محمدعلی وکیلی نگاهی به عوامل واگرایی

جامعه ایران مدتی است دچار واگرایی شده است. ریسمان اتحادِ آن، شُل شده است. به هنجارهای رسمیِ آن، اقبال نمی‌شود. مناسباتِ آن، ترک برداشته است.
در واقع، به یک معنا، مقوماتِ این جامعه آسیبِ جدی دیده است. مهم‌ترین عاملِ آن، بی‌اعتمادی به کارکردِ نهادهای اجتماعی است. دامنه‌ این بی اعتمادی، هم نهادهای رسمی و هم نهادهای غیررسمی را دربر می‌گیرد. اساسا بحرانِ کارکردی و کارآمدی، بسیاری از نهادهای اجتماعی ما را فرا گرفته است. این بحران کارآمدی، بحران اعتماد را آفریده است. بی‌اعتمادی مهم‌ترین بحرانِ این روزها است. نباید صورت مساله را بد فهمید؛ حمله و هجمه به نهادهای رقیب، اعتبار و آبرو برای ما نمی‌آورد. دیوار اعتماد جامعه به همه‌ نهادهای رسانه‌ای، حکومتی، غیرحکومتی، درون مرزی یا برون مرزی، ترک برداشته است. هُل دادنِ دیوارِ رقیب، ترک دیوار ما را ترمیم نمی‌کند. به همین سبب از همان ابتدای اعتراضات، هشدار دادیم که هر عاملِ فاعلیِ بیگانه هم که در تحریک مردم نقش داشته باشد، فرقی نمی‌کند. حمله به آنان، اعتماد عمومی را ترمیم نمی‌کند. موج‌سوارانِ داخلی و خارجی نزد مردم آبرویی ندارند که بخواهیم آنان را افشا کنیم. وانگهی، افشای آنان، در اصلِ بی‌اعتمادیِ مردم به نهادهای رسمی تغییری ایجاد نمی‌کند. باید فکری به حالِ کارکردِ نهادهای خود کنیم. این بحران، حتی دامنِ گروه‌های مرجع را نیز گرفته است. مردم نسبت به همه بدبین شده‌اند. لذا جامعه دارد روز به روز واگراتر می‌شود. در یادداشت هفته‌ گذشته به پاره‌ای از عواملِ بحران آفرین، و پاره‌ای از راه‌حل‌های خروج از بحران اشاره کردم. به نظر می‌آید، مستقل از آن عوامل کلی، عوامل منطقه‌ای و بومی نیز در این بحران نقش داشته‌اند. به طور مثال در مناطق لرنشین سطح اعتراضات و عوامل آن متفاوت از پاره‌ای از بچه‌پولدارهای موج‌سوارِ تهران‌نشین بود. سال‌هاست که باوجود همه وفاداری‌های مردم قوم لر نسبت به انقلاب و نظام، اما گونه‌ای با آنان رفتار شده است که حس تبعیض، تحقیر، نادیده گرفته شدن و بی‌عدالتی به آنان دست داده است. این قوم همیشه کمربند محافظ امنیتی نظام بوده است اما زیر نگاه‌های تبعیض‌آمیز، سر و رویشان را گَردِ فقر گرفته است. شورشِ این مناطق، فوران این بغض‌های فروخورده بود. به عبارت دیگر، این اعتراضات عوامل متفاوتی داشتند. اگر در برخی مناطق خاص، خیلی از «لاکچری»ها، موج‌سواری می‌کردند، در مناطقی مانند لرستان، خوزستان و... بیکاری جوانان و ناامیدی از دیده‌شدن، عامل اصلی بود.
در هرحال باید فکری جدی کرد. شیشه‌های شکسته‌ی بانک‌ها و پمپ بنزین‌ها را می‌توان ترمیم کرد. باید فکری به حال دیوارها و سنگرهای اعتمادی که در ذهن مردم فروریخته کرد. ما تا وقتی مشروعیت داریم که در میدان وجدان مردم، سنگر اعتماد داشته باشیم. این روزها بیش از هر زمان جای خالی مرحوم هاشمی حس می‌شود. او همیشه دلهره‌ همین سنگر را داشت. همیشه، مهم‌ترین سرمایه‌ نظام را اعتماد مردم می‌دانست. به همین سبب گاه از ابروی خود می‌گذشت تا آبروی نظام و انقلاب در ذهن مردم آسیب نبیند. امروز به شدت نیازمندِ تدبیر و ایثارِ هاشمی‌گونه هستیم.
سایر اخبار این روزنامه
هدف آمریکا از ایجاد ناامنی برای برجام چیست و این سیاست چقدر موثر خواهد ماند؟ ترامپ و بازیِ تهدید برجام اصولگرایان چگونه مشغول بازسازی و آماده سازی خود برای تداوم حضور در عرصه سیاسی هستند؟ یک نماینده: مجلس درباره حادثه نفتکش سانچی، اهمال احتمالی دولتی ها را بررسی می کند محمدعلی وکیلی نگاهی به عوامل واگرایی «ابتکار» سهم ژانرهای سینمایی از گیشه را بررسی می کند کمدی همچنان می تازد توضیحات دادستان کل کشور درباره خودکشی‌های اخیر در زندان‌ها پیشگویی 64 سال پیش نیما یوشیج درباره خانه‌اش به حقیقت می‌پیوندد؟ سایه سیاه ابر غم بر سر خانه نیما بیانیه روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره حواشی اخیر مربوط به برخی اعضای این مجمع عضو کمیسیون امنیت‌‌ملی و سیاست خارجی مجلس درگفت‌وگو با «ابتکار»: هر تحرک بین‌المللی بر سیاست داخلی و خارجی کشورها اثرگذار است «ابتکار» از 3 گرمخانه زنان و مردان در تهران گزارش می‌دهد شب‌گریزی‌ خیابان‌‌خواب‌ها‌ی پایتخت