«حرف» در سراشیبی نزول

امیر استکی: مصاحبه تلویزیونی اخیر رئیس‌جمهور از جهات زیادی حائز اهمیت است؛ خاصه اگر در کنار اتفاقات دیگری که در کشور در حال رخ دادن است به آن بنگریم، اهمیتش به مراتب بیشتر هم خواهد شد. در مصاحبه زنده‌ای(!) که رضا رشید‌پور با جناب روحانی انجام داد، بدون شک یک موضوع اساسی در مرکز کار قرار گرفته بود؛ اینکه به مردم این اطمینان داده شود که دولت بر امور تسلط کافی دارد. این مساله برای فحول عقول دولت جناب روحانی که حالا پس از گذشت بیش از 4 سال از به‌دست گرفته شدن زمام امور کشور توسط آنها، باید در عمل ثابت کنند وجودشان خالی از لطف نبوده است، بسیار اساسی و پر اهمیت است. دولت می‌داند تصویری از آن در اذهان مردم شکل گرفته است که به هیچ‌وجه حاکی از یک دولت نیرومند و کاردان نیست؛ خاصه این تصویر در جریان ناآرامی‌های دی‌ماه کشور که با محوریت مطالبات اقتصادی شکل گرفت، بسیار واضح بود. در این میان اگرچه ضرورت توجه به واقعیت‌ها در حال تحمیل خود به استراتژیست‌های دولت است ولی کماکان عمده پتانسیل دولت به تکرار سناریوی تبلیغاتی سابقا کارآمد و مورد علاقه شخص رئیس‌جمهور، معطوف شده است؛ اینکه ثابت شود اوضاعی که روحانی تحویل گرفت به حدی فاجعه‌بار بوده است که 4 سال هم برای عادی‌کردنش زمان کمی است و از طرف دیگر نهادهای قدرتمند دیگری که بنابر ادعای دولت و دستگاه تبلیغاتی‌اش 85 درصد قدرت را در اختیار دارند، در مسیر کار دولت وقفه ایجاد و کارشکنی می‌کنند. این خط اصلی دستگاه تبلیغاتی دولت است؛ خطی که از سال 92 با قدرت به کار گرفته شد و با گذر زمان هر روز از اثربخشی‌اش کاسته شد تا به این روزها که دیگر وجه اول آن کاملا بلاموضوع شده است و فقط وجه دوم آن برای دولت روحانی باقی‌مانده است. البته کاملا واضح است که ما در اینجا در حال سخن گفتن از آنچه دولت سعی در بازنمایی‌اش داشته، هستیم و این ابدا به معنای تایید این تصویر نیست.  
مشکل اساسی دولت جناب روحانی نیز همین است که تصویری که از اوضاع کشور ارائه می‌دهد، هم با واقعیات کشور جور
در نمی‌آید و هم در صورت تاکید بیش از حد بر آن، نوعی تف سر بالا خواهد بود. حالتی که اگر دستگاه تبلیغاتی دولت در غلبه‌اش موفق عمل کند، دست آخر به این نتیجه منتهی خواهد شد که دولت جناب روحانی یک دولت تدارکاتچی و ضعیف و بدون اراده است. این تصویری نیست که در نهایت مطلوب جناح اعتدال‌گستر یا همان محافظه‌کاران تکنوکرات حاکم باشد. برای دولت روحانی دیگر این مشی تبلیغاتی یک مشی ناکارآمد و بداثر خواهد بود و مصاحبه اخیر به شکل آشکار به دنبال به چالش کشیدن همان تصویری بود که قبل‌تر توسط دستگاه تبلیغاتی دولت ایجاد شده بود. مصاحبه به دنبال تلقین تسلط دولت بر امور کشور بود. اگرچه این هدف با عملکرد فقط مبتنی بر «باید بشود»‌های متعدد رئیس‌جمهور از همان ابتدا شکست خورد و نظرسنجی‌هایی که طرفداران و حامیان دولت پس از آن در اتمسفر پرسمپات خود نیز انجام دادند، نشان داد حامیان دیروز و سمپات‌های وفادار آنها نیز ابدا احساس چشمداشتی برنامه‌ریزان تبلیغاتی دولت را از این مصاحبه تلویزیونی نداشته‌اند. صفحه توئیتر یکی از حامیان سرسخت روحانی (سایت جماران و متعلق به حسن خمینی) عدد ۹۰ درصد را در ارزیابی «ضعیف» و «نسبتا ضعیف»، از سوی کاربران خود ثبت کرد و تنها ۴ درصد «خوب» و ۶ درصد نیز گزینه «نسبتا خوب» را انتخاب کردند. نظرسنجی صفحه توئیتر آشنا، مشاور رئیس‌جمهور پس از ثبت ۸۰ درصدی گزینه «ضعیف» و ۱۶ درصدی «متوسط» و فقط ۴ درصدی «عالی»، از سوی وی حذف شد. این شکست تصویر «بر امور مسلطیم» دولت جناب روحانی است و حاکی از این است که وعده و «حرف دیگر جوابگو نیست» و آن چیزی که در حال حاضر می‌تواند این تصویر را احیا کند، زبان عمل است. چیزی که به گواه آمار و ارقام دقیق و واکنش‌های جامعه و احساسی که از شرایط کشور دارند، به نظر از سوی مسؤولان دولت تدبیر و امید تا به‌حال به‌کار گرفته نشده است، البته باید توجه کرد شخص رئیس‌جمهور خود کماکان به استفاده از راهبرد قبلی راغب‌تر است و هنوز با قدرت معتقد است علاوه بر هیچ‌کاره بودن تلویحی دولتش در کشور، دست‌های دیگر نیز در حال سنگ‌اندازی در کوره راه پیش روی دولتش هستند. روز سه‌شنبه هفدهم بهمن‌ماه اکانت‌های رسمی رئیس‌جمهور در شبکه‌های مجازی، متن کوتاهی را به نقل از ایشان منتشر کردند که در آن از فراری داده شدن آهوی گریزپای سرمایه‌گذار خارجی توسط تریبون‌ها و نهادهایی در کشور خبر داده می‌شود و پیشاپیش واضح است همان خط سابق تبلیغاتی است که در امثال این مورد، مشاهده می‌شود. جناب، ابدا توجه ندارند که دسته گلی که در برجام به آب داده‌اند و تعلیق و نه لغو کامل تحریم‌های هسته‌ای آمریکا یا به قول خودشان کارشکنی‌های آمریکایی‌هاست که بزرگ‌ترین فراری‌دهنده آهوی گریزپای سرمایه خارجی است اما بالاخره عواقب کم‌عملی و بدعملی دولت را باید با فرافکنی بر عهده دشمن فرضی داخلی بار کرد. طنزآلود اینکه دولت جناب روحانی با بودجه‌ای بیشتر از 70 درصد تولید ناخالص ملی، باز هم از این دشمن فرضی در حال شکست خوردن است!
هر چقدر جناب رئیس‌جمهور در به‌کار بردن این استراتژی راسخند، دوستان و شرکا و حامیان‌شان در حال تجدید نظر و کوک کردن ساز دیگری هستند. مجلسی که مدیریت آن برجام را در 20 دقیقه تصویب کرد، حالا به کلیات لایحه بودجه دولت رای نمی‌دهد و علی لاریجانی که در همه این سال‌ها شریک صدیقی برای دولت جناب روحانی بوده است، کم‌کم در حال بیرون کشیدن پای خود و آینده سیاسی‌اش از این ورطه «حرف‌ها و بایدها» است. رئیس مجلس که تا پیش از این در نقد دولت در علن، اظهارنظر ممیزی نداشت، کم‌کم زبان به انتقاد از دولت جناب روحانی گشوده است و در پاسخ به توئیت‌پراکنی‌های جناب نوبخت گفته است: این کار نادرست است، مگر لایحه‌ای که دولت به مجلس ارائه کرد، خیلی منقح بود که توقع دارند ما همان را تصویب کنیم؟ لایحه‌ای که دولت به مجلس ارائه کرده و مواردی از آنکه اصلاح شد نیز مشخص است، مگر ما چه‌چیزی را تغییر دادیم و چرا برخی با صحبت‌های‌شان، جامعه را به‌هم می‌ریزند؟ پرواضح است حمایت از دولت جناب روحانی و دستگاه تولید «باید بشود» بیش از این برای جناب لاریجانی به صرفه نیست. از طرف دیگر در میان فعالان اصلاح‌طلب هم مناقشاتی بر سر نحوه تعامل‌شان با دولت در جریان است و هر روز عده بیشتری از آنها سعی می‌کنند خود را از عوارض حمایت از بی‌عملی و ناکارآمدی آینده‌سوز(!) دولت تدبیر و امید، در امان نگه دارند. آخرین نمونه‌اش واکنشی است که احمد زید‌آبادی به شیوه تعامل اصلاح‌طلبان با دولت و دستاوردهایش داشته است. زیدآبادی در کانال تلگرامی‌اش اینگونه رفقای خود را مورد خطاب قرار می‌دهد: «خوشا به حال آقای دکتر جلایی‌پور! چه خیال راحت و خاطر‌جمعی دارد. از نگاه او، اوضاع چندان هم بد نیست و همه چیز رو به بهبود است. رشد اقتصادی 5 درصد، تورم 7 درصد، تالاب‌های خشکیده در حال احیا و برجام همچنان در حال معجزه. نه خبری از رکود کمرشکن و فساد دامنگیر، نه بحرانی در محیط‌زیست و منابع آب، نه خطر ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی و برخی مؤسسات مالی، نه تهی شدن قوه اجرایی از اقتدار، نه رشد فزاینده بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی و نه هر مشکل و بحران دیگری که خواب را از چشم کارشناسان آن حوزه‌ها ربوده است! از نگاه دکتر جلایی‌پور، اینها نیز البته هست ولی خیلی هم مهم نیست!... به نظرم پاره‌ای خوشبینی‌ها و انکار مشکلات بنیادی در بین برخی نیروهای اصلاح‌طلب، نتیجه تحلیل‌های دکتر جلایی است اما خوشبختانه بانگ دیگری هم در اردوگاه اصلاح‌طلبان در حال بلند شدن است. این بانگ را می‌توان در یادداشت‌های اخیر مهندس عباس عبدی دید...» اینها همه نشان‌دهنده تنزل دولت جناب روحانی در میان شرکا و حامیان خود و تبدیل شدن نسبت کنونی آنها با دسترنج(!) دولت تدبیر و امید به یک چالش است. وضعیت نزولی کارآمدی دولت در کشور را وعده جناب روحانی در مصاحبه اخیرش در رابطه با دلار، بخوبی مشخص می‌کند. در جایی که در مقام حرف، رئیس‌جمهور خیال مردم بابت دلار را راحت فرمودند اما در عمل دلار خرامان‌خرامان و بی‌توجه به «باید بشود‌ها» در حال ورود به کانال 5 هزار تومانی است و عملکرد مالی و ارزی دولت هم تاکنون نتوانسته است وعده‌های حرفی را به عمل نزدیک کند.