شانسی از جنس زنگنه

محمدصادق جنان‌صفت- ناآرامی‌های ایران در دی‌ماه زخمی بود که سر باز کرد و هر جناح سیاسی و طیف‌های پرشمار آنها تفسیر و تعبیر خود را از دلیل و پیامدهای آن ارائه دادند. نقطه مشترک این تفسیرها اما این بود که اقتصاد کلان‌، کسب‌وکار شهروندان و معیشت ایرانیان در این ناآرامی‌ها نقش داشته است. برخی از منتقدان دولت باور دارند یا می‌خواهند این را به باور عمومی تبدیل کنند که دولت‌های یازدهم و دوازدهم در اداره اقتصاد ناتوان بوده و راه را برای گرانی، بیکاری و رکود هموار کرده و صدای اعتراض شهروندان را به آسمان رسانده است. در مقابل اما گروهی باور دارند فساد اقتصادی و رانت‌های منتهی به فساد که به نابرابری‌ها دامن می‌زند از دلایل اصلی ناآرامی‌ها بوده است. این گروه به درآمدهای افسانه‌ای رانت‌خواران از واردات با ارز ترجیحی و استفاده از تفاوت قیمت ارز در دو بازار به عنوان مثال بارز اشاره می‌کنند. هر تفسیری که از دلایل ناآرامی داشته باشیم باید دنبال این پرسش باشیم که راه‌حل امن کردن جامعه ایرانی در آینده چیست و چه باید کرد که نابرابری کاهش یابد‌، سطح رفاه مادی افزایش یابد و شهروندان نگران آینده خود و فرزندان‌شان نباشند و جوانان به کوچ و مهاجرت به هر قیمت فکر نکنند. پاسخ کلی اما آسان است. باید کاری کرد که اقتصاد ایران از گرداب درآید و در مسیر بهبود قرار گیرد اما در عمل همین کار نیازمند تحولات بنیادین در نگاه به ایران و اقتصاد و آینده دارد. اگر ایران باید از محاق بیرون آید و در گرداب اسیر نشود باید در گام اول سرمایه‌گذاری شود. اما داستان این است که این سرمایه از کدام محل باید تامین شود. در صورتی که ایران بتواند در یک دوره کوتاه که بازار جهانی نفت و گاز هنوز عطش تقاضا دارد و ایران نیز می‌تواند با غول‌های اروپایی با دادن برخی امتیازهای جذاب نسبت به رقبا آنها را به این بازار بکشاند و با قراردادهای متعهدانه به سرمایه دست یابد چرا از شانس آخر خود برای استفاده از نفت و گاز استفاده نکند؟ اگر این شانس آخر را نیز از دست بدهیم هیچ معلوم نیست پنج سال بعد بشود از همین موقعیت امروز برخوردار بود. پنج سال پیش را به یاد آوریم که قیمت نفت به دلیل اینکه سهم اوپک در بازار جهانی نفت بالا بود و عرضه‌کنندگان جدید مثل آمریکا به بازار نیامده بودند تقاضا برای نفت ایران نیز با شرایط مناسب مواجه شده بود. هم‌اکنون عربستان و عراق به بازار نفت ایران در کره‌، چین و ژاپن چشم دوخته و بازار نفت و گاز رشدیابنده هند نیز به مرور رقابتی خواهد شد. با توجه به آنچه در این نوشته کوتاه آمده است و با عنایت به شرایط خطیر ایران باید همه نهادهای تصمیم‌گیر ایران پشت سر بیژن زنگنه وزیر نفت ایران بایستند و به جای اینکه او را درگیر مسایل کوچک سازند اجازه دهند با تدوین راهبردی کارآمد برای تامین سرمایه به میزان دست‌کم 200 میلیارد دلار برای یک دوره پنج ساله و با هدف فعال کردن میدان‌های نفت و گاز ایران قرارداد ببندد. زنگنه تجربه‌، مهارت و انگیزه میهن‌دوستی بالایی برای محقق کردن این هدف دارد و باید از او حمایت کرد تا در این مسیر قرار گیرد. عقل و خرد اقتصادی و میهن‌دوستی حکم می‌کند در این روزهای پر از دردسرهای آشنا و ناشناس سیاسی و اجتماعی و اقتصادی داخلی و خارجی از آخرین شانس نفت و گاز استفاده کنیم. این رخدادی بسیار ضروری است که اگر از کف برود، قابل جبران نخواهد بود.