دکترین بیگانه‌هراسی

صلاح‌الدین هرسنی*-از میان فرامینی که ترامپ در روزهای آغازین حضورش در کاخ سفید صادر کرده، قانون ضدمهاجرتی بیش از همه بحث‌بر‌انگیز و پرچالش بود. در اولین فرمان مهاجرتی ترامپ که بحث بر سر ممنوعیت صدور ویزا و همچنین جلوگیری از ورود و اقامت اتباع هفت کشور به‌طور عمده مسلمان یعنی ایران، عراق، لیبی‌، یمن، سوریه، سومالی و سودان بود، بلافاصله حالت اجرایی به خود گرفت و با بلاتکلیف شدن بسیاری از مسافران آمریکا در فرودگاه‌های این کشور هرج و مرج ایجاد شد و در سراسر دنیا نیز اعتراض‌هایی نسبت به آن شد تا اینکه با حکم قضایی متوقف شد. حال ترامپ فرمان جدید مهاجرتی خود را صادر کرده که براساس آن قرار است شهروندان شش کشور به‌طور موقت از دریافت روادید و ورود به خاک آمریکا منع شوند به این معنا که عراق از لیست سیاه ترامپ خارج شده است.
صدور این دست از فرامین به معنای بیگانه‌هراسی است که در آمریکای عصر ترامپ نمود بیشتری یافته است. بیگانه‌هراسی تصاعدیافته از نحوه آرایش کابینه او به خوبی نمایان است و صدور فرمان ضدمهاجرتی نیز فرصتی ایجاد کرد که بیشتر نمود یابد. البته نگاه امنیتی ترامپ شاید ضرورت و نیاز آمریکای وقت حاضر باشد و به همین جهت است که بسیاری از راهبردشناسان آمریکای عصر او آن را فرصتی دانسته‌اند تا ایالات متحده در عصر حاضر از کمین مخاطرات سازمان‌یافته گروه‌های تروریستی مصون باشد. راهبردشناسان کنونی آمریکا که اغلب آنها عناصر تصمیم‌ساز و حلقه اصلی مشاوران او را تشکیل می‌دهند، نگاه امنیتی را مرهون بحران‌های امنیتی حاکم بر اروپا به ویژه مرتبط با پیامد عملیات تروریستی فرانسه در چند سال گذشته می‌دانند. واضح است که دلیل اصلی بحران امنیتی این کشورها بیشتر ناشی از مشکلات مهاجرتی و بحران پناهجویی بود. حال در این شرایط ترامپ با اتکا به راهبرد بیگانه‌هراسی و نهادینه کردن آن در رفتار خود نمی‌خواهد تجربه تلخ اروپا در آمریکا تکرار شود. به این ترتیب هدف اصلی از صدور سلسله‌فرامین ضد‌مهاجرتی همان‌گونه که خود و مشاورانش گفته‌اند محافظت از آمریکایی‌ها در برابر تروریست‌‌هاست که به طریق اولی از رهگذر بیگانه‌هراسی قرار است محقق شود اما به تقریب می‌توان حدس زد که او به جهت پیگیری و اصرار بر موضوع قانون مهاجرتی هدف دیگری را نیز دنبال می‌کند آنچنان که برخی قرائن نیز نشان می‌دهند با تحقق ...
... این هدف قرار است او صاحب دکترین خاص خود شود چراکه ترامپ در میان روسای جمهوری آمریکا تنها کسی است که به جهت خالی بودن از بهره‌های سیاست، فاقد دکترین سیاسی است. وی سخت می‌داند که تاریخ‌نگاران و وقایع‌نگاران تاریخ سیاسی آمریکا قطعا از او خواهند نوشت و چقدر تلخ و تاسف‌بار است که آنان از رییس‌جمهور بنویسند که دکترین و مانیفستی نداشته است. ترامپ بهتر از هر‌کس می‌داند که اگر ترومن صاحب دکترین سد نفوذ، آیزنهاور صاحب دکترین انتقام گسترده، کندی صاحب دکترین واکنش انعطاف‌پذیر، نیکسون صاحب دکترین دو ستونی، کارتر صاحب دکترین خلیج‌فارس، ریگان صاحب دکترین جنگ ستارگان، بوش پدر صاحب دکترین نظم نوین جهانی، کلینتون صاحب دکترین گسترش دموکراسی، بوش پسر صاحب دکترین مبارزه با تروریسم و اوباما صاحب دکترین چند‌جانبه‌گرایی است، قطعا با توجه به ضروریات آمریکای عصر او، بیگانه‌هراسی سهم اوست و شاید تاریخ‌نگاران سیاسی آمریکا در آینده، دکترین بیگانه‌هراسی را آن هم تحت لوای ناسیونالیسم آمریکایی به نام او ثبت کنند.
* مدرس علوم سیاسی و روابط بین‌الملل
S.Harsani.k@gmail.com