معضلی به نام ستاد بحران

امیرواعظی آشتیانی* - در کشوری که وقایع غیر‌قابل پیش‌بینی همواره محتمل است، شناسایی و کشف گلوگاه‌های خطر‌زا پیش از هر حادثه در حالی که بسیار مهم و قابل تامل است. حال آنکه حتی با تکرار بحران از یک گلوگاه تکراری راهکار و چاره‌ای برای بهبود آن بیان نمی‌شود. آنچه در گودال بحران‌های عمیق، بحران کشور را عمیق‌تر می‌کند، آن است که نواقص دیروز و امروز روی هم انباشت شده و خطرناک‌تر می‌شوند.
نکته جالب توجه آن است که در برخی موارد مثل برف اخیر تهران، بحران پیش‌بینی شده است اما مسوولان کنترل و مدیریت بحران در قبال آن ناتوان هستند. در چنین مواردی است که ستاد بحران خود تبدیل به بحرانی جدی شده است. گویی این ستاد به وظیفه خود آگاه نیست و دور از ذهن نیست در جامعه‌ای که مدیریت جایگاه واقعی خود را از دست داده است بنابراین مدیریت بحران نیز دیگر جایگاهی نخواهد داشت.
ستاد مدیریت بحران از نقاط حیاتی در سیستم مدیریت کشورهایی با شرایط فعلی ایران است و مسوولان باید به این نکته آگاه باشد که ساز و کارها و آموزش‌های مهم را پیش از هر بحران پیگیری کنند تا از بسترها و ساختارهای درست و قابل اعتماد استفاده شود. پایتخت اما با برف پیش‌بینی‌شده از سوی سازمان هواشناسی زمینگیر شد و همین موضوع بیم بحران حاصل از لرزیدن زمین تهران را بیشتر می‌کند.
تا امروز هنوز جای سوال است که چرا در مورد هیچ‌یک از بلایای طبیعی سراسر کشور تجربه‌آموزی نشده است و نمی‌توان به متولی و مسوول اصلی دسترسی پیدا کرد. تا‌کنون به طور مستمر شاهد همکاری نیروهای ارتش و سپاه در راستای حل بحران‌های کشور بوده‌ایم و نتیجه کار ستاد بحران هرگز مشهود نبوده است.


در حالی که مدیران ستاد بحران انگشت اتهام خود را به سوی دیگر نهادها گرفته و در اغلب موارد پرسشگران را به تمسخر می‌گیرند آنچه در دل بحران‌های کشور می‌گذرد، نکته‌ای نیست مگر بی‌تفاوتی مسوولان و مدیران دولتی و پر‌واضح است که مدیران برای کار نکرده خود از خدا کمک می‌خواهند.
از سوی دیگر باید بی‌توجهی به اظهارات و پیگیری‌های رسانه‌ها از طرف مدیران را مورد بررسی قرار داد. متاسفانه تفکر غالب در مدیران دولتی فراموش شدن سوژه‌های مهم و داغ از سوی رسانه‌هاست. مدیران معتقدند بعد از گذشت یک هفته رسانه‌ها نیز مسایل جنجالی را پیگیری نمی‌کنند. پس دیگر نیازی به پاسخگویی و تمرکز بر چنین آسیب‌هایی نیست.
راهکار شایسته در چنین شرایطی آن است که رسانه‌ها از تمرکز و نگاه روزمره دست برداشته و نگاهی مستمر به سوژه‌های مهم داشته باشند. در چنین شرایطی بر اساس گذشت زمان مسایل بوی کهنگی نخواهند گرفت و مدیران باید مسوولانه نسبت به آنها پاسخگو باشند و در واقع پیگیری‌های مستمر موجب خواهد شد تا در بلند‌مدت راهکاری جدی به دست آید.
به هر روی رسانه به عنوان رکن چهارم دموکراسی و به بیانی دیگر به عنوان چشم همیشه باز مردم باید در جست‌و‌جوی راهکار باشد؛ راهکاری که اگر با اجماع نظر قوای سه‌گانه همراه باشد، در نهایت منجر به حل و فصل مسایل جامعه خواهد شد.
* معاون اسبق وزارت صنعت و معدن
v.ashtiani37i@yahoo.com