حذف مدارس تيزهوشان به کام غيرانتفاعي‌ها

نفيسه ابراهيم‌زاده انتظام 
بعد از اينكه سيدمحمد بطحايي، وزير آموزش‌و‌پرورش اعلام كرد «همه دانش‌آموزاني  را كه در مدارس تيزهوشان كشور مشغول به تحصيل هستند، نمي‌توان جزو دانش‌آموزان تيزهوش و نابغه حساب كرد و به دليل كثرت مدارس تيزهوشان، دانش‌آموزان بسياري وارد اين مدارس مي‌شوند»، رضوان حكيم‌زاده،  معاون آموزش ابتدايي هم گزارشي از تازه‌ترين تصميم شوراي عالي آموزش‌و‌پرورش منتشر كرد كه طي آن برگزاري آزمون‌هاي تستي در دوره ابتدايي، استفاده از كتب كمك آموزشي و ورود مؤسساتي كه به اين بهانه وارد مدارس ابتدايي مي‌شدند، ممنوع شد و ديگر آزمون ورودي مدارس نمونه‌دولتي و تيزهوشان برگزار نمي‌شود.   حمايت توييتي وزير 
اين تصميم كه با توييت‌هاي دو روز گذشته بطحايي حمايت مي‌شود، بر رفع استرس دانش‌آموزان و حفظ آرامش آنها تأكيد مي‌كند و با اين كليد‌واژه سعي دارد اجماع عمومي بيشتري را به خود جلب كند. علاوه بر اين، كوتاه كردن دست مافياي كنكور از نظام آموزشي از ديگر اهداف حذف آزمون ورودي تيزهوشان است كه آموزش‌و‌پرورش تلاش مي‌كند آن را برجسته كند. با اين وجود، اگر اين خبر را در كنار رويكرد آموزش‌و‌پرورش از ابتداي دولت يازدهم تاكنون مبني بر حذف مدارس سمپاد به‌عنوان قدرتمندترين و بزرگ‌ترين رقيب مدارس خصوصي در جهت تقويت و حمايت از مدارس غيردولتي قرار دهيم، متوجه مي‌شويم پوشش «كاهش استرس دانش‌آموزان» انتخاب هوشمندانه تيم مشاوران بطحايي براي جلب مشاركت حداكثري مخاطبان نظام آموزشي در راستاي حذف مدارس سمپاد است.  مزاحمت سمپادها برای خصوصی‌سازی 
گزارش 100روزه اول دولت يازدهم با تأييد اين گمان، مدارس سمپاد را به‌عنوان عامل كاهش انگيزه سرمايه‌گذار بخش خصوصي براي سرمايه‌گذاري در آموزش‌و‌پرورش معرفي مي‌كند. از سوي ديگر مدارس غيردولتي براي برندسازي از خدمات خود و داغ كردن بازار جذب مشتري نياز به جذب برترين‌هاي المپيادها و آزمون‌هاي علمي دارند و طبيعي است اين دسته دانش‌آموزان و خانواده‌هايشان مدارس تيزهوشان را براي ادامه تحصيل انتخاب مي‌كنند و فرصت را از رقباي غيردولتي خود مي‌گيرند و اين يعني مزاحمت براي تحقق اهداف مدارس غيردولتي و فرآيند توسعه خصوصي‌سازي در آموزش‌و‌پرورش كه دستگاه تعليم و تربيت با تمام قوا و با استفاده از حداكثر ظرفيت‌هاي قانوني و اجرايي در جهت رفع اين مزاحمت تلاش مي‌كند.   حذف پذيرش تيزهوشان 


اين حذف پذيرش دانش‌آموز در پايه هفتم مدارس تيزهوشان از سال آينده تحصيلي، آخرين قطعه جورچيني است كه تابلوي شام آخر سمپادها را تكميل مي‌كند. با اين كار ورودي تيزهوشان صفر شده و دانش‌آموزان مشغول به تحصيل در اين مدارس به مرور فارغ‌التحصيل مي‌شوند و چراغ مدارس تيزهوشان قبل از پايان عمر دولت دوازدهم به طور كامل خاموش مي‌شود.   نگراني رهبري از حذف سمپادها 
اين در حالي است كه مقام معظم رهبري در بيانات خود در ديدار با جمعي از نخبگان در مهر ماه سال گذشته تأكيد كردند: «‌من از اين مسئله‌ سمپاد - سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان-  نگرانم. گزارش‌هايي كه به من مي‌رسد، گزارش‌هاي خرسندكننده‌اي نيست؛ اين سمپاد خيلي مهم است. اين كار خيلي مهمي است و آن نكته هم كه اشاره كردند كه يك تعداد زيادي مدرسه بر اساس اين [طرح تأسيس شده‌]، اين متوقف به اين است كه اين سازمان خوب بچرخد و خوب اداره بشود؛ گزارش‌هايي كه به ما مي‌رسد در اين جهت، گزارش‌هاي خرسندكننده‌اي نيست.‌» اما بررسي كليدواژه استرس‌زدايي از فرآيند تعليم و تربيت هم در نوع خود قابل بررسي است. اول اينكه كنكور به‌عنوان بزرگ‌ترين عامل ايجاد اضطراب و خلاقيت‌سوز به دليل ناتواني آموزش‌و‌پرورش در برگزاري آزمون‌هاي سراسري به منظور افزايش ضريب معدل در پذيرش دانشجو و وادادگي آن در برابر مؤسسات آموزشي و كنكوري همچنان مي‌تازد.   آزمون مغضوب 
مسئولان ارشد آموزش‌و‌پرورش آزمون تيزهوشان را بدون استناد به هيچ مطالعه‌اي عامل استرس دانش‌آموزان معرفي مي‌كنند. در حالي كه دست‌كم 10 عامل استرس‌زاي ديگر در مدارس وجود دارند كه رغبت دانش‌آموزان را به تحصيل كاهش مي‌دهد. تكاليف سنگين، ، مقايسه دانش‌آموزان با يكديگر و اخذ كمك‌هاي اجباري و تبعات تأخير والدين در پرداخت اين كمك‌ها كه دامن دانش‌آموزان را مي‌گيرد، از جمله اين عوامل استرس‌زا هستند كه در سال‌هاي اخير، ديده نشده به اندازه آزمون ورودي تيزهوشان مغضوب مديران ارشد آموزش‌و‌پرورش قرار بگيرد. در عين حال تفاوت نگذاشتن ميان استرس محرك و اضطراب مخرب و بهره‌گيري از بار منفي واژه استرس براي همراه كردن والدين و دانش‌آموزان از سوي مسئولان آموزش‌و‌پرورش مسئله قابل‌توجهي است. به‌طوري كه هيچ يك از اين مديران توجيه علمي ضرورت صفر كردن فشار محرك بر دانش‌آموزان براي تلاش بيشتر ارائه نمي‌كنند. به‌عنوان نمونه نتايج آزمون‌هاي تيلز و پرلز در سال‌هايي كه ارزشيابي توصيفي جايگزين ارزشيابي نمره‌اي شده است، مؤيد اين مطلب است. افت چشمگير نمره ايران در اين آزمون‌ها در سال‌هاي اخير حائز توجه است. اگر آموزش‌و‌پرورش در اين سال‌ها اين اندازه اهتمام را كه براي توسعه مدارس غيردولتي و خصوصي صرف كرده براي صرف ريشه‌كني بيسوادي مي‌كرد، ديگر شاهد رشد 2 درصدي بيسوادي نبوديم. آن هم در شرايطي كه جامعه نزديك يك دهه منتظر برپايي جشن ريشه‌كني بيسوادي است و استانداردهاي بين‌المللي باسوادي ارتقا پيدا مي‌كند.