کوچک شدن سفره مردم

امیر واعظی‌آشتیانی* - قیمت ارز هر لحظه گوی سبقت را از روز و ساعت‌های قبل می‌رباید و نگرانی از افزایش قیمت‌ها جامعه را بیش از پیش شکننده می‌کند. نمایندگان دولت نیز در گذر از این بحران هر روز بر گفتار خود پایدارند که افزایش قیمت ارز بر اساس خواست دولت نیست و روند خود را طی می‌کند. این موضوع اما در حالی است که کارشناسان اقتصادی اظهاراتی خلاف این داشته‌اند.
تکرار و تمرکز دولت بر عدم نقش‌آفرینی در افزایش بهای نرخ ارز خود تاکیدی بر این موضوع است که کارشناسان ارزی به درستی اشاره کرده‌اند و گویا بناست بالا رفتن نرخ ارز تا رقمی بیش از پنج هزار تومان و بر اساس شنیده‌هایی تا هفت هزار تومان کسری بودجه دولت را جبران کند. به عبارتی نزدیک شدن نرخ ارز به قیمت واقعی خواسته مستقیم دولت است.
به نظر می‌رسد یکی دیگر از دلایلی که بر ‌اساس آن دولت بر ریل افزایش قیمت ارز حرکت می‌کند حمایت از صادرات است‌ در حالی که این تفکر از پایه نادرست است.
در شرایطی که مواد اولیه با قیمت پایین به دست تولید‌کننده داخلی نمی‌رسد قیمت ارز هر چه افزایش یابد نیز هیچ اثر مثبتی بر گسترش صادرات نخواهد داشت‌ بلکه تولید داخلی را بیشتر دچار شکنندگی می‌کند.


باید پذیرفت که بحث ارز و گرانی آن تبعاتی ریشه‌ای در زندگی روزمره مردم دارد و مستقیما سبد خانواده را کوچک و کوچک‌تر می‌کند. درآمد مردم بر‌ اساس ریال است و گذران زندگی روزمره‌شان به دلیل تضعیف ریال روز‌به‌روز دشوار‌تر می‌شود. این افزایش هزینه‌ها در حالی زندگی را بر مردم دشوار کرده است که هر روز کیفیت کالا و خدمات دریافتی‌شان پایین می‌آید.آنچه بر ما گذشته است حاصل اقتصاد سیاسی، دولتی و دستوری است. اقتصادی که بر چنین پایه‌هایی استوار باشد قطعا توازن نخواهد داشت و دچار شکست می‌شود. امروز اما باید این نکته را با صدای بلند بیان کرد که هر آنچه بر اقتصاد زخم‌خورده و آسیب‌دیده کشور می‌گذرد حاصل مدیریت افرادی است که توانمند نیستند و بر اساس دانش تئوریک قدم برمی‌دارند و نه دانش عمل‌گرایانه.
همچنین از دیگر بلایایی که اقتصاد ایران را دچار آسیب کرده و افزایش لجام‌گسیخته قیمت ارز را موجب شده است، تفکر مدیران اجرایی است؛ مدیرانی که بحران را حل نمی‌کنند بلکه بر اساس خواست و آسودگی خود فقط از بحران عبور می‌کنند. عبور از بحران‌های اقتصادی موجب می‌شود آسیب‌ها بر هم انباشته شوند و عمق مشکلات بیشتر از گذشته شود.افزایش عمق مشکلات اقتصادی در جامعه تسری پیدا می‌کند و طی گذر زمان مشکلات و بحران‌های اجتماعی را منجر می‌شود. کوچک شدن سفره مردم مساله‌ای نیست که به سادگی از آن عبور کرد. آسیب‌های اجتماعی و فقر آستانه تحمل مردم را پایین خواهد آورد و با بیشتر شدن فاصله طبقاتی، خطرات بسیاری روند فرهنگی و اجتماعی جامعه را تهدید می‌کند. این حجم از تلاطم و از‌هم‌گسیختگی، بیمارگونه است و باید هرچه زودتر درمانی اندیشیده شود.
در نهایت اما برداشت این است که وضعیت کنونی حاصل محدودیت حضور مدیران کارآزموده و توانمندی است که اگر در اقتصاد کشور حضور داشتند و چرخ‌های تولید را به گردش وامی‌داشتند امروز با این حجم از مشکلات روبه‌رو نمی‌شدیم.
* معاون اسبق
وزارت صنعت و معدن
v.ashtiani37i@yahoo.com