روزنامه همدلی
1396/10/30
گفتوگوی«همدلی» با بازماندگان شهدا و کسبه ساختمان پلاسکو در سالروز حادثه آوارگی خانواده پلاسکو، یکساله شد
آذر لطفی - صبح پنجشنبه (۳۰ دی ۹۵) است. خبری در شهر میپیچد: پلاسکو آتش گرفته است. همه نگاهها متوجه چهارراه استانبول میشود. جنگ آتش و دود آغازشده است. تمام گوش و چشم میشویم و با هزاران بیم و امید، دست به دعا، چشمهای بارانیمان را خیره به تصویر مربعی شکل گوشه تلویزیون دوختهایم. تصویری که تا هشت روزتمام هوش و هواس ما بود. در خواب در بیداری در زمان استراحت و...چهار راه استانبول شلوغ است، پر است از جمعیت، جای سوزنانداختن نیست، تا چشم کار میکند دود است و آتش و ماشینهای اطفای حریق آتشنشانی. هر چه زمان میگذرد، آدمها بیشتر میشوند عده زیادی ایستادهاند به تماشا، عدهای هم در رفت و آمدند، خانوادههایی که عزیزانشان زیر آوار گیر افتادهاند بیتابی میکنند، مادران مویه میکنند و فرزندان بیقرار امیدوارانه چشم به دستهای امدادگران دوختهاند. در آن سو کسبه پلاسکو که سقف دخل زندگیشان روی سرشان خراب شده نیز مانند اشباحی دور تا دور خیابانهای منتهی به پلاسکو میچرخند و بعضا سیگار دود میکنند. شاید در طول روز هزاران بار ماجرای فروریختن این غول آهنی را در ذهن خود مرور کنند «ساعت ۷ زیارت عاشورا برگزار شد. چایی میدادند که بوی نشتی گاز آمد. یکی از کارکنان ساختمان رفت و چراغ را روشن کرد، ناگهان همه چیز منفجر شد. بعد که آتشنشانی آمد، ساختمان را تخلیه کردند. بعد هم ساختمان خم شد و فروکش کرد و عدهای در زیر آوار گرفتار شدند.»
آتش و دود پای خیلیها را به پلاسکو باز کرد، از رئیس جمهور گرفته تا سلبریتیها، دستهدسته میآیند جلوی لنز دوربینها قول و قرارهایی میدهند، عکس یادگاری میگیرند و میروند. شعلههای آتش زیر تلی از خاک و آوار زبانه میکشد و با هر شرارهاش بخشی از ساختمان را میبلعد.
سمفونی دود و آتش همچنان ادامه دارد و پلاسکو جلوی چشمان حیرت زده ما میسوزد. هرازگاهی خبرهایی از آن سوی جهنم دود و آتش میرسد. میگویند پیامکی رسیده. تکه لباسی پیدا شده، لنگه کفشی دیده شده، زنگی خورده. صدایی شنیده شده. شاید امیدی باشد، شاید مردان آتش زنده باشند. شاید در زیرزمین پلاسکو سالم و چشم انتظار کمک هستند.16آتشنشان نه، بلکه 80 میلیون نفر لحظه به لحظه، وجب به وجب، آجر به آجر. اشک به اشک، گر گرفته و زیر آوارند، همه با هم در آن تاریکی بینهایت، زیر خروار خروار آوار و آهن گداخته در تقلای بیم و امید نفسمان به شماره افتاده است.
ما آنجاییم، امیدوار و چشم انتظار. در قعر سیاهی و آتش روزها میگذرند. نه، نمیگذرند... هشت روز تمام نشدنی. هشت روز برزخی. هشت روز کشدار و سمج. یک ملت زیر خروار خروار آهن و دود و آتش ثانیه به ثانیه چشم انتظار است. در فضای دلهره، بیتابی در میان شایدها و بایدها و در آن ثانیههای هراس شمارش معکوس آغاز میشود.
ایستاده در آتش
هشت روز از جدال جهنمی دود و آتش در پلاسکو گذشت که خبر آمد دنیایمان تاریک شد و امیدمان ناامید. بغضهای فرو خورده میشکنند و اشکهای سترون باریدن میگیرند. همه چیز سوخت، آهنها گداخته شدند، آوارها فرو ریختند و 16مرد ایستاده در آتش زیر تلی از خاکستر و آهن گداخته برای همیشه آرام گرفتند. با قلبی شکسته و چشمانی گریان رختهای عزایمان را پوشیدیم و علمهای سیاه را به نشانه عزا در گوشه گوشه شهر برافراشتیم.
امروز از آن پنجشنبه شومی که آتش به جان ساختمان 17 طبقهای پلاسکو افتاد، درست یک سال گذشته است. اکنون آتش پلاسکو را رها کرده است، آوارها جمع شدهاند و از برج پلاسکو که روزگاری نماد مدرنیته تهران بود، خرابهای بیش بر جای نمانده است. دیدن جای خالی پلاسکو نیز برای بسیاری از رهگذران چهاراه استانبول به امر عادی تبدیل شده است، تنها شاید بعضیها با دیدن عکس آتشنشانان شهید از روی کنجکاوی اندکی مکث کنند و از سر ناراحتی آهی از دل برآورند.
حادثه پلاسکو که یک سال قبل فاجعه ملی بود و روزها و هفتهها تیتر اول رسانهها و مهمترین موضوع جلسههای مسئولین و به بحث هر روزه مردم کوچه و خیابان تبدیل شده بود، امروزه جذابیتش را از دست داده و به موضوعی فراموش شده و رنگ باخته تبدیل شده است.
این روزها کسی دیگر از وعدههای عمل نشده مسئولان در جلوی لنز دوربینها نمیپرسد؛ نه صدای خانواده شهدای آتشنشان که هنوز مقصران حادثه و تکلیف پرونده شهادتشان معلوم نیست به جایی رسیده و نه صدای دردناک زندگی معطل مانده کاسبهای پلاسکو.
آتشی که هنوز تازه است
در ورای حجم وسیع این فراموشیها کسانی هستند هر روزه در تنهایی خود هنوز با آن حادثه زندگی میکنند. با فکر آن حادثه صبحها چشم باز میکنند و با یاد آن به خواب میروند. «مینا احمدزاده» همسر آتشنشان «علی امینی » یکی از کسانی است که هر صبح به امید دیدن دوباره همسرش چشم باز میکند. او بعد از گذشت یک سال نتوانسته است کوچ همیشگی همسرش را بپذیرد، به «همدلی» میگوید: هنوز برای من تازه است، انگار همین دیروز بود که این فاجعه اتفاق افتاد. فکر میکنم تمام این جریانات یک کابوس یک خواب بد بوده. هر لحظه انتظار دارم چشم باز کنم و از این کابوس دردناک بیدار بشوم.
همسر شهید از آن پنجشنبه تلخ میگوید، از آن روزی که شیفت کاری همسرش نبود و حتی آتشسوزی هم درمنطقه او -که منطقه 2 بود- اتفاق نیفتاده بود. اما او به محض اینکه خبر آتشسوزی پلاسکو را شنید، تاب نیاورد و علیرغم اصرارهای همسر و دختر کوچولویش برای نرفتن، لباس رزم پوشید و به جمع دوستان آتشنشانش پیوست. او قول داد زود برگردد، اما افسوس که این ماموریت بیبازگشت بود. همسر این آتشنشان جان باخته، اکنون بعد از یک سال از سفر ابدی همسرش، از بیمهریهایی که در حق او و فرزندش و همچنین خانواده دیگر شهدای آتشنشان پلاسکو روا داشتهاند میگوید. از اینکه در این مدت کسی نپرسید از تلخی لحظههای رفته بر آنها، از ثانیههای هراس و تنهایی، از دلتنگیهای کودکانه فرزندان آتشنشانان و اشکهای غلتان بر گونههای کوچک آنها. او میگوید در این مدت نه دیده شدهایم و نه شنیده، در اغلب ارگانهایی که برای پیگیری این حادثه رجوع میکنیم با ادبیات توهینآمیزی ما را به سکوت فرا میخوانند. به طوری که شنیدن واژه «دهانتان را ببندید» به یک واژه تکراری برای اغلب خانوادههایی که پیگیر وضعیت فرزندان یا همسران شهیدشان بودهاند تبدیل شده است.
مجلس هم ما را فراموش کرد
همسر داغدیده آتشنشان شهید با بغض ادامه میدهد: به یکی از مراجع قضایی برای شناسایی مقصر حادثه مراجعه کردیم. در جواب پیگیریها میگویند «در ازای مرگ شوهرتان شما دیه را میگیرید دیگر چرا پیگیر هستید؟» وی با بغض میافزاید: همسرم قلب زندگی من و پدر فرزندم بود. کدام دارایی یا مال و منالی میتواند فقدان و نبود حضورش به عنوان همسر من و پدر فرزندم را جبران کند.
همسر شهید امینی به بلاتکلیف ماندن موضوع شهید خوانده شدن آتشنشانشان شهید در طول این یکسال اشاره میکند و میگوید: ما را جزو خانوادههای شهدا قرار ندادند. در هنگام مراجعه و در جواب پیگیریهایمان در ارگانهای ذیربط با ادبیاتی عجیب و بیاعتنایی مواجه میشویم. اما این مسئله راه دارد. باید مجلس به این مسئله ورود کند، ولی تاکنون به رغم تلاشهای خانواده آتشنشانان این اتفاق نیفتاده است.
مقصران ترفیع گرفتند
در دل خانوادههای آتشنشانان شهید پر از عریضههای گره خورده است. هر کدام از آنان روایتی از این بیمهریها را در سینه دارند که غالب آنان مشترک است. «میثم سلطانی» برادر آتشنشان شهید «حسین سلطانی» نیز از بیتوجهی مسئولان امر، گلایه دارد. او به همدلی گفت: اغلب خانوادههایی که در حادثه پلاسکو عزیزانشان را از دست دادهاند از وعدههای انجام نشده ناراضی هستند.
سلطانی در مورد خواستههای خود و خانواده آتشنشانان شهید میگوید: مقصرین حادثه هنوز شناخته نشده است، بعد از یکسال هنوز هیچ ابلاغیهای از سوی مراجع ذیربط در این زمینه صادر نشده است. افرادی که به نظر میرسد در این زمینه کوتاهی کردند نه تنها توبیخ نشدند، بلکه حتی پست و مقام جدید گرفتند و پاسخگو هم نیستند.
نمایندگان تهران پیگیری نمیکنند
سلطانی به پیگیریهایی که از طریق نمایندگان مجلس انجام دادهاند اشاره کرد و گفت: ما برای پیگیری خواستههایمان پیش یکی از نمایندههای مجلس رفتیم. او در این جلسه از انتصابها تعجب کرده بود و میگفت اجازه دادهاند که برخی افراد و مدیران وقت هنوز در سمتهایشان باقی بمانند؟ شما ببینید این مسئله آن قدر غیر منطقی است برای نماینده مجلس هم سئوال ایجاد کرده است؛ اما با این حال این خانوادههای آسیبدیده به خاطر یک سری مسائل سکوت کردند و امیدوار بودند با آمدن تیم جدید شهرداری اوضاع بهتر شود. جالب این است که نمایندهای که پیگیر کارهای ما شد نماینده تهران نبود و نماینده شهر دیگری بود. نمایندگان تهران پیگیری نکردند.
مسئولان شهرداری تهران و دریغ از یک تسلی
برادر آتشنشان شهید در ادامه با گلایه از مسئولان شهری که در این مدت پیگیر وضعیت خانواده شهدای پلاسکو نبودند، اظهار میکند: از زمانی که تیم جدید شهری آمدند حتی یک جلسه صرفا برای اینکه به خانوادهها تسلی بدهند، نگذاشتند.
سلطانی با اشاره به مشکلات رخ داده در پرداخت مستمری بعضی از خانوادههایی که شهیدشان مجرد بود، ادامه میدهد: بعضی از خانوادههایی که فرزند آنها مجرد بوده است، همین مجرد بودن را بهانه کردهاند و حقوق آنها قطع شده است. یک بار یک نفر از خانواده همین افراد به یکی از مسئولان سابق سازمان آتشنشانی مراجعه کرده بود، او در نیز در جواب سوالش که چرا حقوق من را قطع کردید؟ پاسخ داده است «مگر شما دیه نگرفتهاید، این مبلغ را در بانک بگذارید و ماهانه سودش را بگیرید و استفاده کنید.» این در حالی است که دیه هنوز پرداخت نشده است، مبالغی که پرداخت شده شامل مواردی از جمله بیمه عمر، بیمه مسئولیت یا حق مسکن است. اینها پرداخت شده است و اغلب خانوادهها این مبالغ را دریافت کردهاند.
در روز سالگرد همه یادشان افتاد
سلطانی با انتقاد از برخی از رسانهها میگوید: همان طور که مسئولین بعد از یک سال بیخبری حالا در آستانه سالگرد آتشنشانان شهید پیدایشان شده است، این رویه را نیز در این مدت از برخی از رسانهها شاهد بودهایم. بارها به رسانههای متعدد برای انعکاس خواستههایمان مراجعه کردیم اما آنها نیز موکول میکردند به سالگرد این واقعه. سلطانی میگوید: تمام خانوادههای آتشنشانان حادثه دیده از اینکه فرزندانشان در زمره شهدا به حساب نمیآیند و تنها عنوان شهید افتخاری را به آنها دادهاند ناراضی هستند، مگر نه اینکه این افراد در حین خدمت جانشان را از دست دادهاند.
احترام به خانواده آتشنشان توقع زیادی نیست
نوبت به «سهیلا اجاقی» مادر آتشنشان شهید «حامد هوایی» میرسد. او چند ماه قبل از شهادت فرزندش، داغ همسر جانبازش را پشت سر گذاشته بود که شوک از دست دادن فرزندش داغش را دو چندان کرد. او نیز دل پری دارد و زبان به گله باز میکند و میگوید: در حادثه تلخ از دست دادن فرزندانمان مردم خیلی به ما محبت داشتند، اما مسئولان خودشان را کنار کشیدند، انگار باید این16 نفر میرفتند.
او با بغض ادامه میدهد: فرزندم خیلی جوان بود، ناکام از دنیا رفت. اکنون همین مجرد بودنش را بهانه کردهاند و از دادن حق و حقوقش امتناع میکنند. همسرم با وجود اینکه با شرکت در جنگ تحمیلی جانباز شده بود، اما کوچکترین امتیازی از این جانبازی دریافت نکرد، ما کیسه برای خون فرزندان مظلوممان ندوختهایم، اما اینکه بدانیم مقصر این ماجرا چه کسی بوده است؟ یا حق و حقوق این 16 نفر کجاست؟ یا با احترام با خانوادههایی که عزادار فرزندان پدران و همسرانشان هستند برخورد شود توقع زیادی نیست.
رفتهاند که بسوزند
این مادر شهید از ادبیات توهینآمیز برخی از مسئولین گلایه میکند و میگوید: برخی از ادارات و ارگانها رفتار مناسبی با خانوادههای شهدای آتشنشان ندارند. گاهی شنیدهایم که گفتهاند آتشنشانها کارشان همین بوده است. رفتهاند که بسوزند.
او با انتقاد از اینکه به جان باختگان حادثه پلاسکو شهدای افتخاری دادند، ادامه میدهد: حتی چند وقت پیش یکی از مسئولین در جواب اعتراض مادر یکی از شهدای آتشنشان که از به حساب نیاوردن جانباختگان پلاسکو در زمره شهدا معترض بود، گفته است فرزندان شما شهید نیستند و تنها به این خاطر که در محدوده شهدا دفن شدهاند، فاتحهای نیز برای آتشنشانان قرائت میکنیم.
پدر شهید «محمد آقایی» نیز غمی سنگین بر سینه دارد. از فرزند شهیدش یک فرزند 2ساله به یادگار مانده است. میگوید: در روزها و ماههای اول، نوهام انواع و اقسام بهانههای پدرش را میگرفت. چون پسرم قبل از شهادتش به زیارت کربلا مشرف شده بود چاره را در این دیدیم که در جواب بیتابی و بیقراریهای نوهام بگوییم پدرت به کربلا سفر کرده است. اکنون که بزرگتر شده متوجه شده است که قرار نیست دیگر پدر از سفر برگردد. میگوید پدرم رفته بهشت، رفته پیش خدا، اما درک درستی از آن هم ندارد.
درد مشترک، آتش مشترک
«حسین آقایی» در باره وضعیت پرونده فرزندش میگوید: ما خانوادههای آتشنشانان همگی درد مشترک داریم، آن هم عمل نکردن مسئولین به قول و قرارهایشان است.
پدر شهید آقایی میافزاید: در طول این یک سال هیچ کس از طرف هیچ نهاد و ارگانی به ما سر نزدند. حتی در بسیاری از مواقع نه تنها سوالهایمان را پاسخ نگفتند، بلکه با الفاظ نامناسب و توهینآمیز با ما برخورد کردند.
وی نمونهای از وعدههای انجام نگرفته را وعده وزارت بهداشت ذکر کرد و افزود: وزارت بهداشت روزهای اولیه حادثه قول حمایتهای روحی- روانی از خانوادههای آسیبدیده از حادثه پلاسکو را داد. اما همان روزهای اول در یکی دو مرحله خدمات روانشناسی را ارائه دادند. بعد از خاکسپاری فرزندانمان و در شرایطی که اکثر خانوادهها در شرایط نامساعد روحی قرار داشتند، حتی یک بار مراجعه نکردند و خانوادهها را با هزاران درد روحی و روانی رها کردند. اما اکنون در آستانه سالگرد فرزندانمان یکییکی پیدایشان شده است و حتی مسئولین رده بالا حوزه شهری که این یک سال است، حتی از یک تماس تلفنی از این خانوادهها دریغ داشتهاند اصرار دارند مراسم سالگرد پرکشیدن عزیزانمان را با هماهنگی آنها انجام بدهیم و حتی از ما درخواست کردند که مراسم سالگرد ناهار مهمان آنان باشیم.
آتشنشانهای شهید حادثه پلاسکو با حقوقی اندک، بیمهای نیمبند و روزگاری سخت تنها، بر آستان غیرت و حمیتی جانانه، مرگ را به بازی گرفتند و بیهیچ توقعی خالصانه انجام وظیفه کردند. بعد از یک سال از حادثه تلخ پلاسکو به نظر میرسد اکنون زمان انجام وظیفه مسئولان در قبال خانودههای داغدار آنان است تا التیامی باشد بر زخمهای سنگین آن خانوادهها. پس نه فقط انتظار قانونی که انتظار فرزندان شهدای آتشنشان و تمام ملت ایران آن است که پس از حادثه سیاه و تلخ پلاسکو، مسئولان فارغ از کاغذبازیهای اداری با توجه به خواستههای خانوادههای شهید آتشنشان پلاسکو به وظیفه قانونی و وجدانی خود عمل کنند.
سایر اخبار این روزنامه
نامه اسماعیل هنیه به رهبر معظم انقلاب فلسطین مواضع ارزشمند ایران در مسئله قدس را میستاید
ارزیابی محسن ایزدخواه از بدهی 165 هزار میلیارد تومانی دولت به صندوقهای بازنشستگی
نزهت امیری تنها رهبر ارکستر زن در ایران ارکستر نغمه باران را رهبری کرد؛ صحنه زیر پای توست
روایت همدلی از اعلام نامزدهای بخش رقابتی جشنواره سی و سوم فجر
یک نماینده مجلس از اجبار برخی بازداشتشدگان به خوردن قرص سخن گفت؛ سازمان زندانها تکذیب کرد
گفتوگوی«همدلی» با بازماندگان شهدا و کسبه ساختمان پلاسکو در سالروز حادثه آوارگی خانواده پلاسکو، یکساله شد
تشکیل اعضای هیات رئیسه کمیسیونهای 8 گانه شورای عالی استانها؛ تعیین هیات رئیسه سال اول در دوره پنجم