پایان روزهای خوش ؟

ایران و چین که به واسطه منافع مشترک از سال‌های ابتدایی انقلاب اسلامی روابط نزدیکی با هم داشته‌اند، در یک دهه اخیر در زمینه رشد مراودات اقتصادی تلاش روزافزونی را از خود نشان داده و حجم مبادلات مالی فی مابین را از حدود 10 میلیارد دلار در سال 2005 به بیش از 50 میلیارد دلار در سال 2014 رسانده‌اند.
از دیگر سو شی جین پنگ رئيس‌جمهور چین در سفر خود به تهران ضمن اشاره به لزوم ادامه برجام، بر گسترش همکاری‌های اقصادی با ایران در یک دهه آتی تا سقف 600 میلیارد دلار تاکید کرد. حالا اما این رویا کمی دور از دست به نظر می‌رسد.
در هفته‌های اخیر هم پالس‌های متناقض بسیاری از طرف چین به ایران ارسال می‌شود که پیوسته از پایان دوره خوش روابط استراتژیک ایران و چین خبر می‎دهد. این خبر وقتی ابعاد ملموسی به خود می‌گیرد که پدرام سلطانی نائب رئيس جوان اتاق ایران با اشاره به اهمیت فوق‌العاده کشور چین برای اوج‌گیری رشد و رونق اقتصادی در کشور، از کاهش سطح همکاری‌های اقتصادی ایران و چین خبر داده است. سخت‌گیری‌های چین در زمینه نقل و انتقال پول که موجب شده تا دردسرهای کار با چین برای تجار افزایش یابد و دانشجویان ایرانی هم به مشکلات بسیاری برخورند.
سوال اساسی فرارو اما این است که چه اتفاقی در حال وقوع است؟ آیا روابط دو کشور شکرآب شده و چین راهبرد استراتژیک خود با ایران را فراموش کرده است؟ چنین موضوعی از آنجا اهمیت بسیار بالایی دارد که هم اینک چین در حال درنوردیدن مرزهای تازه در زمینه توسعه و رشد اقتصادی است و خود را کم کم به عنوان یک ابرقدرت اقتصادی به جهان تحمیل می‌کند و در همین راستا پیوند اقتصادی ایران با چین می‌تواند فواید بسیاری برای فعالان اقتصادی، صنعتی و تجاری کشور داشته باشد.


پدرام سلطانی نایب رئيس اتاق بازرگانی ایران در یادداشتی درباره دورنمای روابط اقتصادی ایران و چین نوشت: این هفته سفری تجاری به چین داشتم. بیش از ١٢ سال است که با چینی‌ها تعاملات تجاری دارم و در این مدت مکرراٌ به چین سفر داشته ام. این سفر اما متفاوت از تمام سفرهای قبلی بود. اولین تغییر را در فرودگاه شانگهای احساس کردم، هنگامی که گذرنامه خود را به پلیس گذرنامه چین دادم و او شروع کرد به پرس‌و‌جو در خصوص علت سفر من به چین، محل اقامتم و داشتن بلیط برگشت. در تمام این ١٢ سال به خاطر نداشتم که هنگام ورود به چین با چنین سؤالاتی برخورد کرده باشم.
در اولین جلسه کاری‌ام دریافتم که حساب‌های شرکت‌های ایرانی ثبت شده در چین یک به یک در بانک‌های چینی در حال بسته شدن است و موضوع، بر خلاف آنچه که در اخبار ایران انعکاس یافته است، منحصر به دانشجویان و اشخاص حقیقی ایرانی نیست. حتی شرکت‌هایی که از ١٥-١٠ سال پیش در چین ثبت شده‌اند مشمول این رفتار جدید بانک‌های چینی شده اند. تجار ایرانی به کارمندان چینی خود متوسل شده‌اند و شرکت‌های جدیدی به نام آنان تأسیس می‌کنند و به امید امانتداری آنها دارایی خود را به نامشان می‌زنند.
بیش از یکسال است که با یکی از شرکت‌های چینی مشغول مذاکره برای سرمایه‌گذاری مشترکی در ایران هستیم. در جلسه‌ای که برای ادامه مذاکرات با او داشتم خبر ناخوشایندی به من داد: دولت چین سرمایه‌گذاری شرکت‌های چینی در ایران را تقریباٌ ممنوع کرده است و به سختی مجوز سرمایه‌گذاری خارجی در ایران را صادر می‌کند. تقریباٌ در همه جلساتی که داشتم مشتریان چینی اشاره به سختتر شدن کار با ایران داشتند. اظهار می‌داشتند که بسیاری از شرکت‌های چینی‌ترجیح می‌دهند خرید خود را در شرایط برابر از ایران نداشته باشند زیرا پرداخت بسیار مشکل است و باید اسناد تجاری را تغییر دهند و به نام کشور دیگری بزنند تا امکان پرداخت پول از بانک‌هایشان فراهم شود.
 چین عزیز آرام آرام ایران، این شریک وفادار خود را به حاشیه می‌راند. از سال ١٣٨٩ که شرکت دولتی نفت چین، علیرغم اخذ امتیازات ویژه از دولت وقت ایران در قرارداد 2. 5 میلیارد دلاری سرمایه‌گذاری در میدان نفتی آزادگان، شروع به کند کردن کار و بهانه‌تراشی کرد سیاست عقب گرد چین آشکار شد. قطعاٌ مشکل این نبود که آنها توان انجام کار را نداشتند بلکه سیگنال پایین کشیدن فتیله کار با ایران را دریافت کرده بودند. چینی‌ها در تمام این سال‌هایی که ایران عضو ناظر سازمان همکاری‌های شانگهای بود، تنها مخالف عضویت کامل ایران در این سازمان، که در آینده می‌تواند بزرگترین و مهمترین سازمان اقتصادی آسیا باشد، بودند و برای جلوگیری از عضویت ایران در این سازمان در منشور آن گنجانده بودند که کشورهایی که سازمان ملل بر علیه شان تحریم‌هایی وضع کرده است نمی‌توانند به عضویت این سازمان در آیند. حتی پس از لغو تحریم‌های سازمان ملل، آنها مخالف عضویت ایران باقی ماندند و در حالی که به عضویت کامل هند، رقیب آسیایی خود، در این سازمان رأی مثبت دادند اما با عضویت ایران موافقت نکردند.
چینی‌ها حتی در پروژه بلند پروازانه جاده ابریشم نوین مسیر تاریخی جاده ابریشم را به نحوی تغییر داده‌اند که از بالای ایران بگذرد و یک مسیر فرعی از مسیر اصلی برای ورود به ایران منشعب شده است. داستان سرمایه‌گذاری کلان چین در بندر گوادر پاکستان نیز مکمل این پروژه در دور زدن ایران است. در طول این ١٢ سال، دشمنی آمریکا با ما، و ما با آمریکا، باعث شد که ایران به عنوان بهترین مسیر خطوط لوله انتقال نفت و گاز خلیج‌فارس و آسیای میانه به اروپا، از این مسیرها حذف شود و به یک مسیر فرعی در نقشه انتقال انرژی منطقه تبدیل شود. از بین رفتن این مزیت مهم ژئوپلیتیک ایران تلخ اما قابل فهم است. اما اینکه چین، کشوری که این چنین از ما بهره برده است و ما به او چشم امید داشتیم، ایران را از مسیر‌ترانزیت کالا از شرق به غرب و شمال به جنوب کنار گذاشته است و نگاه درجه دومی به ایران دارد جای تأمل بسیار دارد. چین نشان داده است که در عرصه شطرنج جهانی هوشمندانه بازی می‌کند و چشم‌انداز بلند مدتی دارد. چرا چین چنین سیاستمدارانه و به آرامی ایران را به حاشیه می‌برد؟ او آینده را چه می‌بیند که پاکستان و افغانستان را به ایران‌ترجیح می‌دهد؟ چین برای چینی بند زده اقتصاد ایران چه نقشه‌ای می‌چیند؟
مسئولان رایزنی کنند
محمدرضا نجفی منش از اعضای باسابقه اتاق بازرگانی اما با رد هرگونه ادعا در زمینه قطع همکاری‌های اقتصادی بین ایران و چین، مسائل پیش آمده اخیر را به ماجرای سخت‌گیری چین در زمینه مبارزه با پولشویی ربط داده است. نجفی منش در این رابطه گفت:همین حالا که در 9 ماه از سال گذشته و وارد ماه دهم شده‌ایم، روابط دو کشور در زمینه صنعت خودرو بسیار گسترده بوده و به نظر باز هم رو به گسترش است. به شخصه مورد خاصی را به یاد ندارم که نشان دهد روابط بین خودروسازان ایرانی و چینی به سمت تیرگی رفته یا کمرنگ شده باشد. آگاه هستید که بعد از بخش نفت، صنعت خودرو مهمترین زمینه همکاری دو کشور است و هم اینک دو طرف در حال همکاری در قالب شرکت‌ها و جوینت ونچرهای گوناگون هستند و سالانه بیش از 100 هزار دستگاه خودروی چینی در ایران تولید و به فروش می‌رود. به نظرم بحثی که آقای سلطانی چندی پیش مطرح کردند، بیشتر به همان موضوع پولشویی برمی‌گردد و ضرورت دارد مقامات سیاسی اقتصادی کشور از طرق مختلف زمینه رفع آن را فراهم سازند تا تجار دو طرف مثل قبل مراودات مالی خود را انجام داده و زمینه نگرانی را حذف کنند.
چینی‌ها همچنان مشتاق بازار ایران
دیگر کارشناس مسائل اقتصادی و مدیربازاریابی برند چری در ایران با رد هرگونه اخلال در روند همکاری‌های اقتصادی ایران و چین، دلیل گرایش چین به دیگر کشورهای منطقه را استراتژی توسعه بازار در کشورهای در حال رشد می‌داند. بابک صدرایی تاکید دارد:روابط ایران و چین استراتژیک و راهبردی است و به سادگی کمرنگ نمی‌شود. همین امسال اگر به نمایشگاه خودرو تهران سری می‌زدید، می‌توانستید به وضوح استراتژی چین که حضور گسترده و همه جانبه در بازار ایران است، را ببینید. تا جایی که من در حوزه صنعت خودرو اطلاع دارم، برندهای چینی شوق زیادی برای حضور در بازار ایران داشته و بسیاری از آنها یا سرمایه‌گذاری گسترده‌ای در ایران انجام داده‌اند یا در حال سرمایه‌گذاری برای ورود به بازار هستند. این روند پس از برجام به شدت تقویت شده و چینی‌ها در حال رصد بازار ایران هستند. یادمان نرود که چین یک ابرقدرت اقتصادی است و در حال پیشی گرفتن از آمریکا در زمینه اقتصادی است.او افزود:اینکه چین تمایل پیدا کرده تا در دیگر بازارهای منطقه مثل پاکستان هم حضور داشته باشد، اقتضای اقتصادی این کشور است چرا که به عنوان یک ابرتولیدکننده نیازمند پیدا کردن بازارهای جدید برای محصولاتش است. در واقع این کشور دیگر تنها به بازار ایران فکر نمی‌کند و تلاش دارد در قالب توسعه بازار در کشورهای در حال توسعه، به گستره بیشتری از جهان کالا و خدمات ارائه کند. مسئله ارتباط چین با ایران اما یک فرق اساسی با مورد قبلی می‌کند و آن روابط دیرینه دو کشور در طول تاریخ است. در واقع 2 کشور به عنوان شرکای استراتژیک از قرن‌ها پیش مراودات فرهنگی و اقتصادی و سیاسی گسترده‌ای با هم داشته و از خلال جاده ابریشم زمینه یک تعامل گسترده را با هم فراهم کرده‌اند. البته ایران اگر خواهان توسعه اقتصادی و رونق تولید است، باید رویه فعلی خود در زمینه کار با جهان را تغییر داده و شفاف عمل کند.