نگاه آموزگاران به روز جهانی «زن»

سحر قناتی- هشتم مارس روزجهانی زن است. روزی برای همه زنان هستی. روزی برای یادآوری حقوق‌شان، برای تلاش جهت برابری با مردان در دستمزد و شغل و تحصیلات و فرم زندگی و خواسته‌ها و آرزوها و علایقشان، روزی برای پاسداشت حرمت زن و توجه به زنان. روزی برای نه گفتن به تبعیض، این روز در کشور ما نیز از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. به مناسبت این روز، جمعی از زنان معلم و فعالان فرهنگی کشور نظرات و خواسته‌ها و دغدغه‌های خود را در خصوص مقام زن و معضلاتشان در گفت‌وگو با «جهان صنعت» عنوان کردند.
نرگس ملک‌زاده یکی از معلمانی است که در این زمینه عنوان می‌کند: گاهی وقت‌ها شانه‌های انسان، تحمل تمام مسوولیت‌هایی که به دوشش گذاشته می‌شود را ندارد. می‌توان زن بود و مادری را نیز تجربه کرد، می‌توان مادر بود و طعم معلم فرزندان دیگر بودن را چشید و خود را در تربیت آنها سهیم دانست. اما گاهی‌وقت‌ها، چرخ روزگار بر وفق مراد نمی‌چرخد و سرنوشت برایت صحنه را به گونه‌ای خلق می‌کند که مجبور می‌شوی مادرانه، پدری کنی و تکیه‌گاهی باشی برای فرزندانت. این وقت‌ها در پایان شب، درخلوت خود، داشته‌هایت را که مرور می‌کنی، تازه می‌فهمی که آنچه نداری و آرام و بی‌صدا از دست داده‌ای، نشاط و سر‌زندگی است. اما باز با لبخندی حاصل از رضایت چشمانت را بر هم می‌گذاری، چون خیالت لبریز از آرامش خیال فرزندانت شده است. زنان سرپرست خانوار همیشه در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات اقتصادی و معیشتی و در کنار آن تحمل نگرش‌های منفی اجتماعی هستند‌. نگاه‌های سنگینی که کم وبیش همه زن‌هایی که بدون همسر، بار زندگی را بر دوش می‌کشند تجربه کرده‌‌اند. با وجود همه این فشارها آنها برای فرزندان خود هم باید مادر باشند هم پدر. پر‌کردن خلا عاطفی فقدان پدر برای یک زن، آن هم با این همه مشکلات اقتصادی و اجتماعی کار آسانی نیست. از این منظر است که این زنان، در بررسی آسیب‌های اجتماعی، در گروه کسانی قرار می‌گیرند که بیشترین آسیب‌های فردی و خانوادگی را متحمل می‌شوند‌ با جمعیتی نزدیک به دو میلیون و پانصد هزار نفر.
وی ادامه می‌دهد: اگر آمار را خرد‌تر کنیم و سهم بخش آموزش و پرورش را جدا سازیم خواهیم دید که بنا به آمارهای اعلام شده با جمعیتی حدود 14 هزار نفر سر و کار داریم؛ معلمانی که علاوه بر مشکلات شغلی و مسوولیت و فشارهای اجتماعی، باید فشار مضاعف ناشی از شرایط اقتصادی را تحمل کنند. در شرایطی که هزینه یک خانوارشهری نزدیک به سه میلیون تومان اعلام می‌شود، پر کردن شکاف درآمد و هزینه حتی برای خانوارهایی که زن و مرد دوشادوش هم به کار مشغول هستند هم کاری دشوار است.حال تصور کنید زنان سرپرست خانوار چگونه باید هزینه‌های تحمیلی بر خود را رفع و رجوع کنند؟ به ویژه اگر معلم باشند و به واسطه حرمت شغلی و جایگاه اجتماعی در میان مردم، محدودیت‌های بیشتری داشته باشند.
اما ویژگی‌های خاص شغل معلمی نیز مزید بر علت است. این شغل بیش از تن، روح افراد را درگیر خود می‌سازد و به ویژه اگر محیط کاری مناسب نباشد، به روح و روان معلم آسیب می‌رسد. در این شرایط، وجود یک پشتیبان خوب در خانواده به عنوان همسر می‌تواند مرهمی باشد بر زخم‌هایی که آرام ذهن و روح انسان را می‌خراشد. ذهن یک معلم زن سرپرست خانواده، دائم در حال فعالیت برای رفع مشکلات کاری و خانوادگی است و بنابراین کمترین فرصت استراحت روحی را دارد. آموزش و پرورش باید شرایط خاص زنان سرپرست خانوار خود را مورد بازبینی قرار دهد و در برنامه‌ای جامع زمینه‌های استقلال و ثبات خانوادگی و مهمتر از همه کاهش فشارهای عاطفی و روانی آنها را فراهم سازد. نزدیکی محل خدمت به محل زندگی، در اولویت قرار دادن آنها برای نقل و انتقال برای کاهش فشارهای اقتصادی و حتی فرار از تنهایی، فراهم کردن شرایطی برای حضور در شغل‌هایی که از حضور آنها در خانه نکاهد، اما کمکی در جهت افزایش درآمدشان باشد. شاید ضروری‌ترین کمکی که می‌توان از آنها دریغ نکرد، برگزاری کلاس‌های‌ آموزشی برای تقویت اعتماد به نفس و خود باوری آنهاست تا به این وسیله بتوان آنها را در برابر پیشامدهای سخت بعدی توانمند‌تر کرد.


هنوز اول راه است
نسرین باقری یکی از آموزگارانی است که در خصوص وضعیت زنان در برخی مناطق کشور می‌گوید: من یک مادر و یک ‌ معلم هستم. تلاش می‌کنم به دخترم و شاگردانم بیاموزم که آینده تو در دستان خود توست ولی واقعیت این نیست. هنوز آینده دختران و خوشبختی آنها تا حد زیادی به ازدواج‌شان وابسته است. هنوز ازدواج اجباری و در سن پایین دیده می‌شود. هنوز باید برای بالا رفتن سن ازدواج به چشم‌های پراز پرسش دیگران پاسخ داد. هنوز زنان بیوه و مطلقه باید مراقب باشند کسی برایشان حرف در نیاورد. هنوز باید در تاکسی و... مراقب آقای بغل‌دستی باشی. هنوز مادربودن و همسر خوب بودن برترین وظایف زن است. هنوز زنانی با چشم و تنی کبود در دادگاه دنبال حقوق اولیه هستند. هنوز دنبال حق حضانت باید دوید. هنوز پزشک و وکیل مرد ارحج است. هنوز شاگردان من دبیر مرد را باسوادتر می‌بینند. هنوز رییس‌جمهور که نه، وزیر زن هم نداریم. هنوز زنان نماینده مجلس در اقلیت هستند. هنوز سیاستمدار و اقتصاددان معروف زن نداریم. هنوز زن به دنبال تساوی‌طلبی است‌ و هنوز اول راه است و به راستی راه کدام است؟
روز جهانی زن، روز جهانی حقوق زنان است
فروغ تیموریان نیز در ادامه بیان می‌کند: روز جهانی زن دفاع از حقوق زن به عنوان نقش مادری، همسری و خواهری نیست، این روز دفاع از حق زن و دفاع از زن است، بدون تنش‌هایی که محیط و جامعه می‌خواهد بر دوش او بگذارد. این روز به نام زنی است که با تغییر درونی خود‌ در جهان کوچکش، جهانی را به تغییر می‌کشاند تا صدای حق‌خواهی‌اش را به گوش همه جهانیان برساند. صدای زنی است که فریاد می‌زند ذاتا جنس دوم نیست و جامعه و فرهنگ حق ندارد او را چنین خطاب کند. مردان بدانند که برتری جنسیتی آنان تنها بر ساخته‌ای فرهنگی و اجتماعی است که با آگاهی باید بر آن فائق آید. هشتم مارس صدای زنی است که نمی‌خواهد در معرض تبعیض‌ها و رنج‌های متعدد وخشونت مردان قرار بگیرد و همیشه در معرض تحقیر و اجحاف باشد. مساله زن مساله معاش است. مساله زن عمیقا ریشه در اقتصاد دارد. او همیشه خواستار حقوق برابر با مردان است، برای اینکه بتواند به استقلال اقتصادی دست یابد. زنی که همیشه دوشا‌دوش مردان در جامعه حضور اجتماعی داشته و بخشی از هزینه‌های اقتصادی و سنگین زندگی بر دوشش بوده و اسوه کار و تلاش در خانواده و جامعه است. چرا نباید از حقوقی یکسان با مردان برخوردار شود و به استقلال اقتصادی دست یابد؟ زنان باید از تسهیلات ویژه‌ای برخوردار شوند و از نظر اقتصادی امنیت داشته باشند. از او حمایت مالی شود و تحت پوشش انواع بیمه‌ها قرار گیرد و حتی یارانه‌ها به حساب او واریز شود. هشتم مارس روزی است که زنان به دنبال حمایت روانی و عاطفی خود می‌گردند، روز رسیدن به حقوقی است که همیشه از آن محروم بوده است. پس به پسران‌مان احترام گذاشتن به زنان را یاد بدهیم و به دختران‌مان عزت نفس و استقلال را و اجازه ندهیم نسل بعد از ما مورد بی‌مهری‌های زنانه،خشونت و کمبود‌های مختلف روانی قرار بگیرد. روز جهانی زن روز زنانی است که حتی نمی‌دانند جهان یک روز را به نام‌شان ثبت کرده است.
زنان باید پیشتاز توسعه باشند
فرحناز حیدری یکی دیگر از دبیرانی است که در خصوص گرامیداشت روز جهانی زن عنوان می‌کند: می گویند از ویژگی جوامع توسعه‌یافته، میزان احترام و قدر منزلت زنان در آن جامعه است. هر چه جامعه‌ای پیشرفته‌تر باشد، حقوق زنان بیشتر در آن رعایت می‌شود. به نظر می‌توان این گزاره را برعکس کرد. هر چه در جامعه به زنان بیشتر توجه شود، تحصیلات آنان به سهولت انجام شود، اشتغال‌شان بیشتر باشد، آزادی و استقلال به زنان داده شود آن جامعه مسیر توسعه را بی‌شک طی خواهد کرد. آمار و ارقام هم این مساله را تایید می‌کنند. در جامعه ما که دید سنتی به زنان وجود دارد، اغلب زنان در فکر تجملات، زیبایی ظاهر و زیور‌آلات و... هستند و همین امر سبب چشم و هم‌چشمی و رقابت در مصرف و تجملگرایی شده و متاسفانه کلی از امکانات جامعه در این راه از بین می‌رود.
بنابراین یکی از ضروری‌ترین اقدامات برای ما تغییر نگاه به زنان است. زنی که ارزش خود را در مطالعه، تحصیل‌، فعالیت اجتماعی و مدنی بداند، اشتغال را نه به دلیل کسب درآمد که به منزله وسیله‌ای برای رسیدن به رشد و کمال خود و جامعه می‌داند و قطعا فرزندانی فرهیخته و توسعه‌یافته تحویل جامعه می‌دهد که جامعه را شکوفا و بارور می‌کند.
زیبا عزیزی نیز در ادامه می‌گوید: در ابتدای سخن از زن بودنم خوشحالم و از قبول مسوولیت در قبال همسر و بچه‌هایم خوشحال‌تر. عشق‌ورزی و محبت، بخش جدایی‌ناپذیر زن است و زن بدون آنها کالبدی بدون روح است‌ اما کار به جایی کشیده که این مسوولیت و عشق و مهر‌ورزی، تبدیل به وظیفه شده است. زن، خود را در زندگی فراموش می‌کند و همسر و فرزندانش را در اولویت قرار می‌دهد. گویی به دنیا آمده برای کار و محبت و سرپرستی و مهرورزی و پخت و پز و جارو کردن و ظرف شستن و‌... تاریخ نشان می‌دهد که ظلم زیادی به زن شده است. زندگی به ما به عنوان زن می‌گوید که هر چقدر هم باسواد و فرهیخته باشی، باز هم دیدگاه جامعه نسبت به زن مانند گذشته است.
اگر‌چه تا حدودی این مشکلات کم شده‌اند اما چون ریشه در فرهنگ ما دارند به آسانی تغییر نمی‌کنند. اما از آن بدتر دیدگاه جامعه نسبت به یک زن خانه‌دار است که بسیار متفاوت‌تر و مشکل‌دارتر است. اسم‌شان خانه‌دار است‌ اما بیشترین و سخت‌ترین کارها بر عهده آنهاست؛ تدریس، تربیت، آشپزی، خیاطی و... شکی نیست که زن تحصیلکرده خانه‌دار بهتر از زن بی‌سوادِ خانه‌دار است. اما چه بی‌سواد و چه با‌سواد همواره زن، زن است و دارای مسوولیت‌های زیاد. بهشت برای هر مادری، تربیت فرزند خوب است. بهشت برای یک زن، داشتن همسری است که بتواند به خوبی او را درک کند. بهشت برای یک زن دیده شدن همه محبت‌های بی‌چشمداشت اوست. اما متاسفانه با همه پیشرفت‌های تازه برای زنان، هنوز راه دراز و سختی برای دستیابی به حقوق برابر پیش رو است. گاهی اوقات ابعادی از جامعه و فرهنگ و سنت و سیاست در تلاشند به زن تلقین کنند که نمی‌توانی‌ چون زن هستی. اما من به عنوان یک دختر، همسر و مادر دریافتم که می‌توانم و توانستم. توانستم دختر خوبی باشم و بار زیادی را بر دوش خانواده‌ام تحمیل نکنم. توانستم همسر خوبی باشم و خانه و خانواده‌ام را از توفان حوادث حفظ کنم.
توانستم مادر خوبی باشم چرا که تلاش می‌کنم پسرانم را به بار بنشانم و توانستم زن خوبی باشم زیرا هم درس خواندم و هم کار کردم و هم خانه‌داری و کار تربیتی. توانستم در بدترین شرایط و بدترین دیدگاه‌های اجتماعی- فرهنگی بر ظلم‌ها غلبه کنم‌. چون خودم خواستم و خودم را باور کردم. پس همراه با یکی از شعارهای روز جهانی زن فریاد می‌زنم: «من فکر می‌کنم که یک دختر می‌تواند از عهده هر کاری بر‌آید. فقط باید خودش را باور کند.»
سهم ناچیز مدیریتی خانم معلم‌ها
محمد علیزاده یکی از آموزگارانی است که در این زمینه عنوان می‌کند: درصد حضور زنان در عرصه تعلیم و تربیت کشور در سال‌های اخیر به ویژه در مرکز کشور به شدت افزایش یافته و در مجموع چیزی بیش از 50 درصد شاغلان در آموزش و پرورش را به خود اختصاص داده است. اما به نظر می‌رسد در تصدی مشاغل بخش مدیریت این وزارتخانه و سازمان و ادارات تابعه سهم ناچیزی داشته باشند. این مساله از جهاتی قابل نقد و بررسی است و لازم است به برخی نکات توجه کافی شود:
1- افزایش درصد زنان به دلیل افزایش جذب در پایه ابتدایی که عمدتا با توجه به میزان پرداختی با شرایط و توقع خانم‌ها سازگار است.
2- افزایش درصد زنان به تثبیت وضعیت موجود در نابسامانی و بی‌عدالتی پرداخت‌ها، بسیار اثرگذار بوده است.
3- زنان فرهنگی تمام بخشنامه‌ها و طرح‌های این سیستم معیوب را به جد اجرا می‌کنند. از این حیث انرژی زیادی از آنها جهت انجام فعالیت‌های بی‌فایده گرفته می‌شود.
4- زنان فرهنگی تحت انقیاد مدیران مدارس بوده و از ساعت‌های اشتغال خود به ویژه در مدارس ابتدایی لذت نمی‌برند.
5- مناطق محروم به خصوص روستاها به دلیل نارسایی و کمبود ساده‌ترین شرایط ایاب و ذهاب و سکونت و مسایل مرتبط شرایط اجتماعی فرهنگی و اقلیمی و برای اشتغال زنان بسیار نامناسب است.
6- مشکلات زنان در دوران بارداری و شیردهی افزایش می‌یابد. نبود مهد کودک و عدم توجه و همکاری مدیران مدارس به ساعت شیر‌دهی همکاران، به برخی شاغلان زن آسیب جدی می‌زند.
7- یکی از دلایل مهم عدم توجه دولت‌های گذشته به آموزش و پرورش افزایش درصد زنان در بخش اشتغال بوده است که در جای خود قابل نقد و بررسی است.
اینها بخشی از نظرات معلمان در خصوص مقام زن و دغدغه‌های زن ایرانی بود. اما چیزی که همچنان ادامه دارد و باید توجه مردم را به آن جلب کرد، ذات احترام به حقوق زن و خواسته‌های برابری‌خواهانه آنهاست که همیشه زنان سال‌ها صبوری و تلاش کردند تا به بخشی از آنها دست یابند و در کشورهایی همچون کشور ما که هنوز در حال توسعه است، همچنان ضروری و ادامه‌دار است.