چرا «سیا» نتوانست انقلاب اسلامی را پیش بینی کند؟

  گروه اندیشه
info@khorasannews.com


سازمان سیا که معادل فارسی آن آژانس یا نمایندگی اطلاعات مرکزی است، مهم ترین نهاد اطلاعاتی آمریکا در زمینه جمع‌آوری اطلاعات و جاسوسی محسوب می شود که بعد از جنگ جهانی دوم و در سال 1946 تأسیس شد.
جایگاه مهم سیا در تحولات دوران جنگ سرد


به گزارش پایگاه موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، سیا در دوران جنگ سرد مهم ترین ابزار جاسوسی ایالات متحده در کشورهای جهان سوم و کشورهای حامی بلوک غرب بود و در فعالیت‌های مختلف، موضع کشورهای حامی را در زمینه مبارزه با بلوک شرق تقویت می‌کرد. از این رو، رؤسا و پادشاهان بسیاری از این کشورها، سیا را سازمانی در راستای حمایت از قدرت خود می‌دانستند. بر همین اساس، محمدرضا پهلوی، بعد از پیروزی انقلاب، سازمان سیا را به فعالیت‌های ضدرژیم متهم و بیشترین انتقادات را متوجه آن کرد؛ زیرا بر این باور بود که در صورت حمایت آمریکا و سازمان سیا از او ، انقلاب اسلامی تحقق نمی‌یافت. او  با شگفتی و ناراحتی می‌پرسید مگر با آمریکایی‌ها چه کرده که سیا بر ضد او دست به کار شده است؟
غفلت از سرعت تحولات سیاسی ایران
اما، واقعیت آن است که تصور شاه کاملاً اشتباه و او هم به نوعی گرفتار تئوری توطئه شده بود؛ زیرا سیا نه تنها بر ضد شاه اقدام نکرد، بلکه تا آخرین لحظه به حمایت از او و رژیمش پرداخت و آن چه باعث ناکامی این سازمان در عملکردش شد، ناتوانی آن در پیش‌بینی انقلاب و تحولات ایران بود که چند دلیل عمده و اساسی داشت: 1- سرعت تحولات سیاسی ایران: دهه پنجاه و به خصوص دو سال نزدیک به انقلاب را می‌توان سال‌های طلایی مبارزات مردمی و دوران بحران سیاسی رژیم شاه تلقی کرد. اگرچه مخالفت‌های مردمی با رژیم شاه، بعد از کودتای 28 مرداد آغاز شد، اما واقعیت آن است که این مبارزات در دهه 50 از شکل و عمق متفاوتی برخوردار بود و روند پرشتابی به خود گرفت. سرعت این تحولات به حدی بود که تا پیش از آن، هیچ یک از سیاستمداران ایرانی یا حتی آمریکایی تغییر شرایط را به این گونه که اتفاق افتاد، تصور نمی‌کردند. دلیل این ادعا هم جمله معروف کارتر است که ایران را جزیره‌ای باثبات نامیده بود و تصور نمی‌کرد روزی آرامش این جزیره به ظاهر آرام، به هم بخورد.
درک نکردن عظمت شخصیت و رهبری امام(ره)
 2- نداشتن درک صحیح از واقعیات ایران؛ رهبری و مردم: امام خمینی(ره) با قیام 15 خرداد مبارزه سیاسی را آغاز کرد و در سال 1357 رهبر بلامنازع نهضت بود. در واقع می‌توان امام(ره) را در دهه 50،  قدرت کاریزمایی دانست که سازمان سیا از درک آن غافل و عاجز مانده بود. امام(ره) با تکیه بر اسلام، موفق به بسیج مردم شد و به عنوان رهبری مذهبی، ضمن انسجام بخشیدن به مبارزات، هدایت مردم و توده‌ها را به دست گرفت. از سوی دیگر، قدرت مردم و یکپارچگی آنان در مبارزه و مخالفت با رژیم شاه نیز، از چشم سیا به دور ماند. ترنر، رئیس وقت سازمان سیا، بعدها در یک برنامه تلویزیونی اعتراف کرد که این سازمان از قدرت جنبش مخالف شاه شگفت‌زده شده است. البته در دوره‌ای که بیشتر انقلاب‌ها به صورت طبقه‌ای یا مشارکت بخشی از مردم تحقق می‌یافت، طبیعی بود که سیا نیز از قدرت یکپارچه مردم مبارز غافل شود و قدرت آن را چندان جدی تلقی نکند.
انگاره ناصواب شکست ناپذیری ساواک
 3- امیدواری بیش از حد به قدرت شاه و ساواک : می‌توان خوش بینی یا امیدواری بیش از حد سازمان سیا به قدرت شاه و ساواک را، عاملی دیگر در اشتباه محاسباتی سازمان سیا دانست. پس از کودتا، زمانی که ارتش، با حمایت سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، شاه را به قدرت بازگرداند، شاه حکومت خود را ظالمانه‌تر کرد. نیروهای مسلح، پلیس مخفی (ساواک، اطلاعات ملی و سازمان امنیت) و وزارت کشور، سعی کردند نظم سیاسی را حفظ و از سرنگونی رژیم توسط گروه‌های مخالف جلوگیری کنند. به طور کلی، قدرت سیاسی در این دوره، حول محور ارتش و نهادهای امنیتی، درباریان و شخص شاه متمرکز شد و به دنبال آن، بسیاری از مخالفان حکومت و کودتا دستگیر یا مجبور به سکوت شدند. شخص شاه در انتخاب افراد و سیاست‌های مورد نظرش، کاملاً مستبدانه رفتار می کرد. مجموع این شرایط، سازمان سیا را به این نتیجه رسانده بود که شاه قادر به سرکوب مخالفان و تسلط بر اوضاع کشور است؛ اما عملاً تمام این محاسبات اشتباه از آب درآمد و سازمان سیا و آمریکا از درک واقعیت عاجز ماندند.