آن چه از چارلز دیکنز نمی دانید

فرنگیس یاقوتی- هجده بهمن مصادف با دویست و ششمین سالروز تولد «چارلز دیکنز»  برجسته ترین رمان نویس انگلیسی است . او دومین پسر جان دیکنز، کارمند اداره کارپردازی نیروی دریایی بود. پدرش اهل لاابالی‌گری بود و کار را به جایی رساند که او را به زندان مارشالسی انداختند. به همین دلیل دیکنز ۱۲ ساله برای تأمین معاش خانه مجبور به کار در کارخانه واکس سازیِ وارن شد. او تا آزادی پدرش از زندان همچنان مجبور به کار بود تا بالاخره بعد از آزادی پدر دوباره به مدرسه برگشت و به ادامه تحصیل پرداخت. از جمله آثار فاخر و بزرگ این نویسنده «دیوید کاپرفیلد»، «آرزوهای بزرگ» و «الیور توئیست» است. در ادامه سعی کرده ایم به مناسبت تولد این نویسنده بزرگ به بررسی بخش های جذابی از زندگی او بپردازیم که احتمالا تا به حال از آن اطلاعی نداشته اید.
 
حادثه های داستان وار
چارلز دیکنز زندگی عشقی نا به سامانی داشت، او با داشتن ده فرزند تصمیم به جدایی از همسرش گرفت و با بازیگری به نام "الن ترنان" که هم سن کوچک ترین دخترش بود، ازدواج کرد. او یک بار دستبندی برای همسر جدیدش سفارش داد اما آن هدیه به اشتباه به خانه اش ارسال شد!! شاید این ماجرا شبیه یک داستان باشد اما این چیزی است که در واقعیت برای چارلز دیکنز و همسرش کاترین اتفاق افتاد و دستبندی که چارلز برای "الن ترنان" خریده بود به دست همسرش کاترین رسید.
بعد از جدایی از همسرش، در یکی از سفرهایش به فرانسه همراه با الن، قطار آن ها دچار حادثه شد و از بین هشت واگن، تنها واگن آن ها به داخل رودخانه سقوط نکرد. دیکنز پس از این که به دیگر مسافران کمک کرد تا از رودخانه نجات پیدا کنند ، به سمت واگن خودشان رفت و دست نویس های یکی از کتاب هایش به نام "دوست مشترک ما" را نجات داد.
عشق به آینه ها


چارلز دیکنز عاشق آینه بود و در خانه  آخری که در آن زندگی می کرد در اتاق پذیرایی و همچنین روی میز کارش پر از آینه بود و از آن آینه ها برای پیشبرد نوشته هایش استفاده می کرد. دختر بزرگ چارلز دیکنز در یادداشتی به این موضوع اشاره کرده است که پدرش در زمان نوشتن داستان هایش ناگهان از پشت میز کارش بلند می شد و رو به روی یکی از آینه های اتاق می ایستاد و به چهره اش در آینه حالت های عجیب و غریبی می داد و خودش را در قالب شخصیت های کتابش تصور می کرد.
وسواس در چیدمان اتاق
دیکنز به شدت به مکان قرار گرفتن وسایل حساس بود و هیچ گونه تغییری را نمی توانست تحمل کند مثلا در یکی از سفر هایش به ایتالیا، از آن جا به همسرش نامه نوشت و از او خواست که در زمان غیبت او در خانه وسایل را جا به جا نکند زیرا او قادر به تحمل هیچ گونه تغییری نبود.
علت نوشتن کتاب «دوریت کوچک»
با فروش و استقبال از نوشته های چارلز دیکنز، رفته رفته وضعیت مالی او بهتر می شد و در یکی از این سال ها دختری که اولین عشق دیکنز قبل از ازدواج بود اما به دلیل فقر و بینوایی، چارلز دیکنز را نادیده گرفت به او نامه نوشت و درخواست ملاقات با وی را کرد. با گذشت سال ها از اولین دیدار آن ها، دیدار دوم باعث شگفتی چارلز دیکنز شد و به جای آن دختر زیبا و دلفریب گذشته زنی چاق با رفتارهای عجیب و غریب را دید و این دیدار باعث نوشتن کتاب "دوریت کوچک" شد.
کریسمس و دیکنز
بدون در نظر  گرفتن جنبه مذهبی آیین کریسمس، مراسمی که امروزه ما از کریسمس و شب سال نو می دانیم ساخته و پرداخته ذهن چارلز دیکنز است. به این شکل که عده زیادی  معتقدند توصیفات دقیق دیکنز از آیین‌های کریسمس در کتاب‌هایش الهام بخش افراد در برگزاری مراسم باشکوه کریسمس شده است. ایده کریسمس برفی یا سفید هم برای اولین بار توسط چارلز دیکنز بیان شد. رمان "سرود کریسمس" که درباره اردک خسیس و پول پرست بود با چاشنی توصیفات زیبای برفی،  همه را وسوسه کرد کریسمس را با طعم برف تجربه کنند.
معروف ترین جملات منسوب به چارلز دیکنز
* هیچ چیز در دنیا به اندازه بی عدالتی به وضوح احساس و درک نمی شود.
* من چرندیات بسیاری درباره این که آدم های بد به صورتت نگاه نمی کنند، شنیده ام. این تصور قدیمی را باور نکن. ریاکار و دروغگو مستقیم به صورت تو زُل می زند.
* تفاوت اصلی بین ساخت و خلق دقیقا این است: چیزی که ساخته می شود تنها بعد از ساخته شدن می تواند دوست داشته شود؛ ولی چیزی که خلق می شود پیش از پیدایش، دوست داشته می شود.

 
منابع: dailymail، charlesdickensinfo، shortlist، historyextra و ....