سنگ نگاره ایلامی «کورنگون» مخدوش شد!

وجود گنج در سنگ نگاره کورنگون پندارهايي پوچ و خیالی بوده و مبنای علمی ندارد
کارشناسان از سنگ نگاره کورنگون به عنوان کهن ترین سنگ نگاره دینی ایلامی ایران یاد می کنند
پژوهشگران بر این باورند که ما هیچ نمونه ای از سنگ نگاره کورنگون در میان رودان و جهان باستان نداشته ایم
سودجویان و قاچاقچیان اموال تاریخی و فرهنگی در اقدامی خرابکارانه و در غفلت نیروهای یگان حفاظت سازمان میراث فرهنگی، بر سر و روی ایزد (خدا) ایلامی در سنگ نگاره نامدار «کورنگون» در نورآباد ممسنی، موادی مانند اسید پاشیده و به آن آسیب های برگشت ناپذیری را وارد و چهره این یادمان ارزشمند باستانی را خدشه دار کرده اند.


سنگ نگاره ایلامی نامدار «کورنگون» در شهرستان رستم پارس (فارس) که از آن با نام کهن ترین سنگ نگاره ایلامی کشور یاد می کنند، در بدترین شرایط نگهداری و حفاظتی قرار دارد و سال‌های سال است به حال خود رها شده و در تیررس سودجویان ‌قرار گرفته و در آستانه حذف از چهره تاریخ است. گذشت زمان و عوامل طبیعی مانند باد، باران، آفتاب و بدتر از همه عوامل بیولوژیکی (گُل‌سنگ‌ها)، روزگار اندوه باری را برای یادگار ایلامیان رقم زده است. همچنین این سنگ نگاره به تازگی نیز، از سوی افراد ناشناس و سوداگران نابخرد به بهانه پوچ یافتن گنج، مورد دست‌اندازی قرار گرفته و آسیب های برگشت‌ناپذیری به آن وارد شده که دل هر دوستدار تاریخ و میراث ایرانی را به درد می آورد. قاچاقچیان اموال تاریخی در اقدامی خرابکارانه و نابخردانه بر سر و روی ایزد ایلامی در سنگ نگاره کورِنگون اسيد پاشیده و چهره آن را خدشه دار کرده اند. کاری که تاوان بزرگی را به دنبال داشته و پاک کردن و زدودن آن، افزون بر زمانبر بودن، بی گمان هزینه های هنگفتی را بر روی دوش سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خواهد گذاشت. درحالي‌كه به باور کارشناسان امر، امكان اين وجودداشته‌باشد كه بتوان این خرابکاری را پاک و مرمت کردزیرا کار بر روی سنگ نگاره ها از حساسیت ویژه و بالایی برخوردار است و تجربه اندکی در این زمینه ها در کشور وجود دارد که کار مرمتگر را سخت‌تر خواهد کرد. حال بگذریم که با بودجه های موجود در سازمان میراث فرهنگی ، باید بیخیال مرمت و پاکسازی این یادگار نیاکانی شد!
کند و کاوهای غیرمجاز در کورنگون، بلای جان سنگ نگاره‌ ایلامی
اما به تازگی و در ماه گذشته، اخبار ناسازگاری (ضد‌و‌نقیضی) از کند و کاوهای غیرمجاز سودگران اموال تاریخی در محوطه کورنگون، در خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها پیچیده و شنیده شده است. در این میان، مدیران و سرپرستان سازمان میراث فرهنگی و نیروهای انتظامی هر کدام جداگانه سخنانی را مطرح کرده‌اند که هیچ همخوانی با یکدیگر نداشته و ندارد! همچنین روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها نیز بر پایه شنیده‌ها و گفت‌وگوهایی که با مردم بومی و مدیران انجام داده، هر کدام از زاویه ای به این موضوع پرداخته‌اند. اما اصل داستان کندوکاوهای غیرمجاز در محوطه باستانی کورنگون چه بوده است؟ برای رسیدن به پاسخی در خور، نیاز است کمی به عقب و گذشته بازگردیم. در مهر 1394 و در بازدید میدانی از سنگ نگاره ایلامی کورنگون، نگارنده با برجای مانده‌های کند و کاوهای غیرمجاز قاچاقچیان اموال فرهنگی، در نزدیکی این اثر ارزشمند روبه‌رو شد که نشان از گستردگی کندوکاوها و بزرگی گودال‌ها و عمق فاجعه داشت. همان زمان و پس از بررسی های لازم، نگارنده در گزارش کامل و جامعي، این موضوع را از سوی رسانه‌ها به گوش مدیران میراث‌فرهنگی استان و شهرستان رسانده و خواستار رسیدگی و توجه بیش از پیش آنان به‌دليل ارزشمندی اثر و حساسیت موضوع، شده بود. اما دریغ از یک گام ارزنده و دل نگرانی از سوی مدیران میراث فرهنگی! در واقع، این یادگار ملی و تاریخی ارزشمند سال های سال است که در تیررس خطر بوده و بارها دستخوش کندوکاوهای غیرمجاز از سوی سوداگران ‌شده و این دست اندازی ها تازگی نداشته و ندارد. هرچند، این بار موضوع کمی متفاوت بوده و عمق فاجعه غم انگیزتر و دردناک‌تر است. پس کند و کاوهای غیرمجاز افراد ناشناس يا بومی، در این محوطه، موضوع تازه ای نبوده و نیست. اما در ماه گذشته چند تن از افراد سودجو و بومی به بهانه پوچ یافتن گنج، راهی محوطه کورنگون شده و در نزدیکی و پشت سر سنگ نگاره را از بالای کوه، می‌کَنند. در حين انجام کار، میان این افراد اختلافی پيش می‌آيد و سر و صدا به میان مردم کشیده شده و همه مردم روستاهای پیرامون به‌سرعت خودرا به این محوطه مي‌رسانند! نیروهای انتظامی و امنیتی شهرستان از موضوع آگاه شده و به این محوطه باستانی می‌روند. اما قاچاقچیان با بیان آنکه در اینجا گنج بزرگي نهفته است از نیروهای امنیتی می خواهند که در حضور خود آنان، کَند و کاوها ‌ادامه پیدا کند! این اقدام تا جایی پیش می‌رود که به گفته بومیان منطقه، نزدیک 20 متر (تونلی از زیر زمین) را کَنده و پیش می‌روند. با آگاهی خبرگزاری‌ها و رسانه‌ها از این رخداد غم انگیز و شگفت‌انگیز، پای مدیران و سرپرستان میراث فرهنگی و یگان حفاظت میراث فرهنگی به آنجا باز می‌شود و با دستور مدیرکل میراث فرهنگی استان از ادامه يافتن کندوکاوها پیشگیری شده، بخش‌هایی از گودال‌ها با حضور کارشناسان و باستان شناسان پر شده وموضوع در همین‌جا به پایان می‌رسد. اما این همه داستان نیست و گویا پایانی ندارد زیرا در بازدید میدانی نگارنده و یک ماه پس از این داستان، هنوز افراد بومی در این منطقه پرسه می زنند و در حال واکاوی محوطه بوده و پیاپی با گوشی‌های همراه از جای کند و کاوهای غیرمجاز و سنگ نگاره ایلامی عکس می‌گيرند. این نشان می‌دهد که هنوز افراد بومی ‌به‌بودن گنج پنهانی در این منطقه اميدوارند. هرچند که این پندارها پوچ و خیالی بوده و مبنای علمی ندارد و تا کنون در هیچ کجای ایران با این روش، گنجی به دست نیامده است اما گناه این رفتارها و کردارها، بی گمان بر دوش سرپرستان فرهنگی کشور بوده که هیچ گونه گام ارزنده ای تا کنون در این زمینه ها برنداشته‌اند. همچنین باید دانست خود این یادمان‌های تاریخی، گنجی آشکار بوده که به‌دليل نبود شناسایی (معرفی) درست از سوی سرپرستان فرهنگی کشور به‌ویژه سازمان میراث فرهنگی و غفلت آنان به حال خود رها شده و مردم حتي دانشگاهیان با آن‌ها بیگانه بوده و هستند.
آسیب رسانی به سنگ نگاره ایلامی کورنگون، جبران ناپذیر است
اما به راستی چه کسانی به سنگ نگاره ایلامی و ارزشمند کورنگون آسیب رسانده‌اند؟ و از چه مایع و موادی بهره برده و با چه آرمانی اين عمل انجام گرفته است؟ آیا همان افرادی که اين کندوکاوهای غیرمجاز را انجام داده، به این سنگ نگاره آسیب رسانده‌اند یا پیشتر این یادمان ملی مورد دست اندازی سودجویان قرار گرفته و سازمان میراث فرهنگی نیز مانند همیشه در خواب غفلت به سر می برده است؟ به راستی چه کسانی و در چه زمانی به این یادگار ملی آسیب رسانده‌اند؟ پاسخ افکار همگانی (عمومی) و دوستداران میراث فرهنگی را چه کسی می‌دهد؟در برابر این آسیب بزرگ که شاید نيز برطرف نشود یا با سختی و دشواری و هزینه‌های هنگفت همراه باشد، چه کسی پاسخگو خواهد بود؟ آیا سازمان میراث فرهنگی که سرپرستی این یادمان های تاریخی را بر دوش دارد، گناهکار است یا باید به دنبال فردی که وجود ندارد و خیالی است، گشت؟ به راستی کدام یک گناهکارند؟ سرنوشت این یادگار ارزشمند که از آن با نام کهن‌ترین سنگ نگاره ایلامی کشور یاد می‌شود، چیست و به کجا می انجامد؟ تا ‌چه زماني باید تاوان کم‌کاری ها و غفلت مدیران ناکارآمد میراث فرهنگی را به بهانه‌های گوناگون از جمله کمبود بودجه و نیروی کار، مردم ایران پرداخت کنند؟چرا دولت و مجلس در اندیشه راه درمانی ریشه ای برای سازمان میراث‌فرهنگی و یادمان‌های تاریخی که دستاورد دسترنج گذشتگان پاک نهاد ماست، نبوده و نیستند و چرا دولت با تخصیص بودجه ای مناسب از سازمان میراث فرهنگی پشتیبانی نمی کند؟ بی گمان همه ما در برابر آیندگان و تاریخ باید پاسخگو باشیم.
کند و کاوهای غیرمجاز قاچاقچیان بدون حضور میراث فرهنگی!
اما پرسشی که در این میان ذهن ها را همواره درگیر کرده، این است که چرا نیروهای امنیتی و انتظامی به درخواست قاچاقچیان مبنی بر دنباله یافتن کند و کاوهای غیرمجاز گوش فرا داده و خود نظاره‌گر چنین اقدام خرابکارانه ای از سوی سودجویان شده اند!؟ و مهم تر از همه، چرا نهادهای امنیتی و نیروی انتظامی، سازمان میراث‌فرهنگی را که سرپرستی، پاسداری و نگهداری از یادمان های تاریخی را بر دوش دارد و در قانون این خویشکاری (وظیفه) به گونه کامل و با روشنی و آشکاری (صراحت) آمده است و همه نهادها و ارگان های دولتی نیز، از آن آگاهی کاملي دارند، خبردار نکرده و پس از جنجال رسانه‌ای بود که تازه مدیران میراث فرهنگی از این موضوع بسیار مهم آگاه شده بودند؟ مگر نه اینکه کاوش‌های باستان‌شناسی با پروانه پژوهشکده میراث فرهنگی و باستان‌شناسی و زیر نظر سازمان میراث فرهنگی انجام می‌گیرد و جز این گونه کاوش ها، همه اقدامات دیگر در محوطه های تاریخی ممنوع بوده و تخلف به شمار می‌آید؟ پس چگونه و بر چه اساس و قانونی به قاچاقچیان بدون حضور مدیران میراث فرهنگی اجازه کند و کاو آن ‌نيز غیرمجاز و آسیب رسان داده شده است!؟ چرا باید یک موضوع ساده و تکراری کند و کاو غیرمجاز سودجویان را امنیتی کنیم تا آنجایی که هیچ کدام از مدیران و سرپرستان میراث‌فرهنگی به درستی و کامل حاضر به پاسخگویی نبوده و نباشند. به راستی چه دست های پنهانی پشت پرده این داستان است و چرا نمی خواهند مردم از راز و سرنوشت این اقدام خرابکارانه آگاه شوند؟ برخی افراد بومی در گفت‌وگو با نگارنده و در همان زمان بازدید میدانی، بیان می کردند که آن افراد دارای نفوذ در میان دستگاه های امنیتی بوده که توانسته اند دست به چنین کاری بزنند. آیا باید این سخنان مردم را باور کرد یا به راستی داستان چیز دیگری است؟ و چرا نباید در رسانه ها این موضوع به گونه کامل شفاف سازی شود؟ مگر نه اینکه رسانه‌ها چشم و گوش مردم به شمار می آیند. درهرصورت، پرسش های فراوانی وجود دارد که در این جا و مکان نمی گنجد.
سودجویان با مَته و پیکور برقی به جان محوطه تاریخی افتادند!
میراث تاریخی گذشتگان ما داستان پر درد و رنجی دارد! روزی نیست که در کشور خبر کَندوکاوهای غیرمجاز را در خبرگزاری‌ها و به تازگی شبکه‌های اجتماعی نبینیم و نشنویم. نیاکان پاک سرشت ما برای آیندگان و مردم امروز، گنجی بزرگ و آشکار به یادگار گذاشتند تا ما بتوانیم با بهره‌وری درست و حفظ و پاسداشت آن، افزون بر بالندگی و غرور ملی و به‌دست آوردن هویت خویش و بازشناسی آن، با دستانی پر در برابر علم و تکنولوژی جهانی سر برآوریم. همچنین با نگهداری و پاسداری از میراث گذشتگان، می‌توان فرهنگ و تمدن ایرانی را به جهانیان شناساند و سخنی برای گفتن داشت. از سویی، در پیشه (صنعت) پرسود و پاک گردشگری نیز، به وسیله همین یادمان‌های تاریخی می‌توان عرض اندام کرد و مشکل بیکاری و اقتصادی جوانان را برطرف کرده و از مهاجرت بی‌رویه آنان پیشگیری کرد. اما مدیران میراث‌فرهنگی و سرپرستان فرهنگی کشور هنوز به ارزش این یادگارهای ملی پی نبرده و آن‌ها را به حال خود رها کرده‌اند تا سودجویان و قاچاقچیان نیز به سادگی و آسودگی با مته و پیکور برقی به جان محوطه تاریخی کورنگون افتاده و آن را نابود کنند. محوطه‌ای که به باور باستان‌شناسان، می‌توان در آن نشانه‌هایی از استقرار از دوره ایلامی تا روزگار اسلامی را بر پایه شواهد سطحی و انواع سفال‌ها، یافت که از سوی همین سودجویان، نابود و برای همیشه از چهره تاریخ پاک شده است. از سویی، وضعیت سنگ نگاره ایلامی کورنگون از روز کشف تاکنون هیچ‌گاه مناسب نبوده و بیشترنقش و نگارهای نگارکند (نقش برجسته) از بستر اصلی و قاب اثر جدا شده و هر کدام با خطري جدی روبه‌رو بوده است. در چند دهه گذشته نیز، نه تنها هیچ‌گونه مرمتی بر روی این یادمان ارزشمند تاریخی صورت نگرفته بلکه در همه این سال‌ها به درستی از آن محافظت و نگهداری نشده و در گوشه‌ای به حال خود رها شده تا سرنوشت برایش روزهای تلخی را مانند همین داستان دردناک رقم بزند.
بازشناسی سنگ نگاره ایلامی کورنگون
سنگ نگاره کورانگون یا کورنگون نخستین بار در سال 1300 خورشیدی به وسیله «بارون‌افن‌هم» پیدا شد و در سال 1303 پروفسور «اِرنست هِرتسفِلد» آلمانی، کاوش های باستان شناسی را روی آن انجام داد. او دیرینگی این سنگ نگاره را 4000 سال برآورد کرد. همچنین هِرتسفلد بر این باور بود که دو اتاق سنگی و گچی و پایه پلکانی از روزگار ساسانیان در این محوطه وجود داشته که هم اینک از میان رفته است. برخی پژوهشگران و باستان‌شناسان بر این باورند که ما هیچ نمونه ای از این یادمان را در میان رودان (بین النهرین) و جهان باستان نداشته‌ایم و تنها نمونه ای که از این نگارکَند وجود داشته كه در نقش رستم مرودشت بوده و در زمان ساسانیان از میان رفته است. کارشناسان نیز از این یادمان با نام کهن ترین سنگ نگاره دینی ایلامی ایران یاد می‌کنند که دیرینگی بیشتری نسبت به سنگ نگاره‌های ایذه در خوزستان دارد. سنگ نگاره کورنگون در باختر (غرب) استان پارس در گذر راه باستانی شوش به پارسه (تخت‌جمشید) و در روستایی به نام «سه‌تلان» در منطقه رستم یک از بخش‌های نورآباد ممسنی قرار گرفته است. این یادمان در برآمدگی کوهی بر فراز یک دره که مشرف به رودخانه است، تراشیده شده و به وسیله پلکانی می‌توان به آن دست یافت. دیرینگی این یادمان نیز به 2400 پیش از میلاد بازمي‌گردد. در این سنگ نگاره، ایزد اینشوشیناک روی تختی نشسته و آتشدانی رو به‌روی پای این ایزد (خدا) بوده که شوربختانه دیگر دیده نمی‌شود و از میان رفته است. همچنین زیر پای این ایزد ایلامی، حوض آبی بوده که ناپدید شده و همه زیبایی‌ها و ریزه کاری‌هاي این سنگ نگاره با ارزش و بی مانند از میان رفته است و در آینده دانشجویان برای پروژه های خود به سختی می توانند روی این نگارکند، کارهای پژوهشی انجام دهند. در رو به‌روی این ایزد، صفی از نیایشگران یا پیشکش‌آورندگان به گونه ایستاده و فروتنانه دیده می‌شوند که شمار آن ها 27 تن است و با کسانی که پشت سر آنان جای گرفته و هم اینک درحال محو شدن، هستند به 35 تن می‌رسند و ‌ آب را با خود به همراه دارند که نشان برکت و فراوانی و سِپَندینگی آن، نزد ایرانیان است. این ایزد مرد بر تختی از یک مار چنبره زده، نشسته و با دست چپ خود سر ماری را گرفته و در دست راستش فواره ای از آب جای داشته که به گمان زیاد برای بخشش و تقدیس نزد اوست که در نگاره های چند سال پیش پیدا بوده اما شوربختانه هم اینک دیگر دیده نمی‌شود. سنگ نگاره کورنگون در خرداد 1315 با شماره 254 به ثبت ملی رسیده است.