حفظ وضع موجود، مدیریت آسیبها و بهره بردن از فرصتها دوره ترامپ را پشتسر بگذارند و در آینده فرصت ترمیم و گسترش روابط را داشته باشند و روابط فراآتلانتیکی را ترمیم کنند. در رابطه با اتحادیه اروپا نیز همین روند اتفاق میافتد. درواقع آنها هم وضعیت فعلی روابط فراآتلانتیکی را مدیریت خواهند کرد تا با پایان دوره ترامپ بار دیگر این روابط را ترمیم کنند و بهبود بخشند.
اگر برگزیت بهطور کامل رخ دهد، آینده اتحادیه اروپا چگونه قابل ارزیابی است؟ این بدترین سناریویی است که ممکن است رخ دهد. بریتانیاییها هرچند دوست دارند خودشان را تکهای جدا از اروپا نشان دهند منتها فراموش نکنیم انگلیس بخش مهمی از هویت و هنجارهایش با اروپا گره خورده است. به قول مقامات انگلیسی، آنها از اتحادیه اروپا خارج میشوند نه از اروپا. سابقه دیپلماتیک و تجارب گذشته نشان میدهد اتحادیه اروپا و بریتانیا به فرمولی برای برگزیت دست خواهند یافت که منافع دو طرف را تامین کند. هر دو طرف بهخوبی از اهمیت هم برای یکدیگر آگاهند و به روابط خود به شکل سازنده ادامه خواهند داد.
اهداف سفر خانم می به چین و احیای روابط بریتانیا با چین را در چه قالبی میبینید؟ اولویت ذهنی کنونی انگلیس و اولویت اول و آخر ترزا می، برگزیت است. این امر انتقادهای بسیاری را از وی در داخل این کشور به دنبال داشته است. آنچه باعث میشود انگلیس سیاست خاورمیانهای جدیدی را دنبال کند، همان نگاه باعث احیای روابط با چین شده است. از 2009 -2008 چین خود را بهعنوان حامی مالی اتحادیه اروپا و فرصتی اقتصادی مطرح کرده است که این امر، درخواست از چین برای سرمایهگذاری در اروپا را بهدنبال داشت. شی جین پینگ در سال 2015 به انگلیس سفر کرد و قول داد که 40 میلیارد پوند در آنجا سرمایهگذاری کند که پیگیری توافقات همان سفر باعث سفر می به چین شده است. بر این اساس، بعد از بحران یورو و بحث برگزیت، هدف اول از سفر می به چین اقتصادی است. می در این سفر هیچ نگاهی به بحثهای حقوق بشری و دیگر مشکلات هنجاری و بینالمللی با چین نداشت و صرفا با رویکرد تجاری و اقتصادی به این کشور سفر کرده است. درواقع ما با یک بریتانیای عملگرا در این سفر مواجه هستیم تا یک انگلیس هنجاری و این هنجاری نبودن و عملگرا بودن مطلوب چینیها بود.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
پس از انتشار تصاویر ماهواره ای از میزان خسارت ها به پایگاه نواتیم، دیروز نیز تصاویر ماهوارهای پایگاه رامون ارتش صهیونیستی منتشر شد که نشان می دهد علاوه بر آشیانه ها، مراکز تجهیزات نظامی نیز توسط موشک های بالستیک ایران هدف قرار گرفته است (خراسان) امیر واحدی: اینبار با بمبافکن su ۲۴ پاسخ ویرانگر میدهیم / سردار حاجیزاده: صد در صد میزنیم (جوان) اخبار ویژه (کيهان) پیام صریح ایران به جنگطلبان صهیونیست (تجارت)
سایر اخبار این روزنامه